درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

93/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم هفدهم/ پوشاندن سر بر مردان/موارد استثناء
نسبت به حرمت ستر اذن بنابر اینکه اذن از سر محسوب می شود- کما عن سیدنا الاستاذ- دو دلیل داشت؛ ادله عامه و خاصه.
اما بنابر نظریه دوم که اذن از سر محسوب نمی شود ادله عامه قاصرة الشمول می باشد لذا دلیل منحصر به روایت سماعه[1] و صحیحه عبد الرحمن[2] می باشد.
در جلسه قبل اشاره شد که مرحوم اردبیلی[3] فرمودند مراد از عبد الرحمن در این حدیث عبد الرحمن بن حجاج می باشد اشکال این کلام را در جلسه قبل اشاره کردیم.
استدراک:
نسبت به روایتی که در آن عبد الرحمن وجود داشت؛ ظاهرا و الله العالم این روایت صحیحه است.
چه اینکه در مورد عبد الرحمن که مشترک بین چهار نفر بود دو راه وجود دارد:
1-صفوان از اصحاب اجماع است و گفته شده است که ایشان از هر کسی روایت نقل کند ثقه می باشد و صفوان از این چهار نفر روایت دارد.
2-اگر این را نپذیریم که نقل اصحاب اجماع دلیل بر ثقه بودن می باشد باز هم در سند این روایت به مشکله ای بر نمی خوریم چه اینکه عبد الرحمن بن ابی عبد الله قلیل الروایه است و تصریح به وثاقتش وی شده است و نسبت به عبد الرحمن بن اعین در کل فقه تنها صفوان از وی دو روایت دارد و از حذاء هم  صفوان در فقه تنها یک مورد روایت دارد در حالیکه صفوان از عبد الرحمن بن حجاج در فقه بیش از صد مورد روایت دارد و وی استاد صفوان بوده است لذا وقتی که صفوان از عبد الرحمن مطلق روایت کند مراد عبد الرحمن بن حجاج می باشد کما اینکه فرمایش مرحوم اردبیلی که فرمود عبد الرحمن حجاج از امام کاظم نقل می کند صحیح است ولو عبد الرحمن بن اعین هم از امام کاظم علیه السلام روایت دارد و لکن یک مورد بیشتر نیست لذا عبد الرحمن در این روایت حمل بر عبد الرحمن بن حجاج می شود نه عبد الرحمن بن اعین.
بنابر این روایت معتبره است و قابل تمسک می باشد.
نکته دیگر این است مرحوم نراقی[4]فرمودند برای حرمت ستر اذنین اولی این است که به روایت سماعه[5] استدلال شود  لکن این فرمایش مرحوم نراقی نا تمام است، البته روایت فی الجمله دلالت دارد و لکن روایت مشکله سندی دارد چه اینکه در این روایت محمد بن ناجیه است که در هیچ کتاب رجالی توثیق نشده است تنها در رجال کامل الزیاره است که این هم ایرادش واضح است.
مطلب پنجم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله:«عصام القربه»[6]
نخی که سقاها به مشک آب می بندند و ظرف آب را حمل می کنند مانعی ندارد که با آن سر را بپوشانند.
دلیل:
اولا: اتفاق مسلمین
ثانیا: سیره مسلمین در مرکز وحی ( جزیره العرب) این بوده است.
ثالثا: محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن محمد بن مسلم أنه سأل أبا عبدالله ( عليه السلام ) عن المحرم يضع عصام القربة على رأسه إذا استسقى ؟ فقال : نعم [7]
این روایت واضحه الدلاله است بر اینکه این مقدار از تغطیه و پوششی که از ناحیه عصام ایجاد شده است مانعی ندارد.
از این روایت جماعت کثیره ای منهم محقق اردبیلی تعبیر به صحیحه نموده اند.
در رابطه با این روایت باید گفت قطعا صحیحه نمی باشد چه اینکه این روایت از طریق مرحوم صدوق به ما رسیده است و این طریق از ناحیه دو نفر مشکله دارد که احدی آنها را توثیق ننموده است.
پس این روایت مؤید می باشد.
و اما آنچه که بعضی از معاصرین فرموده اند که ضعف این روایت منجبر به عمل اصحاب است نا تمام است چه اینکه جبر در صورتی است که روایتی باشد و هیچ مستند دیگری وجود نداشته باشد و تنها دلیلی که ممکن است برای این فتوی وجود داشته باشد همین روایت باشد در حالی که در ما نحن فیه ادله دیگری مانند سیره نیز وجود دارد؛ حد اقل احتمالش وجود دارد فلذا نمی توان به این دلیل تمسک نمود.
مطلب ششم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ (ره) بقوله : «عصابة الراس للصداع»[8]
برای تسکین سر درد یکی از راه ها بستن سر است در روایت 1 از باب 56 از این مساله از امام (ع) سؤال می کند حضرت می فرمایند مانعی ندارد و واضح است که این نوع پارچه ها غالبا تمام سر را می گیرد.
بنابر این دلیل بر این استثناء
اولا: اتفاق
ثانیا: حدیث 1 از باب 56
محمد بن الحسن بإسناده عن سعد بن عبدالله، عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن أيوب بن نوح، عن صفوان بن يحيى، عن معاوية بن وهب، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لا بأس بأن يعصب المحرم رأسه من الصداع . ورواه الكليني عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان مثله. [9]
این روایت از حیث سندی صحیح است و دلالت آن هم واضح است.
نسبت به سند این روایت معاویة بن وهب اگر چه مشترک بین چهار یا پنج نفر می باشد لکن مراد از این شخص در این روایت معاویة بن وهب بجلی است که روایت زیاد دارد و غیر واحد من الرجالیین تصریح به ثقه بودنش کرده اند.
اضف الی ذلک در بعضی موارد ادله لاحرج هم می تواند دلیل بر جواز باشد.
کما ذکرنا محرم هفدهم تغطیة الراس بود قلنا اموری در این مساله مورد بحث است الی الان شش فرع از این فروع ستر الراس بیان شد:
1-حرمت
2-اسباب
3-ستر بعض سر
4-ستر اذن
5-عصامة القربة
6-عصام الراس
مورد هفتم را سیدنا الاستاذ در مساله ارتماس بیان کرده است لکن بهتر بود که به دنبال این شش فرع آن را بیان می کرد.
مطلب هفتم: سیاتی انشاء الله


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص531، باب70 از تروک احرام، ح8، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص505، باب55 از تروک احرام، ح1، ط آل البیت.
[3] مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبیلی، ج6، ص.326
[4] مستند الشیعة، نراقی، ج12، ص20.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص531، باب70 از تروک احرام، ح8، ط آل البیت.
[6] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص425.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص508، باب57 از تروک احرام، ح1، ط آل البیت.
[8] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص425.
[9] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص507، باب56 از تروک احرام، ح1، ط آل البیت.