درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک عمدی احرام از مکه

مطلب ششم:

 ما اشار سیدنا الاستاذ بقوله: تحرير الوسيلة، ج‏1، ص: 407 «و لو أحرم من غيرها اختيارا متعمدا بطل إحرامه، و لو لم يتداركه بطل حجه، و لا يكفيه العود إليها من غير تجديد، بل يجب أن يجدده فيها، لأن إحرامه من غيرها كالعدم».

 در این دو سطر به سه فرض اشاره شده است.

شخص برای حج تمتع از خارج مکه عالما عامدا محرم شده است و از مکه هم عبور نکرده است مثلا از حجفه محرم به احرام حج تمتع شده است.

 در این فرض احرام باطل است و تبعا حج هم باطل است بطلان احرام بخاطر این است که احرام از میقات اصلی صورت نگرفته است «والمشروط عدم عند عدم الشرطه» و حج باطل است زیرا وقتی احرام باطل بود حج هم باطل می شود زیرا «المرکب ینتفی بانتفاء جزئه».

شخص بعد از احرام در خارج مکه، وقتی وارد مکه شده است از احرام سابق دست برداشته و در مکه تجدید احرام می کند.

 در این فرض احرامش صحیح است زیرا این احرام واجد شرائط می باشد و حج هم صحیح است زیرا جزئش که احرام باشد صحیح واقع شده است.

شخص از خارج مکه محرم شده است و بعد وارد مکه شده است و قصد دارد با همان احرام اعمال را انجام دهد و دوباره احرام را تجدید نمی کند آیا صرف عبور از مکه مصحح این احرام می باشد یا نه؟

 سیدنا الاستاذ تبعا للقوم می فرمایند صرف عبور بدون تجدید احرام فایده ای ندارد.

دلیل:

 احرام از امور انشائیه می باشد و با عبور انشاء احرام صورت نمی گیرد و هیچ اثری ندارد مثل اینکه اصلا وارد مکه نشده است در نتیجه احرام از خارج مکه صحیح نیست و عبور هم اثری ندارد لذا حج بدون احرام صورت گرفته و حج باطل است.

 این فرض سوم- بطلان احرام و عدم تاثیر عبور- نزد امامیه اتفاقی است.

 مرحوم آقای خوئی[1] از بعضی از عامه نقل می کند که احرام صحیح است این فرمایش فی الجمله صحیح است لا لما افاد بل لما ذکرنا سابقا که احرام از مکه در حج تمتع مورد اتفاق عامه و خاصه می باشد و اختلاف در این است که بین امامیه اتفاق است که احرام از مکه شرط صحت حج هم می باشد اما بین عامه حنبلی ها و مالکی ها می گویند که اگر چه احرام از مکه کافی است ولی شرط صحت حج نیست پس علت اینکه این گروه از عامه در فرض سوم قائل به صحت هستند این است که احرام از مکه شرط صحت حج تمتع نمی باشد.

 کما فی الفقه علی المذاهب الاربعة ج 1 ص 641 و المعنی ج 3 ص 205 م 2503 و الجواهر ج 18 ص 21

 در این کتب صریحا می گویند احرام از مکه برای حج تمتع جایز است و می توان از بقیه مواقیت نیز محرم شد دلیلشان هم روایت جابر می باشد که فرموده ما در ابطح محرم شدیم وحضرت فرموند اشکالی ندارد.

مطلب هفتم:

 ما اشار الیه سیدنا الاستاذ بقوله: تحرير الوسيلة، ج‏1، ص: 407«و لو أحرم من غيرها جهلا أو نسيانا وجب العود إليها و التجديد مع الإمكان، و مع عدمه جدده في مكانه».

 زید مثلا از ابطح یا جبل النور جاهلا محرم به احرام حج شده است و یا اینکه عالم بوده است که باید از مکه محرم شود اما نسیانا از ابطح محرم به احرام حج تمتع شده است آیا این احرام از غیر مکه اما جهلا و اما نسیانا -در صورتی که در هنگام احرام از غیر مکه، تمکن از احرام از مکه را داشته است- کافی است یا نه؟

 چند فرض در این فرع قابل تصویر است.

