درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

89/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: عدول نائب در ضیق وقت
 «و لو استأجره في سعة الوقت ثم اتفق الضيق فالأقوى وجوب العدول، و الأحوط عدم إجزائه عن المنوب عنه»
 مطلب دوم از مساله شانزدهم: جواز عدول نائب از حج تمتع منوب عنه به حج قران یا افراد از منوب عنه
 نائب قدرت بر انجام حج تمتع را ندارد لذا می خواهد حج تمتعش را تبدیل به حج افراد کند و این در فرض است که وقت وسعت داشته است اما نتوانسته است خود را به مکه برساند لذا مجبور شده که مستقیما به عرفات برود و حج قران یا افراد انجام دهد، آیا نائب هم مانند اصیل حق عدول دارد یا نه؟
 در این مساله دو قول است:
  1. نائب مانند اصیل نیست نباید به عرفات برود بلکه وی یک عمره مفرده انجام دهد و از احرام خارج شود کما یظهر من السید فی العروه.
  2. نائب مانند اصیل است کما یظهر من النائینی و بروجردی و خونساری و خوئی و سیدنا الاستاد رحمة الله علیهم و جماعة اخری.
 دلیل بر نظریه اولی: عدم دلیل بر جواز می باشد زیرا که کل روایات وارده در عدول از تمتع به افراد اختصاص به اصیل دارد یا ظهور در اصیل دارد یا انصراف به اصیل دارد.
 دلیل نظریه دوم: عدم انصراف این روایات به اصیل و وجوب اخذ به اطلاق در روایات عدول.
 ظاهر و الله العالم احتمال دوم درست باشد زیرا اگرچه بعض از این راوایات انصراف به اصیل دارد بلکه ظهور ضعیفی در اصیل دارد ولی روایاتی دیگری وجود دارد که ظهور یا انصراف به اصیل ندارند.
 اما روایاتی که انصراف به اصیل دارند یا ظهور در اصیل دارند:
 منها: وسائل الشیعه : ج 11؛ ص 300، باب 21، باب اقسام حج، ح 15« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ أَرْسَلْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ بَعْضَ مَنْ مَعَنَا مِنْ صَرُورَةِ النِّسَاءِ قَدِ اعْتَلَلْنَ فَكَيْفَ تَصْنَعُ قَالَ تَنْتَظِرُ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَ التَّرْوِيَةِ- فَإِنْ طَهُرَتْ فَلْتُهِلَّ وَ إِلَّا فَلَا يَدْخُلَنَّ عَلَيْهَا التَّرْوِيَةُ إِلَّا وَ هِيَ مُحْرِمَة»
 این روایت علی تقدیر ظهور در اختصاص به اصیل دارد لو قلنا به اینکه صروره نمی تواند نائب شود پس این فرد چون صروره بوده است قطعا نائب نبوده است ولی روایت عدول منحصر در این روایت نیست.
 اما روایاتی که مطلق هستند:
 وسائل الشیعه : ج 11، ص 297، باب 15، ح 6 «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ جَمِيعاً ثُمَ‏ قَدِمَ مَكَّةَ وَ النَّاسُ بِعَرَفَاتٍ- فَخَشِيَ إِنْ هُوَ طَافَ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَنْ يَفُوتَهُ الْمَوْقِفُ قَالَ يَدَعُ الْعُمْرَةَ فَإِذَا أَتَمَّ حَجَّهُ صَنَعَ كَمَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ وَ لَا هَدْيَ عَلَيْه‏»
 «عن رجل اهل بالحج» اطلاق دارد و شامل نائب هم می شود.
 وسائل الشیعه : ج 11، ص 297، باب 15، ح 7 «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ- وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَكَّةَ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ وَ هُوَ مُتَمَتِّعٌ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَقَالَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ تَلْبِيَةَ الْمُتْعَةِ وَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ بِالتَّلْبِيَةِ إِذَا صَلَّى الْفَجْرَ وَ يَمْضِي إِلَى عَرَفَاتٍ- فَيَقِفُ مَعَ النَّاسِ وَ يَقْضِي جَمِيعَ الْمَنَاسِكِ وَ يُقِيمُ بِمَكَّةَ حَتَّى يَعْتَمِرَ عُمْرَةَ الْمُحَرَّمِ وَ لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ»‏
 جمله «عن الرجل یکون...»علی قول عمومیت دارد و علی قول مفرد محلی بالالف و الام اطلاق دارد.
 و الصحیح قول الثانی
 مطلب دوم:
 اگر گفتیم عدول جایز نیست که هیچ اما اگر عدول را واجب یا جایز(که سیدنا الاستاذ تعبیر به جواز کرده است که علی القاعده باید مرادشان وجوب باشد) بدانیم آیا با این حج ذمه میت فارغ شده است و ذمه نائب از اجاره فارغ شده است یا نه؟
 دو قول است:
 1- سید در عروه می فرمایند علی الاقوی کفایت نمی کند و ذمه منوب عنه کفایت فارغ نمی شود و سیدنا الاستاد در تحریر و حاشیه عروه می فرمایند علی الاحوط کفایت نمی کند یعنی ذمه میت فارغ نشده است.
 دلیل: اشتغال ذمه به تمتع می باشد و آنچه انجام شده است حج افراد بوده است و اجزاء بعض افراد واجب از فرد دیگر نیاز به دلیل دارد.
 2- عده ای دیگر مانند مرحوم بروجردی و گلپایگانی و خوانساری می فرمایند این حج کفایت می کند.
 ظاهرا و الله العالم نظریه دوم درست است و ذمه منوب عنه تفریغ شده است زیرا حج افراد- کما یدل علیه اطلاق صحیحة حلبی فیما تقدم- بدل تمتع می باشد همانطور که تیمم بدل وضو می باشد و کفایت از وضو می کند حج افراد نیز بدل تمتع است.
 توضیح ذلک:
 شارع در فرض مذکور چند راه دارد یکی اینکه بگوید این فرد یک عمره مفرده انجام بدهد و از احرام خارج شود ولی این را نگفته است بلکه راه دوم را انتخاب کرده و فرموده که به عرفات برود پس علت اینکه راه دوم را انتخاب کرده است خروج از احرام نبوده است و الا می گفت عمره مفرده انجام دهد و اصلا حج را رها کند اینکه امام می فرمایند به عرفات برود و به این اکتفا نکند و بعد عمره مفرده انجام دهد اینکه امام می فرمایند عمره مفرده انجام دهد نه بخاطر خروج از احرام است زیرا خروج از احرام به انجام جج افراد حاصل می شد و نیاز به عمره مفرده نبود این نشان می دهد حضرت می خواهند ذمه نائب و منوب عنه فارغ شود.
 مطلب سوم: وضعیت اجرت چه می شود؟
 این اجیر اگر اجیر بر تفریغ ذمه بوده است کل اجرت را مالک می شود زیرا تفریغ ذمه حاصل شده است اما اگر اجیر بر اعمال بوده است باید تقسیط شود و در فرض مذکور فقط اجرت احرام به او داده می شود زیرا بقیه اعمال به عنوان حج تمتع انجام نشده است بلکه به نیت حج افراد انجام شده است.