درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خروج از مکه بدون احرام

 مطلب سوم در مساله دوم: ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله:« لكن لو خرج من غير حاجة و من غير إحرام ثم رجع و أحرم و حج صح حجه»[1]

دلیل بر این فرع:

 خروج از مکه در صورت عدم حاجت فقط حرمت تکلیفی دارد و حرمت وضعی ندارد یعنی عدم خروج شرط صحت عمره یا حج نیست بلکه فقط یک حکم تکلیفی است که مخالفت با آن عقاب دارد کما اینکه در صورت وجود حاجت خروج بدون احرام نیز فقط حرمت تکلیفی دارد نه حرمت وضعی و خروج با احرام نه شرط متاخر عمره تمتع است و نه شرط متقدم اعمال حج.

و هو المختار

بقی فی المقام شیء

 خروج در اثناء عمره تمتع چه حکمی دارد؟

 سیدنا الاستاذ در تحریر به آن اشاره نکرده است اما در حاشیه عروه به آن اشاره کرده است.

 مرحوم آقای خوئی می فرمایند که من ندیدم که کسی متعرض این فرع شده باشد که البته باید مرادشان متقدمین باشد و الا متاخرین مانند صاحب عروه آن را متذکر شده اند.

فیه قولین:

خروج حرام است کما عن استادنا المحقق فی المناسک المعتمد في شرح المناسك، ج‏1، ص: 256

[2]

[3] و سیدنا الاستاذ فی تعلیقته علی العروة

خروج حرام نیست کما عن السید فی العروة

العروة الوثقى (المحشى)، ج‏4، ص: 623 «ثمّ الظاهر أنّه لا إشكال (2) في جواز الخروج في أثناء عمرة التمتّع قبل الإحلال منها».

__________________________________________________

(2) فيه تأمّل. (الإمام الخميني).

بل الظاهر عدم جوازه. (الخوئي).

دلیل قول اول:

 جملة من الروایات:

 منها: وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 301 ح 1 «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ أَتَمَتَّعُ قَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى تَحُج‏»

 منها: وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 303 ح 6 «حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً فِي أَشْهُرِ الْحَج‏...»

 مرحوم آقای خوئی می فرمایند در این روایات خصوصا صحیحه حماد، موضوع حرمت «من دخل المکة متمتعا» می باشد و هیچ قید و شرطی ندارد و اگر موضوع این باشد فرقی ندارد که عمره تمام شده باشد یا عمره تمام نشده باشد علی ای حال این عنوان بر او در خروج در اثناء هم صادق است.

 منها: المصدر ح 7 «عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَتَّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ... »

 «یتمتع» فعل مضارع است و دلالت دارد که این فرد اشتغال به فعل عمره دارد بخلاف فعل ماضی که دلالت بر فراغ از فعل دارد نتیجه اینکه اگر نگوییم که این روایت صراحت در حرمت خروج در اثناء عمل دارد می گوییم این روایات اطلاق دارند و اثناء عمره را نیز شامل می شوند.

 همانطور که اشاره شد سیدنا الاستاذ نیز درحاشیه عروه در جواز خروج تامل فرموده است و جهت تامل شاید همان نکته ای باشد که مرحوم آقای خوئی فرمودند که موضوع من دخل المکة متمتعا می باشد.

 نتیجه اینکه هر حکمی خروج بعد از عمره دارد در اثناء هم همان حکم را دارد.

دلیل قول دوم:

 اگر چه کلمه «من دخل مکة متمتعا» ظاهر در موضوعیت دخول به عنوان تمتع دارد و قید و شرطی ندارد لکن با توجه به یازده کلمه که در این روایات می باشد نشان می دهد که موضوع دخول با خصوصیت خاص می باشد و آن خصوصیت قید برای موضوع می باشد آن قید خروج از عمره می باشد در نتیجه موضوع من دخل المکة متمتعا و خرج من العمرة می باشد.

کلمات مورد استشهاد

«و لیس لک» در صحیحه زراره

 تهذيب الأحكام، ج‏5، ص: 86 «عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع كَيْفَ أَتَمَتَّعُ قَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي بِالْحَجِّ فَإِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ طُفْتَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّيْتَ الرَّكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ سَعَيْتَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَصَّرْتَ وَ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى تَحُج‏»

 این روایت اگر چه در وسائل تقطیع شده است ولی به نقل تهذیب و لیس لک بعد از اتمام اعمال عمره ذکر شده است در نتیجه موضوع خروج بعد از اتمام عمره می باشد.

 2- جمله « فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الرُّجُوعِ إِلَى مَكَّةَ مَضَى إِلَى عَرَفَات»

 وسائل الشيعة، ج‏11، ص: 302 ح4 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ قَضَى مُتْعَتَهُ وَ عَرَضَتْ لَهُ حَاجَةٌ أَرَادَ أَنْ يَمْضِيَ إِلَيْهَا قَالَ فَقَالَ فَلْيَغْتَسِلْ لِلْإِحْرَامِ وَ لْيُهِلَّ بِالْحَجِّ وَ لْيَمْضِ فِي حَاجَتِهِ فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الرُّجُوعِ إِلَى مَكَّةَ مَضَى إِلَى عَرَفَات‏»

 رفتن به عرفات فرض اتمام عمره می باشد و الا معنا ندارد کسی که عمره تمتع را تمام نکرده به عرفات برود بلکه در این فرض اگر نتوانسته است برگردد و اعمال را به اتمام برساند حجش باطل است.

