درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/ محرم شانزدهم/ ازاله مو
تعمیم چهارم: ما افاد سیدنا الاستاذ بقوله: «سواء كانت الإزالة عن نفسه أو غيره و لو كان محلا».[1]
فروض این تعمیم:
  • فرض اول: محرم از بدن خودش مو جدا کند (بالحلق او النتف ...)
  • فرض دوم: محرم از بدن محلّ ازاله مو کند.

در این فرض دو قول وجود دارد:
  • قول اول: اکثر فقهاء منهم سیدنا الاستاذ قائل به حرمت این فرض هستند.
  • قول دوم: مرحوم شیخ و مرحوم نراقی قائل هستند که کندن محرم مو از بدن محلّ جایز است، نهایةً کراهت دارد.

عبارت مرحوم نراقی: و لا يجوز للمحرم حلق رأس المحرم إجماعا، و في حلق رأس المحلّ قولان، الأصل يجوّزه، و صحيحة معاوية بن وهب[2]تمنعه  و لكن‌ ‌بالجملة الخبريّة، فالأجود الكراهة».[3]

دلیل قول اول:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَأْخُذُ الْمُحْرِمُ مِنْ شَعْرِ الْحَلَالِ. صحیحة بطریقتین.[4]
مرحوم نراقی چون قائل هستند جملات خبریه دلالت بر حرمت ندارند لذا می فرمایند این روایت دلالت بر حرمت ندارد لکن کرارا گفته شد که فرقی بین جملات خبریه ای که در مقام انشاء می باشند با جملات انشائیه وجود ندارد.

فرض سوم: این است که محرم از بدن محرم دیگر ازاله مو کند.

چند دلیل برای حرمت بیان شده است.
  • دلیل اول: اجماع کما فی المستند حیث قال «و لا يجوز للمحرم حلق رأس المحرم إجماعا»[5]
  • دلیل دوم: اولویت قطعیه زیرا اگر محرم حق ندارد که از بدن محلّ مو بکند، از بدن محرم به طریق اولی حق ندارد ازاله مو کندو احتمال اینکه محلّ خصوصیت داشته باشد مقطوع العدم است.

بقی الکلام:
مطلب اول: در کفاره دهن نسبت به حدیث معاویة عمار در رد کلام حدائق ما با تردید رد شدیم، منشأش تردید این بود که آیا روایت مضمرة است یا مقطوعة می باشد.
محمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ كَانَتْ بِهِ قَرْحَةٌ فَدَاوَاهَا بِدُهْنِ بَنَفْسَجٍ- قَالَ إِنْ كَانَ فَعَلَهُ بِجَهَالَةٍ فَعَلَيْهِ طَعَامُ مِسْكِينٍ- وَ إِنْ كَانَ تَعَمَّدَ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ يُهَرِيقُهُ. [6]
ما قبلا بیان کرده ایم که معاویة اجلّ شأنا است که از غیر از امام نقل کند، لذا نظر ما این است که روایت مضمره می باشد.
مطلب دوم: تقدم الکلام در حدیث 5 باب 8 روایت عبد الله بن الحسن در این روایت مناقشه مرحوم خویی را نقل کردیم که می فرمایند، ضعف دلالی بلکه ضعف سندی هم دارد، در این رابطه بعضی دوستان فرموده اند که در مباحث گذشته ضعف دلالی را قبول نکرده اید، چرا که اگر چه در نسخ وسائل و جواهر نسخه بدل دارد، که در بعض نسخ خرجت دارد و در بعض نسخ جرحت دارد، لکن در سابق ادعا کرده ایم که در مصدر جرحت دارد. البته برای تحقیق بیشتر باید نسخ مختلفه قرب الاسناد ملاحظه شود تا مشخص شود که خرجت صحیح است یا جرحت کما اینکه ضعف سندی حدیث بخاطر عمل مشهور مشکلش حل می شود.
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ خَرَجْتَ مِنْ حَجِّكَ- فَعَلَيْهِ فِيهِ دَمٌ تُهَرِيقُهُ حَيْثُ شِئْتَ. [7]





[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص425.
[2] همان طوری که محقق کتاب مستند فرموده اند لفظ معاویة بن وهب اشتباه است، چرا که در هیچ نسخه ای وهب نیامده است، لذا مراد معاویة بن عمّار می باشد.
[3] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج11، ص397.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص515، ابواب تروک احرام، باب63، ح1، ط آل البیت.
[5] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج11، ص397.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص151، ابواب بقیه کفارات، باب4، ح5، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌13، ص158، ابواب بقیه کفارات، باب8، ح5، ط آل البیت.