درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احرام مکی در حج افراد
 دلیل دوم بر عدم جواز احرام از مکه برای مکی در حج قران و افراد دو روایت می باشد که مفادشان این است که مکی در حج قران و افراد باید از ادنی الحل محرم بشود یعنی اگر ادله متقدمه برای احرام از مکه در فرض مذکور تمام باشد بوسیله این دو روایت از آنها رفع ید می شود و این دو روایت مخصص آن ادله خواهد بود.
 منها: وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 268 باب 9 ح 5 «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُرِيدُ الْجِوَارَ فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ إِذَا رَأَيْتَ الْهِلَالَ هِلَالَ ذِي الْحِجَّةِ- فَاخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ فَأَحْرِمْ مِنْهَا بِالْحَجِّ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ سُفْيَانَ فَقِيهَكُمْ أَتَانِي فَقَالَ مَا يَحْمِلُكَ عَلَى أَنْ تَأْمُرَ أَصْحَابَكَ يَأْتُونَ الْجِعْرَانَةَ- فَيُحْرِمُونَ مِنْهَا قُلْتُ لَهُ هُوَ وَقْتٌ مِنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَقَالَ وَ أَيُّ وَقْتٍ مِنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ ص هُوَ فَقُلْتُ أَحْرَمَ مِنْهَا حِينَ قَسَمَ غَنَائِمَ حُنَيْنٍ وَ مَرْجِعُهُ مِنَ الطَّائِفِ- فَقَالَ إِنَّمَا هَذَا شَيْ‏ءٌ أَخَذْتَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ- كَانَ إِذَا رَأَى الْهِلَالَ صَاحَ بِالْحَجِّ فَقُلْتُ أَ لَيْسَ قَدْ كَانَ عِنْدَكُمْ مَرْضِيّاً فَقَالَ بَلَى وَ لَكِنْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اللَّهِ ص- أَحْرَمُوا مِنَ الْمَسْجِدِ فَقُلْتُ إِنَّ أُولَئِكَ كَانُوا مُتَمَتِّعِينَ فِي أَعْنَاقِهِمُ الدِّمَاءُ وَ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَطَنُوا مَكَّةَ فَصَارُوا كَأَنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ- وَ أَهْلُ مَكَّةَ لَا مُتْعَةَ لَهُمْ‏- فَأَحْبَبْتُ أَنْ يَخْرُجُوا مِنْ مَكَّةَ إِلَى بَعْضِ الْمَوَاقِيتِ وَ أَنْ يَسْتَغِبُّوا بِهِ أَيَّاماً فَقَالَ لِي وَ أَنَا أُخْبِرُهُ أَنَّهَا وَقْتٌ مِنَ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ ص- يَا بَا عَبْدِ اللَّهِ فَإِنِّي أَرَى لَكَ أَنْ لَا تَفْعَلَ فَضَحِكْتُ وَ قُلْتُ وَ لَكِنِّي أَرَى لَهُمْ أَنْ يَفْعَلُوا فَسَأَلَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ عَمَّنْ مَعَنَا مِنَ النِّسَاءِ كَيْفَ يَصْنَعْنَ فَقَالَ لَوْ لَا أَنَّ خُرُوجَ النِّسَاءِ شُهْرَةٌ لَأَمَرْتُ الصَّرُورَةَ مِنْهُنَّ أَنْ تَخْرُجَ وَ لَكِنْ مُرْ مَنْ كَانَ مِنْهُنَّ صَرُورَةً أَنْ تُهِلَّ بِالْحَجِّ فِي هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ- وَ أَمَّا اللَّوَاتِي قَدْ حَجَجْنَ فَإِنْ شِئْنَ فَفِي خَمْسَةٍ مِنَ الشَّهْرِ وَ إِنْ شِئْنَ فَيَوْمَ التَّرْوِيَةِ- فَخَرَجَ وَ أَقَمْنَا فَاعْتَلَّ بَعْضُ مَنْ كَانَ مَعَنَا مِنَ النِّسَاءِ الصَّرُورَةِ مِنْهُنَّ فَقَدِمَ فِي خَمْسٍ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ فَأَرْسَلْتُ إِلَيْهِ أَنَّ بَعْضَ مَنْ مَعَنَا مِنْ صَرُورَةِ النِّسَاءِ قَدِ اعْتَلَّ فَكَيْفَ تَصْنَعُ قَالَ فَلْتَنْظُرْ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَ التَّرْوِيَةِ فَإِنْ طَهُرَتْ فَلْتُهِلَّ بِالْحَجِّ وَ إِلَّا فَلَا يَدْخُلْ عَلَيْهَا يَوْمُ التَّرْوِيَةِ إِلَّا وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ وَ أَمَّا الْأَوَاخِرُ فَيَوْمَ التَّرْوِيَةِ الْحَدِيثَ‏»
 این حدیث صحیح السند می باشد