 3- جمله «و هو محتبس»

 المصدر ح 5 « عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع كَيْفَ أَتَمَتَّعُ فَقَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي بِالْحَجِّ فَإِذَا أَتَى مَكَّةَ طَافَ وَ سَعَى وَ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ مُحْتَبِسٌ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَحُج»‏

 «و هو محتبس» به دنبال «و احل من کل شی» ذکر شده است و این نشان می دهد که همه اعمال صورت گرفته است.

 4- جمله «و ما احب ان یخرج منها الا محرما»

 المصدر ص 303 ح 7 «عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَتَّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ يُرِيدُ الْخُرُوجَ إِلَى الطَّائِفِ- قَالَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ- وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَّا مُحْرِماً ...»

 جواز احرام برای حج قبل از انجام اعمال عمره را هیچ کسی قائل نشده است لذا باید بعد از انجام اعمال عمره صورت گرفته باشد.

 5- جمله «فخرج محرما»

 المصدر ص 304 ح 9 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمُتَمَتِّعُ مُحْتَبِسٌ لَا يَخْرُجُ مِنْ مَكَّةَ- حَتَّى يَخْرُجَ إِلَى الْحَجِّ إِلَّا أَنْ يَأْبِقَ غُلَامُهُ أَوْ تَضِلَّ رَاحِلَتُهُ فَيَخْرُجَ مُحْرِماً وَ لَا يُجَاوِزْ إِلَّا عَلَى قَدْرِ مَا لَا تَفُوتُهُ عَرَفَة»

 این احرام قطعا احرام عمره نیست بلکه احرام به حج تمتع را امام می فرماید و احرام حج هم باید بعد از اتمام اعمال عمره تمتع انجام شود.

 6- جمله «دخل مکة محلا»

 المصدر ح 10 «قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا أَرَادَ الْمُتَمَتِّعُ الْخُرُوجَ مِنْ مَكَّةَ- إِلَى بَعْضِ الْمَوَاضِعِ فَلَيْسَ لَهُ ذَلِكَ لِأَنَّهُ مُرْتَبِطٌ بِالْحَجِّ حَتَّى يَقْضِيَهُ إِلَّا أَنْ يَعْلَمَ أَنَّهُ لَا يَفُوتُهُ الْحَجُّ وَ إِنْ عَلِمَ وَ خَرَجَ وَ عَادَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ دَخَلَ مَكَّةَ مُحِلًّا وَ إِنْ دَخَلَهَا فِي غَيْرِ ذَلِكَ الشَّهْرِ دَخَلَهَا مُحْرِما»

 امام می فرمایند وقتی که برگشت احرام نمی خواهد واضح است که مراد از عدم لزوم احرام، احرام حج می باشد زیرا بعد از عمره و قبل از اعمال این خروج صورت گرفته است و الا دخول مکه بدون احرام حرام است.

 7- جمله « یوم الترویة اله الخروج»

 ِالمصدر ص 305 ح 11 « مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَدِمَ مُتَمَتِّعاً ثُمَّ أَحَلَّ قَبْلَ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ أَ لَهُ الْخُرُوجُ ...»

 احل یعنی عمره تمتع تمام شده است و سوال در این مورد می باشد نه در اثناء عمره.

 8- جمله «فاحل أ یرجع»

 المصدر ح 12 «عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَدِمَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً (فَأَحَلَّ أَ يَرْجِعُ) قَالَ لَا يَرْجِعُ حَتَّى يُحْرِمَ بِالْحَجِّ ...»

 اگر چه این در کلام راوی است اما بوضوح دلالت دارد که موضوع مقید به اتمام عمره می باشد.

 9- جمله «قضی»

  المصدر ص 302 ح 4 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ قَضَى مُتْعَتَهُ وَ عَرَضَتْ لَهُ حَاجَة...»

 در این روایات کلمه قضی آمده است و این فعل ماضی است و دلالت بر اتمام و فراغ از عمره تمتع دارد. چرا استادنا المحقق به این نکته توجه نکرده اند.

 نتیجه اینکه کلام سیدنا الاستاذ و استادنا المحقق در غایت اشکال است.

المختار

 ظاهرا و الله العالم این روایات موضوع را مقید فرض کرده است و ما افاده العلمین ناتمام است.

 بر فرض اینکه این قرائن موجب نشود که موضوع را مقید بدانیم ولی حداقل این قرائن موجب شک در این می شود که موضوع مقید است یا نه در نتیجه باید به اصول عملیه رجوع شود و اصاله الجواز و برائت می فرماید خروج اشکالی ندارد اگر چه احتیاط مستحب این است که در اثناء عمل از مکه خارج نشود.

[1] تحرير الوسيلة، ج‏1، ص: 407

[2] (مسألة 152): كما لا يجوز للمتمتع الخروج من مكة بعد تمام عمرته‏

[3] كذلك لا يجوز له الخروج منها في أثناء العمرة