درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احکام محاذات
 در جلسه قبل اشاره شد که دلیل نظریه سوم وجوب احرام از ادنی الحل- بر دو پای استدلال به «صحیحه عاصم و محمد مسلم» و «اصالة البرائة» استوار می باشد.
 مستمسك العروة الوثقى، ج‏11، ص: 284 «لإطلاق ما دل على عدم جواز دخول الحرم بلا إحرام، و الأصل البراءة عن وجوب الإحرام قبله. و لزوم الخروج عنه، فيمن مر بالميقات أو من حاذاه- لما دل على وجوب الإحرام من الميقات أو مما يحاذيه- لا يقتضي خروج غيره من الأفراد، كما ذكر الجماعة، و احتمال دخل الميقات في صحة الإحرام، منفي بأصل البراءة من الشرطية، كما في سائر العبادات الشرعية»
 صاحب حدائق از عمومات غفلت کرده است اما مرحوم حکیم هم به عمومات اشاره کرده است و هم اصالة البرائة اشاره کرده است البته بعد مرحوم حکیم این دلیل را قبول کرده است.
 کما ذکرنا این دلیل دو قسمت دارد که هر دو باید برسی شود.
 اما ملاحظه قسمت اول دلیل:
 و فیه:
 با عدم نظر گرفتن اینکه این روایات(صحیحه عاصم و محمد مسلم) معارض دارند می گوییم که مفاد این روایات این است فردی که می خواهد برای انجام اعمال وارد حرم شود نمی تواند بدون احرام وارد حرم شود اما هیچ دلالتی در این احادیث بر اینکه باید از ادنی الحل محرم شد وجود ندارد. مفاد این روایات احرام قبل از حرم می باشد و قبل حرم هم بر مسجد شجره صادق است و هم بر جحفه و هم بقیه مواقیت لذا این روایات با تخییر هم سازگاری دارند بلکه طائفه دیگری از روایات وجود دارد که می فرمایند باید در مواقیت خمسه احرام صورت بگیرد در نتیجه اطلاق روایاتی که می گویند باید قبل از حرم محرم شد را بوسیله طائفه دوم باید تقیید زد لذا با طائفه دوم تخییر هم بر داشته می شود در نتیجه هر کسی که می خواهد وارد حرم شود طبق این دو طائفه از روایات باید در مواقیت خمسه محرم شود.
 از ما ذکرنا جواب مرحوم آقای حکیم واضح شد ایشان به اطلاق صحیحه عاصم و محمد بن مسلم استناد کرده است در حالیکه با وجود ادله مواقیت اطلاقی برای این دو صحیحه باقی نمی ماند که بتوان به اطلاق آنها تمسک کرد لذا نظریه سوم متقضی آن که روایات(صحیحه عاصم و محمد مسلم) باشد قاصرة الشمول می باشد.
 و اما ملاحظه قسمت دوم این نظریه- تمسک به اصالة البرائة کما فی الحدائق و المستمسک و المدارک-
 و فیه:
 اولا: با وجود ادله اجتهادیه و روایات باب 1 و 14 و 16 از مواقیت جای رجوع به اصل برائت نمی باشد اصل برائت در طول ادله لفظیه می باشد اگر شکی هم باشد باید به اطلاقات مراجعه کرد.
 و ثانیا: اصول در اطراف علم اجمالی جاری نمی شود زیرا با هم تعارض می کنند(با توجه به مبانی که در عدم جریان اصول در اطراف علم اجمالی وجود دارد) همانطور که اصل عدم احرام از ابعد المواقیت می باشد اصل عدم وجوب احرام از ادنی الحل نیز می باشد.
 بلکه مرحوم صاحب حدائق بسار زیبا رجوع به اصل برائت را رد می کنند ایشان می فرمایند اینجا شک در اصل تکیلف نیست که اصل برائت جاری شود بلکه شک در مکلف به می باشد یعنی این فرد می داند که باید محرم شود اما نمی داند از کدام یک از این سه مکان باید محرم شود لذا باید قاعده اشتغال جاری می شود.
 نظر استاد:
 اگر کسی نمی خواهد طبق قواعد علم اجمالی عمل کند و به عنوان احتیاط در هر سه مکان محرم شود می تواند به فردی را که یقین به برائت ذمه با آن دارد رجوع کند یعنی مثلا به مسجد شجره برود و در آنجا محرم شود که با این کار یقین به فراغ ذمه پیدا خواهد کرد.
