درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نسیان تلبیه
 تحرير الوسيلة، ج‏1، ص: 415 «مسألة 10 لو نسي التلبية وجب عليه العود إلى الميقات لتداركها، و إن لم يتمكن يأتي فيه التفصيل المتقدم في نسيان الإحرام على الأحوط لو لم يكن الأقوى، و لو أتى قبل التلبية بما يوجب الكفارة للمحرم لم تجب عليه لعدم انعقاده إلا بها.»
 در این مساله سه فرع در مورد نسیان تلبیه بیان شده است:
 فرع اول:
 در صورتی که شخص قصد حج و احرام را کرده است و لباس احرام را هم پوشیده است اما تلبیه را فراموش کرده است در این فرض مرحوم امام می فرماید : مع الامکان باید به میقات برگردد و تلبیه بگوید وحج را ادامه می دهد .
 ما افاده فی الجمله تمام است اما بالجمله ناتمام؛چراکه من جانب تقدم الکلام که احادیث نسیان احرام در باب 14 از مواقیت ح1 (قال ابی یخرج الی میقات اهل ارضه) و 2 و 3 تا اخر باب مفادشان این است که اگر کسی احرام را فراموش کند واجب است به میقات برگردد و من جانب اخر تقدم الکلام در ماهیت احرام و قلنا اقوال در آن بیش از هفت یا هشت قول است منها ) ماهیت احرام نفس تلبیه است منها) احرام، تلبیه با عقد قلب است منها) احرام، اعتبار بعد تلبیه است منها) احرام، تلبیه و عقد قلب است منها ) احرام، نیت و تلبیه است، بنابر این مبانی ما افاده مرحوم امام تمام است چراکه علی جمیع این احتمالات تا تلبیه نیاید ،احرام نیامده است چه احرام را مرکب بدانیم یا بسیط، امر اعتباری بدانیم یا نه، در همه این صور روایات می گوید عود به میقات واجب است.
 کما اینکه تقدم الکلام که یکی از اقوال در ماهیت احرام ، این بود که احرام مجرد قصد و نیت است کما حکی عن الصدوق والشهید و جماعة اخری بنابر این قول قهرا تلبیه از واجبات مستقله مانند لبس ثوب است و ارتباطی با احرام ندارد کما تقدم الکلام به اینکه یکی از اقوال در ماهیت احرام این است که احرام عبارت است از امر قلبی و هو البناء علی ترک المحرمات، چه تلبیه کاشف باشد یا یک واجب مستقل باشد، بنابر این اقوال فرمایش مرحوم امام ناتمام است چراکه نیت در میقات محقق شده و ما فات تلبیه از میقات است و تلبیه از واجبات است و ارتباط به احرام ندارد و این واجب مستقل را فراموش کرده است لذا وقتی متوجه شد از همان جا لبیک را می گوید و ادامه می دهد و به مکه می رود وکذلک اگر قائل شدیم که احرام فقط عقد القلب علی ترک المحرمات می باشد و این شخص چون این تصمیم را داشته چه تلبیه را کاشف بدانیم و چه واجب مستقل، احرام محقق شده است و بعد که فهمید لبیک را می گوید و اعمالش را ادامه می دهد.
 علاوه بر روایاتی که ذکر شد در باب 14و20 از مواقیت روایات متعددی در این زمینه آمده است و در همه این روایات موضوع وجوب رجوع به میقات کسی است که احرام را فراموش کرده است و روایاتی که موضوعش تلبیه باشد ولو روایة ضعیفة وجود ندارد هر چند در باب 20 مرحوم صاحب وسائل عنوان باب را نسیان احرام و تلبیه قرار داده است اما در روایات نسیان احرام آمده است نه تلبیه فقط در یک روایت مرسله جمله و ان لم یحل آمده است ولی مراد کسی است که نیت اصل حج و اعمال را داشته است اما احرام را فراموش کرده است.
 نتیجه بحث: کلام سیدنا الاستاذ بنابر بعضی از مبانی در ماهیت احرام صحیح است و بنابر بعضی از اقوال دیگر صحیح نیست.
 فرع دوم:
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله:«و إن لم يتمكن يأتي فيه التفصيل المتقدم في نسيان الإحرام على الأحوط لو لم يكن الأقوى»
 در این فرع می فرمایند اگر این فردی که تلبیه را فراموش کرده است نتواند به میقات برگردد وظیفه اش همان چیزی است که در نسیان احرام بیان شد.
 در مساله نسیان احرام گفتیم در این زمینه چند قول است یک قول این بود که به مقدار ما امکن باید برگردد یک قول این بود که خروج از حرم کافی است یک قول هم این بود که از مکان ارتفاع نسیان محرم شود که سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه فرمودند باید مقدار ممکن برگردد.
 کما اینکه اگر داخل حرم متوجه شده است محرم نشده است چند نظریه بود آیا باید به ادنی احل برگردد یا به ادنی المواقیت یا همان مکان نسیان، می فرمایند هر چه در نسیان احرام گفتیم در نسیان تلبیه هم جاری است.
 از ماذکرنا روشن شد که تمام این کلمات فی الجمله تمام است یعنی اگر نسیان تلبیه به نسیان احرام برگردد ما افاده تمام است اما اگر نسیان تلبیه به نسیان احرام برنگردد ما افاده تمام نیست.
 فرع سوم :
 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله:«و لو أتى قبل التلبية بما يوجب الكفارة للمحرم لم تجب عليه لعدم انعقاده إلا بها»
 ارتکاب محرمات قبل از تلبیه گاهی با علم به اینکه احرام نبسته صورت می گیرد و اخری با نسیان به اینکه احرام را نیاورده، محل بحث در این مساله صورت دوم است که سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند اگر با حال نسیان تلبیه مرتکب محرمات احرام شود کفاره ندارد.
 دلیل این امر واضح است چرا که موجب کفاره نیامده است در روایات زیادی فرموده اند اگر عمدا قبل از تلبیه مرتکب محرمات احرام شود کفاره ندارد بطریق اولی اگر با نسیان تلبیه مرتکب محرمات احرام شود کفاره نخواهد داشت.
 نکته ای که باید توجه شود این است که اگر تلبیه را دخیل در تحقق ماهیت احرام بدانیم اما جزء او شرطا او غیرهما در این صورت کفاره نیست بخاطر این موضوع محقق نشده است چرا که کفاره بعد از احرام واجب می شود و اما اگر بگوییم تلبیه واجب مستقل است و دخالت در ماهیت احرام ندارد در این فرض چون احرام محقق شده است باید بگوییم روایات عدم وجوب کفاره در فرض مذکور، روایات وجوب کفاره را تخصیص زده است که اگر بعد از احرام و قبل از تلبیه شخص مرتکب محرمات احرام شود کفاره ندارد در واقع دوران امر بین تخصیص و تخصص می باشد.