درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم هفدهم/ پوشاندن سر بر مردان/عدم کفاره بر جاهل و ناسی
مسألة 33 - تجب الكفارة إذا خالف عن علم وعمد، فلا تجب على الجاهل بالحكم ولا على الغافل والساهي والناسي.[1]
در مساله 33 دو مطلب وجود دارد.
1-آیا قانون کلی در کفارات وجود دارد یا اینکه قانون کلی در کفارات نداریم.
2-در خصوص کفاره ستر راس قانون کلی وجود دارد یا نه؟

اما مطلب اول:
قانون کلی در جمیع کفارات احرام وجود دارد و آن قانون کلی این است که این محرمات احرام اگر عن علم و عمد باشد کفاره دارد و اگر عن جهل یا عن نسیان و سهو باشد کفاره ندارد اگر چه این قانون تخصیص هم خورده است مثلا کفاره صید اختصاص به عالم ندارد.
دلیل:
اولا: اجماعی که غیر واحد من الفقهاء ادعا کرده اند کما فی المستند[2].
ثانیا: روایاتی که به نحو عموم این حکم را اختصاص به عالم عامد داده است.
طائفه اول:
منها: حدیث رفع
منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَأْكُلْ مِنَ الصَّيْدِ وَ أَنْتَ حَرَامٌ- وَ إِنْ كَانَ أَصَابَهُ مُحِلٌّ- وَ لَيْسَ عَلَيْكَ فِدَاءُ مَا أَتَيْتَهُ بِجَهَالَةٍ إِلَّا الصَّيْدَ- فَإِنَّ عَلَيْكَ فِيهِ الْفِدَاءَ بِجَهْلٍ كَانَ أَوْ بِعَمْدٍ[3]صحیحة
منها: وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : ما وطأته أو وطأه بعيرك وأنت محرم فعليك فداؤه. وقال : اعلم أنه ليس عليك فداء شيء أتيته (وأنت محرم جاهلا به إذا كنت محرما في حجك أو عمرتك) إلا الصيد، فإن عليك الفداء بجهالة كان أو عمد[4]صحیحة
منها: وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ أَعْجَمِيٍّ أَحْرَمَ فِي قَمِيصِهِ- أَخْرِجْهُ مِنْ رَأْسِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكَ بَدَنَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ- أَيُّ رَجُلٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ الْحَدِيثَ[5].
طائفه دوم: روایاتی که در ابواب مختلفه از کفارات آمده است از قبیل کفاره طیب و کفاره ستر و کفاره نتف و کفاره قلم الاظفار.
منها: محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر (عليه السلام) أن من فعل ذلك ـ يعني تقليم الاظفار ـ ناسيا أو ساهيا أو جاهلا فلا شيء عليه[6].
منها: وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُحْرِمٍ غَطَّى رَأْسَهُ نَاسِياً- قَالَ يُلْقِي الْقِنَاعَ عَنْ رَأْسِهِ وَ يُلَبِّي وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ[7].

مطلب دوم:
 آیا کفاره ستر راس للمحرم اختصاص با عالم عامد دارد یا نه؟
این کفاره نیز قانون کلی دارد و اختصاص به عالم عامد دارد و جاهل و ناسی و ساهی و مضطر کفاره ندارد.
دلیل:
اولا: عدم المقتضی
بیان ذلک: لما ذکرنا که دلیل بر کفاره در ستر راس دو امر است اولا اجماع است که دلیل لبی است و قدر متیقن آن عالم عامد است و ثانیا سه روایت می باشد1- صیحه زراره 2- روایت عبد الله بن حسن 3- مرسله شیخ و گفتیم این روایات هم اختصاص به عالم و عامد دارد زیرا ناسی و جاهل جرحی انجام نداده اند و این افراد فعل ما لایجوز انجام نداده اند.
ثانیا: قانون کلی در باب کفارات این بود که ناسی و جاهل کفاره ندارد و این مورد هم داخل این کلی است.
ثالثا: وعنه، عن حماد بن عيسى، عن حريز قال : سألت أبا عبدالله ( عليه السلام ) عن محرم غطى رأسه ناسيا، قال : يلقي القناع عن رأسه ويلبي ولا شيء عليه. [8]
رابعا: بر فرض شک در کفاره، اصل عدم کفاره می باشد.
نتیجه اینکه هر دو قانون کلی ثابت می باشد.
حال این سوال مطرح می شود که سیدنا الاستاذ در این مساله قانون اول را مطرح کرده است یا قانون دوم را مطرح کرده است.
با توجه به ماذکرنا هر کدام را که فرموده باشند صحیح است زیرا هر دو قانون کلی ثابت می باشد اگر چه در کلام سیدنا الاستاذ خالی از تسامح نیست(زیرا از طرفی این مساله را در بحث تغظیة الراس ذکر کرده اند و از طرفی دیگر این قانون را در جایی دیگر ذکر نکرده اند)
برای مشخص شدن این تسامح راجع الجواهر[9] و المستند[10] و الحدائق و الریاض
ظاهرا و الله العالم اگر چه کلام سیدنا الاستاذ روحا تمام است لکن به حسب ظاهر خالی از مسامحه نیست.
از ماذکرنا روشن شد در این مساله، بحث اضطرار مطرح نیست بلکه بحث اضطرار باید در فروع مساله 31 یا 32 مطرح شود.


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص426.
[2] مستند الشیعة، نراقی، ج13، ص304.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص68، باب31 از ابواب بقیه کفارات، ح1، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص69، باب31 از ابواب بقیه کفارات، ح4، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص158، باب8 از ابواب بقیه کفارات، ح3، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص160، باب10 از ابواب بقیه کفارات، ح2، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص153، باب5 از ابواب بقیه کفارات، ح2، ط آل البیت.
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص153، باب5 از ابواب بقیه کفارات، ح2، ط آل البیت.
[9] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج20، ص438.
[10] مستند الشیعة، نراقی، ج13، ص304.