درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام مجاور در حج قران و افراد
 تقدم الکلام که یکی از ادله جواز احرام مکی در حج قران و افراد از مکه، اطلاق ح 2 از باب 10 می باشد.
 وسائل الشیعه ص 340 باب 21 ح 2 «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُهِلُّ بِالْحَجِّ فَقَالَ إِنْ شِئْتَ مِنْ رَحْلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الْكَعْبَةِ- وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الطَّرِيقِ‏‏ الْمَسْجِدِ بَدَلَ قَوْلِهِ مِنَ الْكَعْبَةِ»
 در استدلال به این حدیث مناقشه ای بیان شده است به این بیان که ما قبلا کلمه رحل را مسافرخانه معنا کرده ایم و این معنا با کسی که در مکه متولد شده است سازگاری ندارد.
 این مناقشه ضعفش واضح است زیرا اگر چه در ماسبق رحل، مسافرخانه معنا شده است لکن از این جهت است که مسافرخانه یکی از مصادیق رحل می باشد رحل ظرف اشیاء می باشد کیسه برنج رحل برنج محسوب می شود خانه و مسکن رحل است زیرا همه اینها ظرف می باشند در نتیجه رحل به معنای وعاء می باشد لذا در آیه 70 سوره یوسف می خوانیم «جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيه‏» در این آیه رحل به معنای جوال مرکب استعمال شده است و یا در روایت، من‏لايحضره‏الفقيه ج : 1 ص : 377«إِذَا ابْتَلَّتِ النِّعَالُ فَالصَّلَاةُ فِي الرِّحَالِ»(اگر زمین نمناک است در مسکن نماز بخوان) نیز در مسکن استعمال شده است نتیجه اینکه مسافرخانه خصوصیت ندارد بلکه مسافرخانه یکی از مصادیق رحل می باشد.
 مرحوم صاحب جواهر هم می فرمایند:
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‏18، ص: 77 «و منها أن محل الإحرام للحج للمتمتع بطن مكة، و للمفرد و القارن أحد المواقيت أو منزلهما إن كان دون الميقات، نعم لو كان من أهل مكة أحرم منها كالمتمتع، لأنها أقرب إلى عرفات من الميقات، و هي مقصد الحاج، كمكة للمعتمر و لأنها ميقات، و من أتى على ميقات لزمه الإحرام منه، بل عن التذكرة لا نعلم في ذلك خلافا»
 اگر چه ادله ای که ایشان ذکر کرده مطلب را ثابت نمی کند ولی اجماعی که ذکر کرده خالی از فایده نیست.
 بحث در مجاور در مکه بود سیدنا الاستاذ می فرمایند مجاور میقاتش خود مکه است ادله این مدعی اشاره شد فقط صحیحه عبد الرحمن و صحیحه ابوالفضل- کما تقدم- که آقای خوئی نیز به آنها استدلال کرده است دلالت بر احرام مجاور از ادنی الحل دارد.
 اما این دو روایت حداقل شش اجمال در آنها وجود دارد.
  1. فتح خیبر بین فتح طائف و مکه قرار گرفته است در حالیکه آنچه بین این دو واقع شده است فتح حنین بوده است نه فتح خیبر.
  2. احرام در هر زمان از اشهر حج جایز است در حالیکه در این روایات اول ذی الحجه یا پنجم آن برای احرام تعیین شده است.
  3. و هو العمده وقتی سفیان از حضرت سوال می کند که چرا اصحاب خود را به میقات می فرستید حضرت فرمودند چون پیامبر در آنجا محرم شده است طبعا این احرام، احرام عمره می باشد درحالیکه سوال در احرام حج قران و افراد می باشد اینکه این مواقیت مکان احرام عمره باشد دلیل بر این نمی شود که میقات حج قران و افراد هم باشد.
  4. در این روایات گفت شده است زنها لازم نیست به میقات بروند آیا این حکم در مورد همه زنها می باشد یا نه؟ آیا این حکم در مورد همه مواقیت می باشد یا نه؟
  5. کلمه «فاحببت» ظهور در استحباب دارد نه وجوب.
  6. جمله «اری لک ان تفعل» شائبه استحباب دارد چون اگر مراد وجوب بود تعبیر به علیک ان تفعل گفته می شد.
 لذا بعضی از فقهاء گفته اند که این روایات حمل بر استحباب می شود زیرا احرم از منزل رخصت است و استحباب منافاتی با رخصت ندارد.
 اگر چه این مناقشات قابل حل باشد ولی با توجه به اینکه شهرت و اجماع موافق قول مقابل می باشد لایبعد که احرام مجاور، از مکه می باشد.
