1403/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سیره عقلائیه در استنباط حکم شرعی توسط هوش مصنوعی
بحث ما راجع به این بود که هوش مصنوعی لو سلمنا اگر قبول کنیم که استنباط حکم شرعی را میتواند داشته باشد که در این جهت بحثهای مفصلی انجام شد و مورد نقاش و خدشه واقع شد. در این راستا وارد سیره عقلائیه در باب رجوع جاهل به عالم شدیم و در این رابطه به اصل قصه اجتهاد تقلید توجه پیدا کردیم تا برسیم به تطبیق آن بر بحث ما.
حجیت و عدم حجیت انواع سیرههای عقلائیه
خلاصه درس گذشته این است که ما دو لاشکّ و لا ریبَ داریم؛
یک مورد از سیرههای عقلائیه لا شک به اینکه حجت است و کسی فکر نمیکنم مخالف آن باشد یک سیره عقلائی است در باب اجتهاد و تقلید و چه در بابهای دیگر و آن این است که اگر ارتکاز عقلائی تبدیل به سیره عقلائیه شده باشد یعنی تبدیل به عمل عقلائیه شده باشد و این سیره عقلائی هم عام البلوی باشد؛ یعنی مورد ابتلای اکثر عقلا باشد و همچنین معاصر با معصوم باشند البته و مانعی هم برای اظهار نظر امام معصوم نباشد، مثلاً تقیهای نبوده است. با این چهار ویژگی در این صورت عدم الردع امام دال بر امضای معصوم است و عدم وصول ردع در این مورد دلالت بر عدم صدور در ردع میکند. یعنی همین که ردعی واصل نشده باشد از امام معصوم دلالت میکند که این مورد امضای معصوم است.
یک لا شکّ و لا ریب هم این طرف داریم؛ یعنی میتوانیم بگوییم که لا شک و لاریبَ که حجت نیست. و آن چه چیزی است؟ ارتکازهای عقلائی مستحدث؛ این هم لا شک ولا ریبَ که حجت نیست.
الان ما میبینیم یک سری از عقلای جامعه مثلاً یک ارتکاز عقلائی در ذهنشان است و تبدیل به سیره عقلائیه هم نشده است. ممکن هم هست در گوشه و کنار مملکتی هم به آن ارتکاز عمل کنند اما به سیره عقلائیه تبدیل نشده است و صرفاً ارتکاز عقلائی است. این هم لا شک و لاریبَ که حجت نیست. چون آنچه که ملاک حجیت است امضای معصوم است و این ارتکازهای عقلائی مستحدث که اصلاً تبدیل به سیره عقلائیه هم نشده است.
اما قسم سوم به ترتیب میخواهیم بیان کنیم. سیرههای عقلائیه مستحدث؛ یک سری از سیرههای عقلائی داریم که مستحدث است؛ یعنی عقلای در زمان معاصر این سیره را نداشتند یا حداقل مشکوک است که آیا در آن زمان سیره عقلائیه در مورد نظر آیا در آن زمان وجود داشته یا نه. که این خودش دو قسم است که یا یقین داریم که معاصر نبوده است یا حداقل شک داریم که آیا در زمان معصوم هم این سیره عقلائیه وجود داشته یا نداشته است به نظر میرسد این قسم هم حجیتش حداقل مشکوک است. چون ما دلیلی بر امضای معصوم نداریم. چه دلیلی وجود دارد که این سیره های عقلائی مستحدث مورد امضای معصوم است. سیره عقلائیه که بما هی هی که حجت نیست. سیره عقلائیه ممضاة حجت است باید امضای معصوم پای این سیره باشد تا حجت باشد. این سیرههای عقلائی مستحدث چه دلیلی بر امضای معصوم بر اینها وجود دارد. مثلاً این حقوق معنوی که در عصر حاضر مورد نظر است. ما بحثمان سرِ این است که آیا صرف سیره عقلائیه مستحدثه حجت است. پس سیرههای عقلائیهای مثل آنچه که عقلا در مورد حقوق و در حقوق معنوی قائل هستند حالا شما حقوق معنوی در ذهنتان مالکیتهای معنوی که الان مطرح است و مورد توجه هم هست آیا صرف سیرههای عقلائیه مستحدث (بدون اینکه چیز دیگری کنار سیره عقلائیه داشته باشیم) حجت است یا خیر؟ اگر امضای شارع پای آن باشد بله وإلّا حجت نیست. در اینجا امضای شارع محرز نیست. اینجا به عنوان دلیل دوم و یا مؤید نکته مهم این است که یمکن که شارع مقدس در رابطه با سیرههای مستحدثه مکلف را ارجاع به عمومات، مطلقات دهد و شارع پای آن بیاید که آن هم محرز نیست. بنابراین صرف سیرههای عقلائیه ما دلیل بر امضای و حجیت آن نداریم.
