درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تلبیه ملحون
 در مساله هشتم به مطالبی اشاره شد:
  1. وجوب تعلّم تلبیه
  2. وجوب اداء تلبیه صحیحا
  3. عدم فرق در اداء تلبیه حفظا او قرائة او تلقینا
  4. کفایت تلبیه ملحون و عدم کفایت آن که گفته شد در صورت تمکن از غیر ملحون نمی تواند به ملحون اکتفاء کند و در صورت عدم تمکن و نظریه بود 1- کفایت 2- عدم کفایت
  5. در صورت تمکن از تلبیه صحیح علی قول و عدم تمکن از تلبیه وظیفه چیست؟ گفتیم طرقی بود که حاصل آن چند کیفیت احتیاط بود.
  6. در امسال تمکن از تلبیه صحیح را ندارد اما در سال آینده می تواند تلبیه را صحیحا ادا کند یا اینکه بنا بر قول به کفایت ملحون نمی تواند در این سال تلبیه را ملحونا بیان کند اما در سال آینده می تواند ملحونا تلبیه را ادا کند کما اینکه آقای خوئی این دو فرض را می گویند نه عدم تمکن و معذور مطلقا وظیفه این فرد چیست؟
 آیا باید احتیاط در مطلب پنجم را انجام دهد یا امسال به حج نرود و تلبیه را تعلم کند وسال آینده آن را صحیحا یا ملحونا -علی القول بکفایته- انجام دهد در این مطلب دوران امر بین این است که حج را در سال آینده انجام دهد و فوریت حج فوت شود یا اینکه حج را امسال انجام دهد و یکی از واجبات که تلبیه صحیحا باشد ترک شود.
 و فیه:
 1- اساسا دوران امری وجود ندارد وقتی که این فرد تمکن از حج صحیحا ندارد حج بر او واجب نیست که دوران امر بین حج امسال و حج سال آینده باشد.
 2- بر فرض اینکه وجوب مسلم باشد در دوران بین فوریت و اصل واجب، ادله وجوب اصل مقدم است.
 
 بعض افاضل فوریت را مقدم دانسته اند و گفته اند حج اهم است و بر آقای خوئی اشکال کردند که دوران بین اصل واجب و جزء واجب می باشد.
 و فیه:
 اولا: وجوب حج در سال اول محل اشکال است.
 و ثانیا: انجام جح در سال آینده با اهمیت حج منافاتی ندارد و ادله فوریت و عدم تسویف شامل این مورد نمی شود.
 «و الأخرس يشير إليها بإصبعه مع تحريك لسانه»
 طبق روایت مسعد و سکونی -که قبلا به آنها اشاره شد- باید اشاره کند و لسان را هم حرکت دهد.
 «و الأولى الاستنابة مع ذلك»
 این احتیاط یمکن ان یقال که بخاطر ضعف روایت مسعد و سکونی می باشد چون مسعد و نوفلی در این دو روایت محل خلاف هستند و ممکن است بخاطر این باشد که بعضی نیابت را واجب دانسته اند و ظاهرا مراد سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه جهت دوم می باشد زیرا اگر مرادشان جهت اول باشد باید احتیاط وجوبی باشد اما با توجه به اینکه مشهور به این دو روایت عمل کرده اند لذا سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه احتیاط وجوبی را اسقاط کرده اند.
 9- زید تمکن از تلبیه دارد اما صحیحا علی المشهور و اما ملحونا علی قول استادنا المحقق رحمة الله علیه می خواهد به ترجمه تلبیه اکتفاء کند آیا جایز است یا نه؟
 سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه می فرمایند کفایت نمی کند زیرا مامور به تلبیه است و کفایت غیر مامور به از مامور به نیاز به دلیل دارد و با تمکن از مامور به اختیاری چه بسا قائل به اجزاء اصلا نداشته باشیم.
 10: تلبیه صبی«و يلبى عن الصبي غير المميز»
 قبلا گذشت که احجاج صبی غیر ممیز از مستحبات بر ولی می باشد حال تلبیه وی را چگونه باید انجام دهند؟
 می فرمایند باید از وی نائب شوند.
 دلیل:
  1. عدم خلاف
  2. صحیحه عبدالرحمن بن الحجاج که موید به روایت زراره می باشد.
 وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 287باب 17 ح 1«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ مَعَنَا صَبِيّاً مَوْلُوداً فَكَيْفَ نَصْنَعُ بِهِ فَقَالَ مُرْ أُمَّهُ تَلْقَى حَمِيدَةَ فَتَسْأَلُهَا كَيْفَ تَصْنَعُ بِصِبْيَانِهَا فَأَتَتْهَا فَسَأَلَتْهَا كَيْفَ تَصْنَعُ فَقَالَتْ إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ فَأَحْرِمُوا عَنْهُ وَ جَرِّدُوهُ وَ غَسِّلُوهُ كَمَا يُجَرَّدُ الْمُحْرِمُ وَ قِفُوا بِهِ الْمَوَاقِفَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ النَّحْرِ فَارْمُوا عَنْهُ وَ احْلِقُوا رَأْسَهُ ثُمَّ زُورُوا بِهِ الْبَيْتَ- وَ مُرِي الْجَارِيَةَ أَنْ تَطُوفَ بِهِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة»
 وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 288 « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَإِنَّهُ يَأْمُرُهُ أَنْ يُلَبِّيَ وَ يَفْرِضَ الْحَجَّ فَإِنْ لَمْ يُحْسِنْ أَنْ يُلَبِّيَ لَبَّوْا عَنْهُ وَ يُطَافُ بِهِ وَ يُصَلَّى عَنْهُ قُلْتُ لَيْسَ لَهُمْ مَا يَذْبَحُونَ قَالَ يُذْبَحُ عَنِ الصِّغَارِ وَ يَصُومُ الْكِبَارُ وَ يُتَّقَى عَلَيْهِمْ مَا يُتَّقَى عَلَى الْمُحْرِمِ مِنَ الثِّيَابِ وَ الطِّيبِ وَ إِنْ قَتَلَ صَيْداً فَعَلَى أَبِيه‏»‏
 بررسی سند روایت زراره
 مرحوم آقای خوئی و آقای حکیم و جماعة اخری -که یکی از آنها خود ما در اول بحث حج می باشیم-از این روایت تعبیر به صحیحه کرده اند لکن مرحوم آقای خونساری در جامع المدارک و صاحب جواهر رحمة الله علیه در اول کتاب حج از این روایت تعبیر به خبر زراره کرده اند کسانی که تعبیر به صحیحه کرده اند اعتماد به ما فی الوسائل کرده اند چرا در وسائل «باسناده عن زراره» آمده است یعنی مرحوم صدوق این روایت را از زراره نقل می کند من ناحیة ظاهر وسائل این است که مرحوم صدوق این روایت را از رزاره نقل کرده است و من ناحیة اخری در خاتمه وسائل در طرق مرحوم صدوق طریق 119 ، طریق مرحوم صدوق به زراره موجود است و ناحیة خری مرحوم اردبیلی در جامع الرواة می فرمایند طریق صدوق به زراره صحیح می باشد نتیجه اینکه اگر طریق صدوق به زراره صحیح باشد روایت صحیح خواهد بود لذا خود ما هم در اول کتاب حج از این روایت تعبیر به صحیحه کرده ایم لکن فعلا این روایت را ما موید قرار دادیم زیرا در این روایت عن زراره نیامده است بلکه در من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 433 « رَوَى عن زُرَارَةُ عَنْ أَحَدِهِمَا» آمده است و اگر روی صحیح باشد معلوم نیست که روایت صحیح باشد البته بعدا با مراجعه به من لایحضر مشخص شد که در این کتاب«رَوَى زُرَارَةُ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ بِابْنِه‏» آمده است و استاد بعد از کلاس فرمودند اگر اینگونه باشد روایت صحیح خواهد بود.
 «مسألة 9 لا ينعقد إحرام عمرة التمتع و حجه و لا إحرام حج الافراد و لا إحرام العمرة المفردة إلا بالتلبية، و أما في حج القران فيتخير بينها و بين الإشعار أو التقليد، و الاشعار مختص بالبدن، و التقليد مشترك بينها و بين غيرها من أنواع الهدي، و الأولى في البدن الجمع بين الاشعار و التقليد، فينعقد إحرام حج القران بأحد هذه الأمور الثلاثة، لكن الأحوط مع اختيار الاشعار و التقليد ضم التلبية أيضا، و الأحوط وجوب التلبية على القارن و إن لم يتوقف انعقاد إحرامه عليها، فهي واجبة عليه في نفسها على الأحوط»
 سه فتوی و سه احتیاط در این مساله آمده است:
 فتوای اول:
 در حج افراد و تمتع و عمره مفرده و عمره تمتع تحقق احرام منحصر به تلبیه می باشد.