 نتیجه اینکه این فرد باید در صورت امکان به میقات برگردد و الا الاقرب فالاقرب
 مطلب هفتم:
 احرام در هواپیما
 اشکالات احرام در هواپیما:
 منها: لازمه احرام در هواپیما استظلال می باشد که در بحث احرام خواهد آمد.
 منها: عدم امکان فرض احرام، به این بیان که مثلا زمان عبور از مسجد شجره با هواپیما بسیار کوتاه می باشد و در این زمان کوتاه نمی توان محرم شد بالخصوص اگر اخطار نیت را هم لازم بدانیم.
 و فیه:
 اولا: ما باید حکم مساله را بیان کنیم و اگرچه فعلا فرض نداشته باشد ممکن است در آینده این امکان بوجود آید که هواپیما بتواند بر روی مسجد شجره در روی هوا توقف کند کما اینکه فعلا هم بعضی از بالگرد ها این قدرت را دارند.
 و ثانیا: یکی از مواقیت عقیق می باشد که وسعت آن بسیار زیاد می باشد و می توان در فاصله عبور هواپیما از این سرزمین محرم شد.
 و ثالثا: بر فرض اینکه نتوان در زمان عبور از خود میقات محرم شد می توان در زمان عبور از محاذات میقات گذشت.
 منها: دائما احرام از هواپیما احرام از محاذی است و باید مسافت لحاظ شود زیرا همانطور که قبلا اشاره کردیم در محاذات قرب شرط است و اگر بعید باشد یا محاذات نیست یا اگر هم محاذات باشد حکم محاذات را ندارد.
 منها: بر فرض اینکه هواپیما در سطحی حرکت کند که قریب مسجد باشد، اگر محاذات را یمین و یسار بدانیم بر فوق محاذات صدق نمی کند
 بیان ذلک:
 و بر فرض اینکه هواپیما در سطحی حرکت می کند که قریب به مسجد باشد یقینا آن مکانی که هواپیما در آن حرکت می کند مسجد نیست در نتیجه باید آن مکان محاذات باشد حال اگر در محاذات بگوییم یمین و یسار فقط محاذات می باشد فوق با خلف و امام از جهت عدم صدق محاذات یکسان می باشد یعنی همانگونه که بر امام و خلف صدق محاذات نمی کند بر فوق هم صدق نمی کند.
 و فیه:
 اگر چه در لغت محاذات اطلاق بر یمین و یسار شده اما در ح 13 بر فوق هم اطلاق محاذات شده است.
 وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 311 باب 1 ح 13«وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ عِلَّةٍ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص- مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ وَ لَمْ يُحْرِمْ مِنْ مَوْضِعٍ دُونَهُ فَقَالَ لِأَنَّهُ لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ صَارَ بِحِذَاءِ الشَّجَرَةِ نُودِيَ يَا مُحَمَّدُ- قَالَ لَبَّيْكَ قَالَ أَ لَمْ أَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَيْتُكَ وَ وَجَدْتُكَ ضَالًّا فَهَدَيْتُكَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص- إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ وَ الْمُلْكَ لَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ- فَلِذَلِكَ أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ دُونَ الْمَوَاضِعِ كُلِّهَا»
 این روایت اگر چه مرسله است اما مرسلات صدوق کمتر از قول لغوی نیست و مفید ظن است و ثانیا بحذاء الشجرة در کلام امام است نه در کلام سائل، البته باید به این نکته توجه شود که حرکت حضرت در چه سطحی بوده است اگر مثلا در سطح 5 متری بوده است این مقدار از فوقیت ضرر به شرطیت یمین و یسار در محاذات نمی زند.
 اگر بقیه اشکالات هم جواب داده شوند به نظر ما با توجه به این اشکال آخر، احتیاط واجب عدم احرام در هواپیما می باشد.
 البته راههایی برای رفع اشکال وجود دارد مثلا قبل از رسیدن به جده نذر کند که قبل از میقات محرم شود و یا اینکه بعد از رسیدن به حجفه برود و از آنجا محرم شود.