درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/کفاره طیب
 قرینه پنجم
 در ح هشت [1] از باب 18 که وجوب صدقه بیان شده است در ذیل این روایت آمده است که اکل ریحان مانعی ندارد در حالیکه در صدر روایت باطلاقها وجوب صدقه شامل اکل ریحان هم می شود یا باید گفت امر جایز کفاره دارد که فهو کما تری و یا باید بگوییم ذیل روایت که اکل را جایز دانسته است قرینه می شود که مراد از فلیتصدق استحباب صدقه می باشد.
 قرینه ششم
 در روایت مذکور(ح8) امام علیه السلام قبل از جمله فلیتصدق فرموده است محرمی که اکل زعفران کرده است غسل احرامش را دو مرتبه انجام دهد اگر فلیتصدق دلالت بر وجوب داشته باشد اغتسل هم باید دلالت بر وجوب داشته باشد در حالیکه قائل به وجوب نداریم یا بسیار کم می باشد این قرینه می شود که امر به صدقه هم للندب می باشد.
 قرینه هفتم
 در ح 1 از باب 3 از ابواب بقیه کفارات(معتبره حسن بن هارون) [2] سائل می گوید از خبص آنقدر خوردم که سیر شدم این جمله اگر نگوییم ظهور در این دارد که صدقه مستحب است هشتاد درصد احتمال استحباب صدقه داده می شود(شاید مراد استاد این است که اگر این کار حرام بود راوی با این صراحت نمی گفت که این کار حرام را آنقدر انجام دادم تا سیر شدم و یا شخص مومن کاری را که می داند حرام است تا این حد انحام نمی دهد لذا این نشان می دهد که در حال فراموشی این کار را کرده است)
 این قرائن سبعه اگر هر کدام به تنهایی دلالت بر مدعی نداشته باشند اما همه با هم برای ما این اطمینان را حاصل می کند که امر به صدقه ندبی است.
 در این فرع سه مطلب بحث شد:
  1. کفاره اکل، شاة است.
  2. کفایت صدقه دادن و عدم آن
  3. آیا شاة اختصاص به اکل دارد یا در مس و لمس طیب هم شاة است.
 اینکه سیدنا الاستاذ فرموده است کفاره طیب شاة است علی الاحوط این احتیاط به کدام یک از امور ثلاثه بر می گردد آیا به کفاره غیر اکل نظر دارد یا به صدقه دادن نظر دارد.
 قطعا مراد ایشان صدقه نبوده است زیرا وجوب صدقه قائل ندارد کما اینکه خیلی بعید است که نظر به کفاره اکل داشته باشد زیرا در اینکه کفاره اکل، شاة واجب است اختلافی نیست که ایشان بخواهد احتیاط کنند لذا باید احتیاط ایشان ناظر به استعمال طیب در غیر اکل می باشد در نتیجه در عبارت تسامحی صورت گرفته است.
 مطلب دوم
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله:« و لو تكرر منه الاستعمال فان تخلل بين الاستعمالين الكفارة تكررت، و إلا فإن تكرر في أوقات مختلفة فالأحوط الكفارة، و إن تكرر في وقت واحد لا يبعد كفاية الكفارة الواحدة» [3]
 در این مطلب به سه فرض اشاره شده است:
 فرض اول:
 دو استعمال از طیب صورت گرفته است -چه دو استعمال از صنف واحد یا از جنس واحد -و بعد از استعمال اول کفاره آن را داده است(حتی در زمان و مکان واحد) در این فرض می فرمایند برای استعمال دوم هم کفاره واجب است.
 هو کذلک با توجه با سه مطلب
  1. در اینجا دو شرط داریم یکی اکل طیب است و دوم لمس طیب و ظاهر قضیه شرطیه این است که هر شرطی جزایی می خواهد.
  2. تعدد جزا مقتضی تعدد امتثال می باشد و کفایت امتثال یک جزا از دیگری دلیل می خواهد.
  3. (جمله شرطیه به تعداد افرادش منحل می شود)در امر به وجوب شاة، امر به طبیعت صورت گرفته است و امر به طبیعت با اتیان به فرد اول از طبیعت، محقق می شود لذا با اتیان فرد اول امر اول ساقط می شود ولی وقتی امر دوم آمد باز نیاز است یک فرد از طبیعت محقق شود تا امر دوم هم ساقط شود.


[1] وبإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن فضالة وصفوان ، عن معاوية بن عمار ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لا تمس شيئا من الطيب وأنت محرم ، ولامن الدهن ، وامسك على أنفك من الريح الطيبة ، ولا تمسك عليها من الريح المنتنة ، فإنه لا ينبغي للمحرم أن يتلذذ بريح طيبة ، واتق الطيب في زادك ، فمن ابتلي بشيء من ذلك فليعد غسله ، وليتصدق بصدقة بقدر ما صنع ... وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص444، باب 18، ح 8، ط آل البیت.
[2] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَكَلْتُ خَبِيصاً فِيهِ زَعْفَرَانٌ حَتَّى شَبِعْتُ- قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ مَنَاسِكِكَ- وَ أَرَدْتَ الْخُرُوجَ مِنْ مَكَّةَ- فَاشْتَرِ بِدِرْهَمٍ تَمْراً ثُمَّ تَصَدَّقْ بِهِ- يَكُونُ كَفَّارَةً لِمَا أَكَلْتَ- وَ لِمَا دَخَلَ عَلَيْكَ فِي إِحْرَامِكَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ. وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص149، باب 3، ح 1، ط آل البیت.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص241.