درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: میته بودن صید
 تقدم الکلام به اینکه ظاهرا و الله العالم جمع روایات ممکن است زیرا بعضی مطلق و بعضی مقید می باشند و مطلق حمل بر مقید می شود کما اینکه بسیاری از فقهاء اینگونه بین روایات جمع کرده اند کما عن النراقی
 مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‏11، ص: 344 « هو الأقرب، لأعمّية الأخبار الأخيرة عن الأولى مطلقا بالنسبة إلى الذبح و غيره، فيجب تخصيصها بها، عملا بقاعدة تخصيص العامّ المطلق بالخاصّ المطلق»
 نتیجه اینکه روایات طائفه اولی از دو جهت اخص است یکی اینکه در خصوص محرم است و دیگر اینکه در خصوص ذبح وارد شده است و روایات طائفه ثانیة از دو جهت مطلق می باشند یکی اینکه صیاد محل باشد یا محرم باشد دوم اینکه صید مقتول باشد یا مذبوح باشد و طبق قاعده حمل مطلق بر مقید صورت گیرد.
 اشکال بر کلام صاحب مدارک
 ایشان فرمودند شاید علت تقدیم طائفه اولی بر طائفه ثانیه بخاطر وجود مرحج باشد.
 جامع المدارك في شرح مختصر النافع، ج‏2، ص: 397«و من المحتمل أن يكون أخذهم بالخبرين من باب الترجيح على الأخبار الصّحاح»
 فیه:
 کلام صاحب مدارک از دو جهت مورد تامل است:
  اولا: با وجود جمع عرفی تعارضی وجود ندارد تا به مرجحات رجوع شود.
 و ثانیا: بر فرض تعارض مرجحی وجود ندارد زیرا اگر مرجح مخالفت عامه باشد آنچه با عامه مخالف می باشد طائفه دوم است نه طائفه اولی و اگر اصح و اکثر بودن ملاک ترجیح باشد باز هم طائفه دوم مقدم است زیرا سندا اصح و اکثر می باشند.
 و اگر موافقت کتاب ملاک ترجیح باشد عمومات اولیه مخالف طائفه اول می باشند مگر اینکه نظر ایشان به عمومات ثانویه باشد یعنی عمومات حرمت صید بر محرم فهو فی محله لکن هو بعید
 بقی الکلام در روایات تقدیم الصید علی المیته
 در این رابطه دو مطلب است:
 مطلب اول:
 در دوران بین صید و میته کدام مقدم است؟
 این مطلب بین امامیه اتفاقی است که صید مقدم است و عند العامة نیز اتفاقی است که میته مقدم است مغنی ج 3 ص 146 م 2345.
 اما روایات ما دو طائفه می باشند:
 طائفه اولی:
 طائفه اولی که اکثر عددا و اشهر عملا و اصح سندا می باشند می گویند صید مقدم بر میته است.
 طائفه دوم:
 طائفه دوم که اقل قائلا و اقل عددا می باشند می گویند میته مقدم است.
 وسائل الشيعة، ج‏13، ص: 86 باب 43 ح 8«قَالَ وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُ يَأْكُلُ مِنَ الْمَيْتَةِ لِأَنَّهَا أُحِلَّتْ لَهُ وَ لَمْ يُحَلَّ لَهُ الصَّيْدُ»
 المصدر ح 11«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ إِسْحَاقَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ إِذَا اضْطُرَّ الْمُحْرِمُ إِلَى الصَّيْدِ وَ إِلَى الْمَيْتَةِ فَلْيَأْكُلِ الْمَيْتَةَ الَّتِي أَحَلَّ اللَّهُ لَه»
 المصدر 12«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَى مَيْتَةٍ فَوَجَدَهَا وَ وَجَدَ صَيْداً فَقَالَ يَأْكُلُ الْمَيْتَةَ وَ يَتْرُكُ الصَّيْدَ الْحَدِيث‏»‏
 واضح است که روایات طائفه اول مقدم هستند اگر چه در روایات طائفه دوم هم روایت صحیحه(ح 11 و 12) وجود دارد زیرا با توجه که عامه قائل به ترجیح میته می باشند روایات طائفه اول مخالف عامه و روایات طائفه دوم موافق عامه می باشند ضمن اینکه روایات طائفه اولی اکثر عددا می باشد لذا طائفه اول مقدم می شوند.
 مطلب دوم:
 نسبت این روایات با روایاتی که می گویند صید میته است:
 این روایات یا مرحج روایات طائفه دوم است که می فرمودند صید حکم میته را ندارد زیرا این روایات هم وقتی می گویند صید مقدم است این نشان می دهد که صید اخف از میته می باشد در حالیکه اگر صید میته باشد اشد از میته می باشد چرا که هم میته است و هم صید پس علت اینکه بر میته مقدم است این است که صید میته نیست ضمن اینکه همانطور که اشاره شد حضرت فرمودند علت تقدیم صید بر میته این است که صید ملک شخص است و میته بودن با ملک بودن سازگاری ندارد.
 و یا اینکه بگوییم که اکثر این روایات بلکه همه این روایات نسبتشان با روایات طائفه اولی نسبت مطلق به مقید است زیرا در روایات اضطرار بحث مذبوح محرم مطرح نشده است پس همانطور که طائفه اولی نسبت به طائفه ثانیه اخص می باشند نسبت به روایات اضطرار هم اخص می باشند.
 مطلب سوم:
 «و الطيور حتى الجراد بحكم الصيد البري»
 نسبت به این مطلب به دو نکته اشاره می شود.
 نکته اول:
 علت اینکه نسبت به ملخ تعبیر به «بحکم الصید البری» شده است چیست؟
 این تعبیر در بسیاری از کلمات فقهاء وجود دارد و ظاهرا کما اشار بعض الروایات علت اینکه اینگونه تعبیر شده است این است که اصل جراد از بحر است لکن چون تعیش و زندگی جراد در خشکی است حکم صید بری را دارد زیرا ملاک صید بری این است که تعیش و زندگی صید در خشکی باشد.
 نکته دوم:
 حکم صید ملخ و پرندگان، سیاتی انشاء الله