درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: انجام عمره مفرده در اشهر حج

 به مناسبت اشکالی که به نیت به معنای مختار صورت گرفت و این فرع در جای دیگری مطرح نشده است به برسی روایات این فرع می پردازیم.

 بحث در این روایات این بود که کسی که در اشهر حج عمره مفرده انجام داده است آیا باید حج تمتع هم انجام دهد یا نه؟

 در این جهت دو نظریه است:

نظریه اول:

 واجب است این فرد حج تمتع را انجام دهد و هو المحکی عن القاضی فی المهذب

نظریه دوم:

 انجام حج تمتع بر این معتمر واجب نیست و می تواند بدون انجام اعمال حج به شهر خود برگردد و هو المشهور بین الاصحاب بلکه قریب به اتفاق می باشد لذا در متون فقهیه مانند شرایع و تحریر کلمه «جاز له» بکار برده شده است.

 در این فرع پنج طائفه از روایات داریم که قبل از ورود در این روایات به عنوان مقدمه به توضیح کلام ابن براج در مهذب اشاره می کنیم.

 ایشان می فرمایند بحث وجوب زمانی است که فرد یوم الترویة را در مکه درک کرده باشد از این بیان ایشان واضح می شود که ایشان نسبت به کسی که قبل از یوم الترویة مکه را ترک کرده است قائل به وجوب نیستند و نسبت به این جهت کلامشان تصریح دارد لذا کلام آقای خوئی رحمة الله علیه که فروضی را برای کلام ایشان بیان می کنند صحیح نیست چون فرض مورد بحث ایشان کاملا مشخص است.

 نص کلام ابن براج:

 المهذب (لابن البراج)، ج‏1، ص: 272 «و من اعتمر عمرة- غير متمتع بها الى الحج- في شهور الحج ثم أقام بمكة إلى ان أدرك يوم التروية كان عليه ان يحرم بالحج و يخرج إلى منى و يفعل ما يفعله الحاج و يصير بعد ذلك متمتعا»

 این بیان در ینابیع نیز آمده است.

 نصه: ینابیع ج 7 ص 323 «ومن اعتمر عمرة غير متمتع بها إلى الحج في شهور الحج ثم أقام بمكة إلى أن أدرك يوم التروية كان عليه أن يحرم بالحج... ومن دخل مكة بعمرة مفردة في أشهر الحج جاز له أن يقضيها ويخرج إلى أي موضع أراد ما لم يدركه يوم التروية والأفضل له أن يقيم حتى يحج ويجعلها متعة»

 این عبارات تصریح در این جهت دارند که قبل از درک یوم الترویة اختلافی در عدم وجوب نیست بلکه مستحب است که صبر کند تا اعمال را انجام دهد.

 نکته دیگر اینکه از آنچه بیان شد استفاده مي شود که روايات در کجا موافق با مشهور است و در کجا مخالف با مشهور.

 نتیجه اینکه قبل از درک یوم الترویة اختلافی بین امامیه در عدم وجوب نیست.

 گفتیم که پنچ از طائفه از روایات در این فرع وجود دارد می باشد که تمام این روایات در وسائل موجود می باشد.

طائفه اولی:

 مفاد این روایات این است که اگر فردی در اشهر حج عمره مفرده انجام داده است تا زمانی که اعمال حج را انجام ندهد حق خروج از مکه را ندارد به عبارت دیگر مفاد این روایات این است که مطلقا انجام حج تمتع بر معتمر واجب است.

 اما احادیث این طائفه

وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 311 «عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُعْتَمِرِ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ قَالَ هِيَ مُتْعَةٌ»

 این روایت هم از حیث سند صحیح است و هم از حیث دلالت واضح می باشد زیرا کلمه المعتمر ظهور در عمره مفرده دارد و جمله «و هی متعة» نیز ظهور در انقلاب دارد.

2- المصدر

«عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ عَلِيٍّ قَالَ سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَمَّنْ أَهَلَّ بِالْعُمْرَةِ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ لَهُ أَنْ يَرْجِعَ قَالَ لَيْسَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ عُمْرَةٌ يَرْجِعُ مِنْهَا إِلَى أَهْلِهِ وَ لَكِنَّهُ يَحْتَبِسُ بِمَكَّةَ حَتَّى يَقْضِيَ حَجَّهُ لِأَنَّهُ إِنَّمَا أَحْرَمَ لِذَلِك»

 این روایت موید است زیرا از حیث سند ضعیف می باشد زیرا اگر مراد از علی در روایت اگر علی بن ابی همزه باشد که آقای خوئی فرموده است وی ثقه نیست اگر چه ادعای مرحوم آقای خوئی هم نیاز به تحقیق دارد زیرا نقل نشده است که علی بن ابی همزه بطائنی از وهیب بن حفص روایت نقل کرده باشد و همچنین وی از ابوبصیر روایت ندارد لذا اگر کلام آقای خوئی صحیح باشد این فرد ثقه نیست و اگر مراد علی بن ابی همزه بطائنی نباشد وی مردد بین ثقه- اگر علی بن ابی همزه ثمالی باشد- و غیر ثقه -اگر علی بن ابی همزه بطائنی باشد- است.

