درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: لزوم عدم قصد بعضی از محرمات
 مطلب دوم: بر همه مبانی در ماهیت احرام در بعضی از موارد عزم بر ترک بعضی از محرمات لازم است مثلا کما سیاتی انشاء الله علی المشهور بعضی از محرمات احرام از قبیل استمناء و جماع هم حکم تکلیفی دارند و هم حکم وضعی دارند در این موارد می گویند عزم بر ترک اینگونه محرمات واجب است.
 نسبت به بقیه مسالک مطلب واضح است اما بنابر مسلک خودمان که احرام تلبیه به قصد حج یا عمره می باشد قصد ترک جماع در حال احرام نیز واجب است اما این وجوب ارتباطی به وجوب قصد ترک محرمات ندارد بلکه جهت وجوب خصوصیت دیگری است که عبارت است از اینکه قصد منوی واجب است به مقتضای لزوم قصد منوی، حاصل احرام این می شود که هنگام گفتن لبیک مثلا بگوید محرم به حج تمتع می شوم پس باید هنگام تلبیه قصد داشته باشد که حج صحیح را انجام دهد حال اگر عزم بر جماع داشته باشد این عزم با عزم بر حج صحیح تنافی دارد و قابل جمع نیست.
 و الی ذلک اشار سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه بقوله: « نعم قصد ارتكاب ما يبطل الحج من المحرمات لا يجتمع مع قصد الحج»
 کلمه مع قصد الحج اشاره به همین مطلب دارد که لزوم قصد ترک محرمات مبطله از باب لزوم قصد ترک محرمات نیست بلکه از باب عزم بر منوی صحیحا می باشد.
 «مسألة 4 لو نسي ما عيّنه من حج أو عمرة فإن اختصت الصحة واقعا بأحدهما تجدد النية لما يصح فيقع صحيحا، و لو جاز العدول من أحدهما إلى الآخر يعدل فيصحّ، و لو صح كلاهما، و لا يجوز العدول يعمل على قواعد العلم الإجمالي مع الإمكان و عدم الحرج، و إلا فبحسب إمكانه بلا حرج»
 در این مساله فروعات متعدده ای بیان شده است جامع بین این فروعات این است که اگر بعد از احرام شک کند نیت چه عملی را کرده است آیا نیت حج کرده یا نیت عمره کرده، وظیفه او چیست؟
 فرض اول: دوران بین دو فردی است که احدهما صحیح است و دیگری باطل است و شک قبل از دخول در طواف است مثلا در ماه مبارک نمی داند که احرامش احرام عمره مفرده بوده است یا عمره حج تمتع در این فرض اگر این احرام عمره تمتع باشد این احرام باطل است زیرا عمره تمتع باید در اشهر حج- شوال، ذی القعده، ذی الحجة-انجام شود اما اگر احرام عمره مفرده باشد این احرام صحیح است سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در این فرض می فرمایند نیت را تجدید کند یعنی به میقات برگردد و به قصد عمره مفرده محرم شود.
 دلیل:
 زیرا احرام قبلی اگر عمره مفرده بوده است با احرام مجدد مشکلی لازم نمی آید نهایت این احرام دوم لغو خواهد بود اما اگر احرام اول احرام عمره تمتع بوده است چون این احرام باطل بوده است احرام دوم قطعا صحیح است زیرا احرام اول کالعدم است.
 فقط در این فرض شبهه ای است که این مثال از مصادیق معنون نیست زیرا عنوان این بود که اذا دار الامر بین الصحیح و الفاسد پس این فرد شک در صحت و فساد احرام دارد و اصول، حکم این شک را مشخص می کند اصالة الصحة می گوید که این فرد محرم به احرام عمره مفرده شده است و تجدید احرام لازم نیست.
 این اشکال ظاهرا و الله العالم وارد نیست زیرا این اصول در این فرض جاری نمی شود مثلا اگر بخواهیم اصالة الصحة را جاری کنیم دو اشکال دارد:
  اولا: طبق بعضی از مبانی احرام از بسائط است و اصالة الصحة در بسائط جاری نیست زیرا امور بسیط امرشان دائر مدار بین وجود و عدم است و متصف به صحت و فساد نمی شوند چرا که صحت و فساد در مرکبات پیاده می شود اگر همه اجزاء وجود داشتند می گوییم صحیح است و اگر جزئی نبود حکم به فساد می کنیم
 و ثانیا: اصالة الصحة در مواردی جاری است که عنوان محرز باشد مثلا اگر شک در بیع است محرز باشد که ما وقع فی الخارج بیع بوده است و شک کنیم ماضویت رعایت شده است یا نه؛ در حالیکه مورد بحث اینگونه نیست بلکه مثل این است که نمی دانیم که ما فی الخارج بیع است یا قمار است در این صورت اصالة الصحة جاری نیست زیرا اصل بیع بودن احراز نشده است در ما نحن فیه ما نمی دانیم منوی عمره تمتع بوده است یا عمره مفرده بوده است در نتیجه صورت عمل متیقن نیست و دلیل حجیت اصالة الصحة سیره می باشد و اطلاق ندارد و فقط موردی را شامل می شود که صورت عمل متیقن باشد کما اینکه اگر فرد یقین دارد که انگشتر را در وضو حرکت نداده است و شک دارد که آب به زیر آن رسیده است یا نه اصالة الصحة جاری نمی شود زیرا اصالة الصحة موارد اتفاقیه را شامل نمی شود بله اگر یقین داشته باشد که انگشتر را حرکت داده است اما شک دارد که آیا به شکلی حرکت داده است که آب به زیر آن برسد یا نه در این صورت اصالة الصحة جاری می شود.
 این دلیل از دلیل اول اشمل است زیرا دلیل اول شامل مبنای بسیط بودن احرام می شود لا غیر اما این دلیل هر دو مبنا را شامل می شود.
 نتیجه بحث: ما افاد سیدنا الاستاذ رحمة الله علیه در فرض اول تمام است.