 البته این بیان در یکی از مصادیق مجاور جای تامل است در مجاوری که قصد توطن نکرده است و فرض او هم منقلب نشده است آیا احرام این فرد هم از مکه است؟ ظاهر کلام سیدنا الاستاذ این است که این فرد از ادنی الحل محرم شود.
 دلیل: موثقه سماعه
 وسائل الشيعة، ج‏11، ص:270 باب 10 ح 2«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَنْ حَجَّ مُعْتَمِراً فِي شَوَّالٍ وَ مِنْ نِيَّتِهِ أَنْ يَعْتَمِرَ وَ يَرْجِعَ إِلَى بِلَادِهِ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ وَ إِنْ هُوَ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَهُوَ مُتَمَتِّعٌ لِأَنَّ أَشْهُرَ الْحَجِّ شَوَّالٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ- فَمَنِ اعْتَمَرَ فِيهِنَّ وَ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَهِيَ مُتْعَةٌ وَ مَنْ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ وَ لَمْ يُقِمْ إِلَى الْحَجِّ فَهِيَ عُمْرَةٌ وَ إِنِ اعْتَمَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَوْ قَبْلَهُ وَ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَلَيْسَ بِمُتَمَتِّعٍ وَ إِنَّمَا هُوَ مُجَاوِرٌ أَفْرَدَ الْعُمْرَةَ فَإِنْ هُوَ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَتَّعَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ- بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَلْيَخْرُجْ مِنْهَا حَتَّى يُجَاوِزَ ذَاتَ عِرْقٍ أَوْ يُجَاوِزَ عُسْفَانَ- فَيَدْخُلَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَإِنْ هُوَ أَحَبَّ أَنْ يُفْرِدَ الْحَجَّ فَلْيَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ فَيُلَبِّي مِنْهَا»
 لایبعد که این فرد وی باید به ادنی الحل برود.
 یکی از مباحث این میقات-دویره اهل- این بود که آیا این میقات مخصوص حاضر است یا اعم از حاضر و نائی است.
 ادله احتمالین و قد تقدم
 قائلین به اعم سه مقدمه بیان کردند و قائلین به اخص به کلمات علماء مانند محقق و مرحوم شیهد که بحث را در مورد قران و افراد مطرح کرده اند، استناد کرده اند اما ما به دنبال کسانی بودیم که تصریح به اعم کرده باشند بعد از دقت بعضی از عزیزان مشخص شد که بعضی تصریح به این مطلب کرده اند.
 منهم: محقق اردبیلی
 مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، ج‏6، ص: 184«و أنّ المراد بكون دويرة أهله ميقاتا، أنّه ميقات للعمرة و الحج، غير حج التمتع كسائر المواقيت»
 کلمه عمره اگر چه احتمال ضعیف داده می شود که مراد عمره مفرده باشد اما چون عمره مفرده را در ج 7 بیان کرده اند مشخص می شود که مرادشان عمره تمتع می باشد ضمن اینکه بقرینه اینکه عمره در مقابل حج قرار گرفت مشخص می شود که مراد عمره تمتع می باشد.
 منهم: محقق داماد
 كتاب الحج (للمحقق الداماد)، ج‏1، ص: 441«أن حكم المقيم بمكة إذا أراد المتعة ان يخرج إلى أدنى الحل وجوبا لإحرام عمرة التمتع و اما حجة فميقاته مكة و أن الذي يكون منزله خلف تلك المواقيت فميقاته دويرة أهله سواء في ذلك التمتع و غيره الا بالنسبة إلى عمرة التمتع إذا كان في مكة كما أشير إليه الآن‏»
  این عبارت اصرح از کلام مرحوم محقق می باشد.
 منهم: بعض از اعظم(آیة الله سیستانی حفظه الله)
 در مناسک ص 95 کسی سوال کرده است فردی منزلش بین مکه و میقات است و بر او حج تمتع واجب است آیا می تواند از منزل محرم شود در جواب فرموده اند برای او جایز است که از منزلش محرم شود.
 مطلب دیگر در ارتباط با میقات هشتم، این است که احرام از دویره اهل لمن کان بین المیقات و المکه رخصة او عزیمة
 الیه اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله:« و الظاهر أن الإحرام من المنزل للمذكورين من باب الرخصة، و إلا فيجوز لهم الإحرام من أحد المواقيت»
 در این فرع دو احتمال است.
 دلیل: احرم من منزله ظهور در تعین دارد.
 دلیل: یکی از قرائن نوعیه وقوع الامر عقیب الحظر است روایات زیادی از احرام بعد از میقات نهی کرده اند در نتیجه این روایات که امر به احرام از منزل کرده اند در مقام بیان این هستند که احرام بعد از میقات برای این افراد حرام نیست نه اینکه مراد وجوب احرام و تعین احرام از منزل باشد.
 الصحیح ما افاد سیدنا الاستاذ