 در استبصار بعد از علی علیه السلام ذکر شده است که یقینا اشتباه است.

 3- وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 312 «عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ أَخْبَرَنِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَأَلَ‏ أَبَا جَعْفَرٍ ع فِي عَشْرٍ مِنْ شَوَّالٍ- فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُفْرِدَ عُمْرَةَ هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ الْحَدِيث‏»

 این روایت نیز موید است زیرا مرسله می باشد.

 نکته ای که باید توجه شود این است که اگر چه روایت اول صحیح السند می باشد ولی هیچ یک از علماء حتی ابن براج به اطلاق این روایات عمل نکرده است.

طائفه دوم:

 مفاد این است که اگر کسی بعد از انجام عمره مفرده هلال ذی الحجه را در مکه درک کرد واجب است اعمال حج تمتع را انجام دهد مانند روایت عمربن یزید.

 المصدر«عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِسْحَاق‏ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ فَأَقَامَ إِلَى هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ- فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ حَتَّى يَحُجَّ مَعَ النَّاس‏»

 این طائفه از روایات از دو جهت محل اشکال می باشند:

اولا: کسی به مفاد این روایات قائل نشده است و خلاف مذهب امامیه است

و ثانیا: اگر چه مرحوم سید در عروه و صاحب جواهر از این روایت تعبیر به صحیحه کرده اند ولی همانطور که مرحوم حکیم فرموده است صحت سند این روایت غیر معلوم است بلکه به نظر ما صحت سند این روایت معلوم العدم می باشد.

جهت ضعف روایت:

اولاً: در این سند موسی بن سعدان است وی اگر چه در تفسیر علی بن ابراهیم و کامل الزیارات ذکر شده است و بر فرض اینکه وجودشان در این دو کتاب دلیل بر توثیق آنها باشد ولی باز هم این روایت صحیح نیست زیرا نجاشی این شخص را تضعیف کرده است لذا مرحوم آقای خوئی که وقوع در این دو کتاب را موجب توثیق فرد می داند ولی این روایت را ضعیف می داند زیرا تضعیف نجاشی را مقدم می دانند.

و ثانیاً:در اين سند حسين بن حماد است که توثيق نشده و مجهول است.

طائفه سوم:

 مفاد این روایات این است که اگر معتمر در اشهر حج یوم الترویة را درک کرد واجب است اعمال حج تمتع را انجام دهد.

روایات:

 1- وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 312 «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُعْتَمِراً مُفْرِداً لِلْعُمْرَةِ فَقَضَى عُمْرَتَهُ ثُمَّ خَرَجَ كَانَ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ أَقَامَ إِلَى أَنْ يُدْرِكَ الْحَجَّ كَانَتْ عُمْرَتُهُ مُتْعَةً وَ قَالَ لَيْسَ تَكُونُ مُتْعَةٌ إِلَّا فِي أَشْهُرِ الْحَج‏»

 مراد از الی «ان یدرک الحج» در لسان روایات یوم الترویة می باشد.

 2- المصدر «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنِ اعْتَمَرَ عُمْرَةً مُفْرَدَةً فَلَهُ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى أَهْلِهِ مَتَى شَاءَ إِلَّا أَنْ يُدْرِكَهُ خُرُوجُ النَّاسِ يَوْمَ التَّرْوِيَة».

 این روایت خلاف مذهب نیست زیرا ابن براج به آن عمل کرده است.

 3- وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 313«عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ قَالَ مَنْ حَجَّ مُعْتَمِراً فِي شَوَّالٍ وَ مِنْ نِيَّتِهِ أَنْ يَعْتَمِرَ وَ يَرْجِعَ إِلَى بِلَادِهِ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ وَ إِنْ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَهُوَ مُتَمَتِّعٌ لِأَنَّ أَشْهُرَ الْحَجِّ شَوَّالٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ الْحَدِيث‏»

 این روایت از حیث سند معتبر می باشد.

 و اما طائفه چهارم سیأتی ان شاء الله تعالی