درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/طیب
 مطلب سوم : ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله و لایجوز لبس ما فیه طیب
 دلیل:
 اولا: اجماعی که علامه در تذکره ادعا کرده است.
 ثانیا: جملة من الروایات
 منها: وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي جَعَلْتُ ثَوْبَيْ إِحْرَامِي- مَعَ أَثْوَابٍ قَدْ جُمِّرَتْ فَأَخَذَ مِنْ رِيحِهَا- قَالَ فَانْشُرْهَا فِي الرِّيحِ حَتَّى يَذْهَبَ رِيحُهَا [1]
  این خبر صحیحه می باشد اگر چه صاحب جواهر [2] از این روایت تعبیر به خبر کرده است.
 شاید علت اشتباه صاحب جواهر اختلاف نسخ وسائل می باشد لذا در چاپی که در دست ما است آمده است «و عن الحسین بن علی الکوفی»و این اشتباه است و صحیحش و عن حسن بن علی الکوفی است زیرا حسین اصلا در رجال نیامده است.
 منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الزَّعْفَرَانُ- ثُمَّ يُغْسَلُ فَلَا يَذْهَبُ أَ يُحْرَمُ فِيهِ- فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا ذَهَبَ رِيحُهُ- وَ لَوْ كَانَ مَصْبُوغاً كُلُّهُ- إِذَا ضَرَبَ إِلَى الْبَيَاضِ وَ غُسِلَ فَلَا بَأْسَ بِهِ [3]
 مفهوم «اذا ذهب ریحه...» این است که اگر این لباس بوی مشک یا عنبر می دهد پوشیدنش جایز نمی باشد.
 از این روایت موید ما ذکرنا باشد-کما اینکه صاحب جواهر [4] تعبیر به خبر کرده است-بهتر است زیرا حسین بن ابی العلاء اگر چه در کامل الزیارات آمده است و یا نجاشی فرموده است که که وی اوجه برادرانش بوده است این هم در صورتی توثیق محسوب می شود که بقیه برادرانش ثقه باشند.
 منها: وعن الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الحسن بن علي ، عن أبان ، عن إسماعيل بن الفضل قال : سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن المحرم يلبس الثوب قد أصابه الطيب ؟ قال : إذا ذهب ريح الطيب فليلبسه. ورواه الصدوق بإسناده عن إسماعيل بن الفضل مثله. محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن يعقوب مثله [5]
 این روایت هم اگر موید باشد بهتر است بخاطر معلی بن محمد که توثیق معتبری نشده است اگر چه وی در طریق صدوق نیست لکن طریق مرحوم صدوق به اسماعیل بن فضل اشکال دارد در یک طریق، مرحوم احمد بن موسی و در یک طریق جعفر بن مسرور توثیق صحیحی ندارد. و فرقی نمی کند که این اسماعیل اسماعیل بن فضل باشد و یا اسماعیل بن فضل هاشمی باشد چون اشکال از این ناحیه نیست.
 فعلیه ما افاده سیدنا الاستاذ از لبس ثوبی که دارای بوی خوش باشد تمام است.
 مطلب چهارم:
 حرمت استفاده از طعامی که در آن زعفران قرار داده شده است.
 دلیل:
 اولا:
 ادله عامه ای که می فرمایند استفاده از مسک و عنبر و زعفران جایز نیست شامل این مورد هم می شود
 ثانیا:
 اتفاق
 ثالثا:
 روایات
 وبالإسناد عن محمد بن إسماعيل ، عن حنان بن سدير ، عن أبيه قال : قلت لأبي جعفر ( عليه السلام ) : ما تقول في الملح فيه زعفران للمحرم ؟ قال : لا ينبغي للمحرم أن يأكل شيئا فيه زعفران ، ولا شيئا من الطيب. [6]
 و عن أبي علي الأشعري ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن صفوان ، عن عبدالله بن سنان ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لا تمس ريحانا وأنت محرم ، ولا شيئا فيه زعفران ، ولا تطعم طعاما فيه زعفران. [7]
 و عنه ، عن عبد الرحمن ، عن عبدالله بن سنان ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : سمعته يقول : لا تمس الريحان وأنت محرم ، ولا تمس شيئا فيه زعفران ، ولا تأكل طعاما فيه زعفران . . . الحديث. [8]
 مطلب پنجم:
 استفاده از زنجبیل [9] و دارچین [10] جایز می باشد.
 والأقوى عدم حرمة الزنجبيل والدارصيني، والأحوط الاجتناب. [11]
 دلیل:
 اگر علی ما تقدم فقط عناوین خاصه حرام باشد این دو، جزء این عناوین نمی باشند.
 اگر مطلق طیب هم حرام باشد باز هم این دو حرام نمی باشند زیرا گفتیم طیب جسمی است که بوی خوش داشته باشد و متخذ برای بوی خوش باشد و این دو اینگونه نیستند بلکه خاصیت دارویی دارند.
 بعضی به شیخ طوسی [12] نسبت داده اند که وی این دو را حرام می دانند جناب شیخ در دو جا این دو را مطرح کرده است ولی این نسبت صحیح نمی باشد ایشان این دو را در کنار قیصوم و مصطکی قرار داده که قطعا روایات نسبت به اینها دلالت بر جواز دارند اگر چه بعید نیست قائل به حرمت داشته باشیم زیر سیدنا الاستاذ هم می فرمایند الاقوی ضمن اینکه بعد از فتوی به جواز فرموده است احوط الاجتناب که یقینا این احوط فقط به مطلب پنجم بر می گردد نه کل مطالب و احتیاط بخاطر عدم مخالفت با کسانی است که این دو را حرام می دانند.
 استدراک:
 قبلا گفتیم که استشمام از طیب معلوم نیست دلیلی داشته باشد ولی این کلام ناتمام است زیرا دلیل ح 1 از باب 18 رائحه طیبه را نمی گوید بلکه رائحه طیبه طیب را می گوید.
 محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن إسماعيل ـ يعني ابن بزيع ـ قال : رأيت أبا الحسن ( عليه السلام ) كشف بين يديه طيب لينظر إليه وهو محرم فأمسك بيده على أنفه بثوبه من ريحه. [13]


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص443، باب 18، ح 4، ط آل البیت.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص333.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص484، باب 43، ح 1، ط آل البیت.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج18، ص333.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص485، باب 43، ح 5، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص442، باب 18، ح 2، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص443، باب 18، ح 3، ط آل البیت.
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص445، باب 18، ح 10، ط آل البیت.
[9] نام گیاهی است.
[10] گیاه یا درختی که ثمره اش دارچین می باشد.
[11] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص421.
[12] و ثانيها: لا ينبت للطيب ولا يتخذ منه الطيب - مثل الفواكه كالتفاح والسفرجل و النارنج والأترنج، والدارصيني، والمصطكي، والزنجبيل، والشيح والقيصوم، والإذخر وحبق الماء والسعد - كل ذلك لا يتعلق به كفارة ولا هو محرم بلا خلاف، وكذلك حكم أنوارها وأورادها، وكذلك ما يعتصر منها من المياه، والأولى تجنب ذلك للمحرم. ینابیع الفقهیة، علی اصغر مروارید، ج30،ص225
[13] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج، ص442 باب 18 ،ح 1، ط آل البیت.