 منها: المصدر ص 269 ح 6 «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي الْفَضْلِ قَالَ كُنْتُ مُجَاوِراً بِمَكَّةَ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُحْرِمُ بِالْحَجِّ فَقَالَ مِنْ حَيْثُ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْجِعْرَانَةِ- أَتَاهُ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ فُتُوحٌ فَتْحُ الطَّائِفِ وَ فَتْحُ خَيْبَرَ- وَ الْفَتْحُ فَقُلْتُ مَتَى أَخْرُجُ قَالَ إِنْ كُنْتَ صَرُورَةً فَإِذَا مَضَى مِنْ ذِي الْحِجَّةِ يَوْمٌ فَإِذَا كُنْتَ قَدْ حَجَجْتَ قَبْلَ ذَلِكَ فَإِذَا مَضَى مِنَ الشَّهْرِ خَمْس‏»
 این روایت هم صحیح السند می باشد فقط شبهه ای که شده است این است که ابوالفضل آیا کنیه سالم بن حناط می باشد یا نه؟البته در اینکه سالم بن حناط ثقه است شکی نیست فقط تردید در این جهت است که آیا این ابوالفضل سالم بن حناط می باشد یا نه و این شبهه به دو طریق بر طرف می شود:
 اولا: صاحب حدائق می فرمایند این روایت صحیح است و مراد از ابوالفضل سالم بن حناط می باشد با توجه به کلام ایشان شبهه برطرف می شود بالخصوص اگر کسی آشنا به مشی صاحب حدائق باشد زیرا ایشان در اسناد روایات تصرف نمی کند وقتی که می فرمایند که مراد از ابوالفضل سالم می باشد این نشان می دهد که ایشان در نسخه ای از کافی این مطلب را دیده است.
 ثانیا: اما اگر کسی با توجه به اینکه در نسخ موجود کافی فقط ابوالفضل ذکر شده است کلام صاحب حدائق را نپذیرد باز هم این روایت صحیح است کما عن المجلسی فی الروضة و استادنا المحقق خوئی زیرا صفوان غالبا از ابوالفضل سالم بن حناط روایت می کند و ایشان هم غالبا از امام صادق روایت می کند لذا به قرینه روای از ابوالفضل و مروی عنه اطمینان حاصل می شود که مراد از ابوالفضل، سالم بن حناط می باشد.
 اما دلالت روایت
 در صحیه حناط جمله: «كُنْتُ مُجَاوِراً بِمَكَّةَ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُحْرِمُ بِالْحَجِّ» به دو شکل اجمال دارد:
 1- مراد از مجاور آیا کسی است که در مکه قصد توطن کرده است یا قصد توطن نکرده است؟زمان سوال آیا بعد از انتقال فرض این شخص از تمتع به افراد بوده است یا قبل از آن؟
 2- این سائل مستطیع بوده است یا نه؟ صروره بوده است یا نه؟ عده ای معتقدند مورد روایت غیر مستطیع بوده است لذا شاید سوالش از حج افراد ندبی بوده است کما عن السید و عده ای دیگر می گویند این مجاور مستطیع بوده است احتمال سوم این است که گفته شود این روایت اطلاق دارد هم مجاور مستطیع را شامل است و هم مجاور غیر مستطیع را.
 اساس استدالال به این روایت بر احتمال سوم یعنی اطلاق روایت می باشد ولو اینکه قدر متیقن صورت استطاعت یا عدم آن باشد یا قدر متیقن صروره باشد یا عدم آن یا قصد توطن باشد یا عدم آن، ولی وقتی که اطلاق محقق شد رجوع به قدر متیقن معنا ندارد زیرا رجوع به قدر متیقن در صورت اجمال است نه صورت تحقق اطلاق.
 نتیجه اینکه این دو روایت اطلاق دارند هم متوطن را شامل هستند، هم مجاور را هم صروره را هم غیر صروه را هم مستطیع و غیر مستطیع را در نتیجه این دو روایت دلالت دارند که این فرد در فرض مذکور باید برای احرام به جعرانه برود.
 در بعضی از کلمات این روایات باید دقت شود مانند: فَأَحْبَبْتُ أَنْ يَخْرُجُوا مِنْ مَكَّةَ- لَوْ لَا أَنَّ خُرُوجَ النِّسَاءِ شُهْرَةٌ- فَفِي خَمْسَةٍ مِنَ الشَّهْرِ- و در روایت دوم جمله: مَضَى مِنْ ذِي الْحِجَّةِ يَوْمٌ با توجه به اینکه رفتن به میقات وقت خاصی ندارد چرا وقت مشخص شده است؟ اگر حمل بر افضل شود مشکل حل خواهد شد.
 و فیه: اشکالی که به دو روایت می شود این است که این روایات حکم مجاور را بیان کرده است و حکم اهل مکه را بیان نکرده است و بین مجاور و کسی که اهل مکه است تفاوت وجود دارد بکه اکثر افرادی که در مکه زندگی می کنند کسانی هستند که اهل مکه هستند و مکه مسقط الراس آنها می باشد نه مجاورینی که قصد توطن در مکه کرده اند.
 نتیجه بحث: کلام سیدنا الاستاذ که اهل مکه باید از مکه محرم شوند صحیح است.