درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

92/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: محرمات احرام/طیب
 بقی فی المقام شیء و آن اینکه از حدیث پانزده [1] و شانزده [2] فی جملة من الکتب کالحدائق تعبیر به صحیحه شده است و فی جمله من الکتب مثل جامع المدارک تعبیر به روایت و خبر شده است و فی جمله من الکتب کالمستند از ح 15 تعبیر به خبر و از 16 تعبیر به صحیحه شده است در رأس همه این فقهاء مرحوم محقق اردبیلی است که می فرمایند: و مثل هذه الأمور يضعف الاستدلال و بالجملة مع عدم ظهور صحة السند، القول بها فقط بعيد، و معه قوي فتأمل [3]
 این اختلاف در ح 16 روشن است چرا که در آن ابراهیم نخعی است و هو مجهول؛ مهم ح 15 و 16 است که در ح 15 از دو جهت مناقشه شده است:
  1. از جهت سیف زیرا وی مردد بین سیزده نفر می باشد که جمله ای از آنها مثل سیف بن عمیره ثقه می باشند و جمله ای از آنها مثل سیف النبی و سیف البصیر و سیف عبد الرحمن قطعا ضعیف می باشند.
  2. از جهت منصور زیرا وی مردد بین بیست و سه نفر می باشد که بعضی مانند منصور بن حازم قطعا ثقه می باشد و بعضی مانند منصور بن دینار ضعیف می باشند.
 کما اینکه در حدیث 16 از دو جهت منافشه وجود دارد:
  1. از جهت سیف
  2. از جهت عبد الغفار که مشترک بین ثقه مانند عبد الغفار جازی و غیر ثقه مانند عبد الغفار عبدالله می باشد.
 در این رابطه باید گفت که کلام محقق اردبیلی بی اساس است زیرا ایشان ح 8 [4] را ذکر نکرده است در حالیکه این حدیث صحیح می باشد کما اینکه در رابطه با ح 15 و 16 از جهاتی مورد اشکال است.
  1. کما ذکرنا صاحب مستند به این روایت اشکال کرده است باینکه این روایت به ادله اربعه تخصیص زده شود و عود از محل کلام خارج شود و ذکرنا باینکه این مناقشه مرحوم نراقی ناتمام است زیرا ح 15 منصوص می باشد، عام نیست تا بحث تخصیص مطرح شود.
  2. آیا مفاد این احادیث بیان معنای لغوی است یا بیان معنای شرعی است او لا هذا و لا ذاک بلکه مفاد این روایات بیان حکم است بلسان بیان موضوع حکم لذا گفتیم این دو حدیث به قرینه ح 8 دلالت بر حرمت دارند.
 اما مناقشه این دو روایت از حیث سند
 ح 14 اساسا مورد نیاز ما نیست زیرا مفاد ح 8 همان مفاد ح 14 می باشد اما نسبت به ح 15 و 16 حق با حدائق و جماعتی است که می گویند که این دو حدیث صحیح می باشند برای اینکه سیف در این روایت به قرینه روایت از منصور، هر دو اشکال بر طرف می شود زیرا سیفی که از منصور بن حازم روایت دارد سیف بن عمیره می باشد و سیف بن عمیره ثقه می باشد اگر چه مناقشه ای از شهید و غیرش نقل شده است ولی وی ثقه می باشد کما اینکه اشکال از ناحیه از منصور جا ندارد ندارد زیرا سیف بن عمیره از منصور بن حازم روایت دارد.
 از ما ذکرنا روشن شد که دو مناقشه از ح 16 مندفع می باشد زیرا سیفی که از عبد الغفار روایت دارد می گویند سیف بن عمیره می باشد و وی ثقه می باشد و اما مناقشه در ح 16 به اینکه عبد الغفار مشترک بین ثقه و غیر ثقه می باشد لکن روایاتی از عبد الغفار از سیف بن عمره نقل شده است یا مراد از عبد الغفار عبد الغفار ابو مریم انصاری است یا مراد عبد الغفار جازی است که هر دو ثقه می باشند.