می تواند به مکه برود و به مکه می رود و در آنجا محرم می شود واضح است که در این فرض احرام و حجش صحیح است. وقتی که محرم به احرام حج در خارج مکه شده است تمکن از احرام در مکه را داشته است اما وقتی که متوجه اشتباهش شده است تمکن از احرام در مکه را ندارد.

 سیدنا الاستاذ تبعا للاکثر می فرمایند هر جا که متوجه اشتباهش شد همانجا محرم شود.

 در مقابل این قول حکی از مرحوم شیخ طوسی و علامه و کشف اللثام[2]

[3]

[4] که تجدید احرام لازم نیست.

دلیل نظریه اکثر:

  بعد از اینکه احرام از خارج مکه کالعدم می باشد و نسبت به بعد از التفات بی فایده است ادله اولیه می گوید باید دو باره محرم شود.

دلیل قول غیر اکثر:

 1-احرام مثلا در ابطح هیج فرقی با احرام من مکانه ندارد هر دو احرام از غیر میقات می باشند اگر هر دو از غیر میقات می باشند چه نیازی به احرام دوباره می باشد و تبعا این احرام دوم لغو خواهد بود ضمن اینکه عذر این فرد در هر دو احرام نسیان بوده است.

و فیه: اولا این قیاس است(قیاس احرام از خارج مکه با احرام مجدد) و ثانیا قیاس مع الفارق است زیرا اولا:اگر می گوییم که احرام حین الالتفات صحیح است دلیل دارد دلیلش یا اتفاق علماء می باشد و یا روایات وارده در باب عمره تمتع و یا روایات وارده در حج تمتع می باشد که می فرمایند کسی که احرام را فراموش کرده است و تمکن احرام برگشت به میقات را ندارد احرم من مکانه در حالیکه احرام اولی که صورت گرفته هیچ دلیلی بر صحتش نداریم پس قیاس این دو احرام قیاس مع الفارق است و ثانیا علت اینکه ما قائل به صحت احرام حین الالتفات می شویم نسیان شخص نیست نسیان فقط رفع عقاب می کند نه اینکه نسیان دلیل بر صحت عمل احرام باشد کما اینکه نسیان سوره در نماز دلیل بر صحت نیست بلکه قاعده لاتعاد دلیل صحت نماز است فقط نسیان باعث می شود که شخص بخاطر ترک سوره عقاب نشود نتیجه اینکه نسیان دلیل صحت احرام اول نمی شود تا گفته شود احرام دوم لغو است.

 2- ما شک داریم که صحت احرام مشروط به تجدید احرام حین الالتفات می باشد یا نه؟ اصل عدم شرطیت می باشد و برائت از احرام دوباره جاری می شود و همان احرام اولی کفایت می کند.

[1] نسب إلى بعض العامة صحة الإحرام و عدم لزوم التجديد، لأن المطلوب منه أمران أحدهما الإحرام و الآخر كونه في مكة و هما حاصلان و لكنه فاسد جدا لأن إحرامه من خارج مكة في حكم العدم فلا بد من تجديد الإحرام من مكة، بلا خلاف بيننا. معتمد العروة الوثقى، ج‏2، ص: 258

[2] و أما استئناف إحرام آخر من غير مكة فهو خيرة المحقّق ، و لعلّه لفساد إحرامه الأوّل لوقوعه من غير ميقاته لا لعذر، و هو ممنوع.

[3] و اجتزأ الشيخ بإحرامه الأوّل ، للأصل، و مساواة ما فعله لما يستأنفه في الكون من غير مكة و في العذر لأنّ النسيان عذر، و هو الأقوى، و خيرة التذكرة.

[4] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، ج‏5، ص: 42