درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محرمات احرام/زینت کردن/ اسعمال حنا
بحث در استعمال حنا در حال احرام بود که گفتیم دو قول در این فرع می باشد.
دلیل قول اول:
اهم دلیل این قول استدلال به قاعده کلی می باشد که هر زینتی در حال احرام حرام است و استعمال حنا هم زینت می باشد.
این قاعده موید است به  روایت ابی الصباح الکنانی
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ خَافَتِ الشُّقَاقَ - فَأَرَادَتْ أَنْ تُحْرِمَ هَلْ تَخْضِبُ يَدَهَا بِالْحِنَّاءِ قَبْلَ ذَلِكَ- قَالَ مَا يُعْجِبُنِي أَنْ تَفْعَلَ. [1]
اما علت اینکه موید است به این خاطر است که این حدیث سندا کما اشار الیه صاحب الریاض خالی از اشکال نیست کم  اینکه این حدیث دلالتة خالی از اشکالات نیست.
اشکال سندی این حدیث از طریق مرحوم صدوق به این خاطر است که ایشان به محمد بن فضیل طریق ندارد بعضی احتمال داده اند مراد از محمد بن فضیل، محمد بن قاسم بن فضیل می باشد که مرحوم صدوق به ایشان طریق دارد ولی این احتمال صحیح نیست. مرحوم صدوق به صد نفر طریق ندارد و این محمد بن فضیل، محمد بن فضیل کثیر ازدی کوفی می باشد لکن این اشکال مهم نیست زیرا این رروایت بطریق مرحوم شیخ به محمد بن فضیل نیز نقل شده است در مورد این طریق هم بعضی گفته اند که این طریق نیز ضعیف است اگر چه مرحوم شیخ به محمد بن فضیل طریق صحیح دارد لکن این مورد از موارد صحیح نیست که ایشان به محمد بن فضیل طریق صحیح داشته باشد اما در مقابل بعضی گفته اند طریق طریق مرحوم شیخ به محمد بن فضیل مطلقا صحیح می باشد علت اختلاف در این طریق بخاطر ابن ابی جید می باشد.
 علی ای حال اشکال در سند تارة از ناحیه طریق به محمد بن فضیل می باشد و تارة از ناحیه خود محمد بن فضیل می باشد وی که محمد بن فضیل کثیر ازدی کوفی می باشد اولا در سند کامل الزیارات واقع شده است و ثانیا مرحوم مفید در مورد این شیخص فرموده است:لم یطعن فیه احد لذا گفته شده است که وی ثقه است.
ولکن ظاهرا این شخص ثقه نیست زیرا این شخص اگر چه روایت زیاد دارد لکن مرحوم شیخ طوسی وی را تضعیف کرده است و تضعیف وی بر مقدم بر وقوع در کامل الزیارات و کلام شیخ مفید است زیرا آنها توثیق عام می باشند و کلام مرحوم شیخ تضعیف خاص می باشد.
کما اینکه این حدیث از جهاتی، دلالة اشکال دارد.
منها: کلمه «ما یعجبنی» ظهور در حرمت ندارد بلکه اکثرا در موارد کراهت استعمال می شود فقط مرحوم علامه فرموده است که ظهور در حرمت دارد اما اکثر می گویند یا اعم است یا در خصوص کراهت می باشد.
و بر فرض اینکه دلالت بر حرمت داشته باشد مورد روایت غیر ما نحن فیه می باشد زیرا سوال در این است که زنی مبتلی به  تَرَکِ پوستش می باشد و گفته اند حنا برای این بیماری خوب است حال سوال این است که در مقام معالجه استفاده از حنا چه حکمی دارد و واضح است که برای معالجه استعمال حنا مانعی ندارد بلکه مورد بحث در جائی است که حنا عن اختیارا استعمال شود بلکه برای زینت، حنا استعمال شود.
ضمن اینکه این روایت در مورد نساء می باشد اگر چه تعدّی از زنها به مردها بمکان من الامکان لکن نه در خصوص این مورد.
علاوه بر اینکه مورد کلام امام علیه السلام، قبل از احرام می باشد.
دلیل نظریه دوم:-جواز اما مع الکراهة و اما بدون الکراهة
اولا: تمسک به اصل عدم حرمت
ثانیا: صحیحه ابن سنان کما عن صاحب الجواهر و المستند و الخونساری
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحِنَّاءِ- فَقَالَ إِنَّ الْمُحْرِمَ لَيَمَسُّهُ وَ يُدَاوِي بِهِ بَعِيرَهُ- وَ مَا هُوَ بِطِيبٍ وَ مَا بِهِ بَأْسٌ. [2]
کیفت استدلال:
گفته شده است مس الحناء اطلاق دارد چه برای زینت باشد چه برای مداوا باشد.
کما اینکه لاباس اطلاق دارد چه برای زینت باشد و چه برای غیر زینت باشد.
و فیه:
جماعتی از محققین می فرمایند به قرینه«يُدَاوِي بِهِ بَعِيرَهُ»این روایت در مورد معالجه صادر شده است.
و فیه:
مرحوم نراقی فرموده است و یداوی قرینیت ندارد بلکه قرینه بر خلاف می باشد به این بیان که ایشان می فرمایند مس اطلاق دارد و کلمه یداوی خاص بعد از عام می باشد و ارتباطی به ما قبل ندارد و اگر یداوی مرتبط به ما قبل بود کلمه فاء ذکر می شد درحالیکه واو آمده است و واو دلالت بر تغایر دارد.
عبارت مستند:
و جعلها مخصوصة بالتداوي- فلا يعمّ ما كان للزينة- غير جيّد، لأنّ قوله: «يداوي» عطف على قوله «ليمسّه» من باب عطف الخاصّ على العام، و المسّ أعمّ، فيشمل مورد النزاع.[3]
و فیه: کلام مرحوم نراقی ناتمام است.
احتمال دیگر این است که گفته شود که روایت از ناحیه زینت اطلاقی ندارد که توضیحش در جلسه آینده خواهد آمد.


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص451، باب23 از ابواب بقیه کفارات، ح2، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌12، ص451، باب23 از ابواب بقیه کفارات، ح1، ط آل البیت.
[3] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص48.