 نتیجه بحث
 مطلق طیب حرام نیست بلکه مسک و عنبر و زعفران و ورس [5] و عود می باشد.
 مطلب دوم از امور خمسه:
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: صبغا و إطلاء و بخورا على بدنه أو لباسه.
 در مطلب دوم سیدنا الاستاذ کیفیت استفاده از عطر را بیان کرده است و می فرمایند فرقی بین مالیدن به بدن و لباس نیست و همچنین فرقی بین بخور دادن و معطر کردن فضا و رنگ کردن لباس بوسیله زغفران مثلا نیست.
 دلیل:
  1. اطلاق روایات که متقضای آن این است که هر نوع استفاده از طیب اشکال دارد الا ما خرج بالدلیل مثل خرید و فروش طیب.
  2. حذف متعلق دلالت بر عموم دارد اینکه نفرموده است فقط بوئیدن حرام است یا فقط مالیدن به بدن اشکال دارد دلالت بر عموم می کند.
  3. هر نوع استفاده از طیب مستلزم مس می باشد که در اغلب روایات کلمه مس آمده است مثلا اگر می خواهد عطر را به بدنش بمالد بدون مس ممکن نیست حتی خوردن هم مستلزم مس می باشد.
  4. اغلب این تصرفات در طیب در روایات ذکر شده است مانند اکل اگر چه ممکن است بوئیدن در روایات ذکر نشده باشد لکن بوئیدن نوعا مستلزم مس می باشد.
 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَمَسَّ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ وَ لَا مِنَ الدُّهْنِ - وَ أَمْسِكْ عَلَى أَنْفِكَ مِنَ الرِّيحِ الطَّيِّبَةِ- وَ لَا تُمْسِكْ عَلَيْهَا مِنَ الرِّيحِ الْمُنْتِنَةِ- فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَتَلَذَّذَ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ- وَ اتَّقِ الطِّيبَ فِي زَادِكَ- فَمَنِ ابْتُلِيَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ فَلْيُعِدْ غُسْلَهُ- وَ لْيَتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ بِقَدْرِ مَا صَنَعَ- وَ إِنَّمَا يَحْرُمُ عَلَيْكَ مِنَ الطِّيبِ أَرْبَعَةُ أَشْيَاءَ- الْمِسْكُ وَ الْعَنْبَرُ وَ الْوَرْسُ وَ الزَّعْفَرَانُ- غَيْرَ أَنَّهُ يُكْرَهُ لِلْمُحْرِمِ الْأَدْهَانُ الطَّيِّبَةُ- إِلَّا الْمُضْطَرَّ إِلَى الزَّيْتِ أَوْ شِبْهِهِ يَتَدَاوَى بِهِ [6]
 وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَمَسَّ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ لَا مِنَ الدُّهْنِ فِي إِحْرَامِكَ- وَ اتَّقِ الطِّيبَ فِي طَعَامِكَ- وَ أَمْسِكْ عَلَى أَنْفِكَ مِنَ الرَّائِحَةِ الطَّيِّبَةِ- (وَ لَا تُمْسِكْ عَلَيْهِ مِنَ الرَّائِحَةِ الْمُنْتِنَةِ) - فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَتَلَذَّذَ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ [7]
 وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا تَقُولُ فِي الْمِلْحِ- فِيهِ زَعْفَرَانٌ لِلْمُحْرِمِ قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُحْرِمِ- أَنْ يَأْكُلَ شَيْئاً فِيهِ زَعْفَرَانٌ وَ لَا شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ [8]


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص444 باب 18 ،ح 8، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص442، باب 18، ح 16، ط آل البیت.
[3] مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبیلی، ج6، ص284.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص446، باب 18، ح 15، ط آل البیت.
[5] ورس گفته شده است گیاهی است که فقط در یمن روئیده می شود که ثمره آن شیء صغیری است مانند کنجد که آن را می کوبند و معطر می باشد برای بعضی مانند نساء مفید می باشد.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص444 باب 18 ،ح 8، ط آل البیت.
[7] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص443 باب 18، ح 5
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص443، باب 18، ح 2