درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: برسی دلالی روایت سلیمان

 طریق دوم برای اثبات این که روایت سلیمان در عمره تمتع وارد شده است بر فرض اینکه در این روایت کلمه قصر وجود نداشته باشد این است که محتوای این روایت اختصاص به عمره تمتع دارد زیرا در این روایت حلیت ما عدا النساء به دنبال طواف و سعی ذکر شده است و این حلیت اختصاص به عمره دارد زیرا حلیت در باب حج در روز دهم است و قبل از طواف و بالحلق او التقصیر می باشد.

و فیه: حلیت در مورد حج تمتع اگر چه قبل از طواف است لکن با مختصر ترین توجه روشن می شود که این تقریب ناتمام است زیرا در حج تمتع در دو مرحله حلیت صورت می گیرد مرحله اولی حلیت هشتاد درصدی می باشد که این مرحله با حلق یا تقصیر صورت می پذیرد لذا بعد از حلق و تقصیر طیب و صید و نساء حرمتشان باقی می ماند.

 مرحله ثانیة بعد از سعی می باشد حاجی بعد از طواف و سعی محلّ می شود این حلیت هم، حلیت نود درصد می باشد زیرا حلیت ماعدا النساء می باشد پس در حج هم بعد از طواف حلیت فی الجملة وجود دارد.

 نتیجه اینکه این روایت مجمل می باشد

 اما اینکه کلمه «قصّر» در روایت می باشد یا نه ادعا شده است که آنچه که در تهذیب است صحیح می باشد و این کلمه در روایت وجود دارد زیرا محتوای روایت به غیر عمره تمتع تطبیق نمی کند ولی گفتیم این دلیل نمی شود زیرا این حلیت در حج تمتع نیز وجود دارد.

 شاهد بلکه دلیل بر آنچه ذکر شد این است که در روایات باب حج تمتع دو تحلیل آمده است حلیت اولی و ثانیة در اغلب روایات تقصیر فرموده حاجی محل می شود جز نسبت به سه چیز و در روایات دیگر فرموده بالسعی یحل ما عدا النساء[1]

[2]

[3] که هر دو صحیحه می باشند.

 نتیجه اینکه با توجه به اینکه در حج هم حلیت بعد السعی وجود دارد می توان روایت سلیمان را بر حج تمتع نیز تطبیق کرد در نتیجه با این احتمال روایت مجمل خواهد شد.

 از ما ذکرنا روشن شد که در طواف النساء در عمره تمتع سه احتمال وجود دارد:

واجب باشد که قائل آن مجهول است. طواف النساء در عمره تمتع مستحب باشد که این نظریه کما ذکرنا از مرحوم سید در عروه و سیدنا الاستاذ در تحریر استفاده شده است بلکه همه معلقین نیز این را قبول کرده اند الا الواحد منهم. طواف نساء در عمره تمتع نه واجب است و نه مستحب بلکه اگر کسی بخواهد آن را انجام دهد باید به قصد رجاء بجا آورد.

 برای قول اول دلیلی وجود ندارد.

 اما دلیل قول دوم جمع بین روایات می باشد زیرا روایت سلیمان ظهور در وجوب طواف النساء در عمره تمتع دارد و این ظهور از دو طریق امکان اثبات دارد 1- کلمه «قصر» 2-محتوای حدیث و نتیجه هر دو این می شود که روایت سلیمان ظهور در وجوب طواف النساء در عمره تمتع دارد از طرف دیگر صحیحه صفوان و صحیحه محمد بن عیسی و معتبره معاویة صراحت در عدم وجوب طواف النساء در عمره تمتع دارند جمع بین این دو دسته روایات به این است که چون صحاح ثلاثه نص می باشند در ظاهر روایت سلیمان تصرف کرده و دست از ظهورش برداشته و آن را حمل بر استحباب می کنیم.

 از ما ذکرنا مشخص شد که این بیان صحیح نیست زیرا روایت سلیمان حجت نیست تا بتواند با صحاص ثلاثه تعارض کند و استحباب نیز نیاز به دلیل دارد و این دلیل مفقود می باشد بله رجاء می توان آن را انجام داد کما اشار الیه استادنا المحقق فی تعلیقته علی العروه فی فصل اعمال حج التمتع

نتیجه اینکه در مطلب اول مشخص شد که طواف النساء متسحب نیست

مطلب دوم:

 گفتیم سه احتمال در طواف النساء وجود دارد حال سوال این است که بنابر هر یک از احتمالات ثلاث محل این طواف کجاست آیا قبل از تقصیر است یا بعد تقصیر؟

 در این رابطه دو احتمال است:

بین سعی و تقصیر انجام شود یعنی بعد از سعی طواف النساء را انجام دهد و بعد تقصیر کند کما اینکه کلام سیدنا الاستاذ و صاحب عروه ظهور در همین احتمال دارد.

 اثبات این قول از دو طریق ممکن است:

اول: تمسک به روایت سلیمان بن حفص

و فیه: این اجتهاد در مقابل نص است زیرا به عنوان نمونه در حدیث 7 باب 82 فرموده است که با تقصیر تحلیل ما عدای نساء حاصل می شود این نشان می دهد که قبلش طواف نساء نیامده است زیرا تحلیل از نساء فقط با طواف نساء حاصل می شود در نتیجه باید طواف نساء بعد از تقصیر صورت گیرد.

دوم: تمسک به روایات باب 1 از ابواب تقصیر که چهار روایت بود که مفادشان این بود که با تقصیر تحلیل من کل شیء حاصل می شود اگر بخواهیم بر این عمومیت تحفظ کنیم باید طواف النساء را قبل از تقصیر قرار دهیم تا با تقصیر حلیت مطلقه حاصل شود.

 اگر ملاک سیدنا الاستاذ طریق دوم باشد صحیح می باشد.

[1] وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 232 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا ذَبَحَ الرَّجُلُ وَ حَلَقَ فَقَدْ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَحْرَمَ مِنْهُ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ فَإِذَا زَارَ الْبَيْتَ وَ طَافَ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- فَقَدْ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَحْرَمَ مِنْهُ إِلَّا النِّسَاءَ وَ إِذَا طَافَ طَوَافَ النِّسَاءِ فَقَدْ أَحَلَّ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَحْرَمَ مِنْهُ إِلَّا الصَّيْدَ

[2] أَقُولُ الْمُرَادُ الصَّيْدُ الْحَرَمِيُّ لَا الْإِحْرَامِيُّ ذَكَرَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَائِنَا لِمَا يَأْتِي‏

[3] «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ سَيْفٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ رَمَى وَ حَلَقَ أَ يَأْكُلُ شَيْئاً فِيهِ صُفْرَةٌ قَالَ لَا حَتَّى يَطُوفَ‏ بِالْبَيْتِ وَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- ثُمَّ قَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا النِّسَاءَ حَتَّى يَطُوفَ بِالْبَيْتِ طَوَافاً آخَرَ ثُمَّ قَدْ حَلَّ لَهُ النِّسَا ء »