چهارمین قسم یک سری ارتکازهای عقلائی معاصر داریم که به سیرههای عقلائی تبدیل نشده آیا این ارتکازها حجت است یا خیر؟ یک مثالی که زده شده که حالا در مثال هم مناقشه است ولی تا حدودی میشود قبول کرد این است که گفته شده و مرحوم آقای حکیم آورده و آن این است که یک ارتکازی در زمان معاصر معصوم بوده به نام حجیت قول ذوالید ؛ یعنی کسی که یک چیزی در دستش بوده إخبار آن شخص حجت بوده است. یک خانهای در دست یکی کسی بوده است این ارتکاز در آن زمان بوده و این را هم میشود گفت که آدم بله اطمینان دارد که این اخبار ذوالید ارتکاز عقلائی آن در آن زمان بوده. إخبار آن شخص حجت بوده است و اطمینان دارد که این اخبار ذوالید ارتکاز عقلائی در آن زمان بوده لکن در مواردی به سیره عقلائی تبدیل نشده است. هر دو طرفش را مثال میزنم. این ارتکاز عقلائی در آن زمان نسبت به نجاست و طهارت تبدیل به یک سیره عقلائیه متشرعیه شده است. یعنی در آن زمان اهل شرع هم عقلا بودند و هم اهل شرع بودند و إخبار ذوالید را نسبت به نجاست و طهارت حجت میدانستند؛ یعنی آن ارتکارهای عقلائی در زمینه طهارت و نجاست محقق بوده است. حالا در زمینه ملکیت هم اضافه کنید. برای مثال کسی که یک مالی دست او بوده؛ إخبار ذوالید نسبت به آن مالی که در دستش بوده است. اما در رابطه با کریت آب این ارتکاز عقلائیه تبدیل به سیر عقلائیه در آن زمان نبوده است و تبدیل نشده است. پس این ارتکاز عقلائی نسبت به کریت آب در آن زمان تبدیل به سیره عقلائیه نشده است. آیا این ارتکاز عقلائی معاصر حجت است. آنچه که میشود گفت یک دلیل است و یک مؤید. دلیل و شاهد و یا دلیل و و مؤید. حالا هرچه میخواهید اسم آن را بگذارید. دلیل این است که عدم ردع شارع نسبت به ارتکازهای معاصر که به سیره تبدیل نشده این عدم ردع شارع دلیل بر امضا نیست. عدم الردع اینجا کاشف از امضا نیست. همین که بگوییم دلیلی نداریم کافی است و دلیلی بر اینکه عدم ردع شارع کافی باشد نداریم.
دوستان یک بابی هست در کتاب کافی و آن باب این است که اهل بیت عصمت و طهارت: جواب احکام در اختیارشان بوده است که اگر میخواستند جواب میدادند و اگر نمیخواستند جواب نمیدادند. این عبارت در روایات هست با این مضمون: إن شاؤوا أجابوا و إن شاؤوا سَکَتوا[1] ؛ اگر میخواستند جواب میدادند و اگر نمیخواستند جواب نمیدادند. اینکه میگوییم اگر میخواستند این خواستنها نعوذبالله از روی هواهای نفسانی که نیست بلکه بر طبق مصالح و مفاسدی که معصوم در نظر داشته و به آن علت گاهی جواب نمیداده است و مواردی هم که مؤید این مطلب است در روایات دیگر وجود دارد که مثلاً زراره می آمد خدمت حضرت که در بحث اوقات الصلاة آمد خدمت حضرت و سؤال کرد این اوقات الصلاة چه جور است که این وقت نماز ظهر و عصر اگر به حد قامت برسد معتبر است؛ آیا زوال معتبر است یا قدم معتبر است یا زراع معتبر است یا قامت معتبر است؟ حضرت جواب زراره را نداد. البته در یک مقام دیگری بعداً امام جواب دادند که آن روایت آن هست که بروید و مراجعه بفرمایید. در روایات ما داریم که انسان استنباط میکند و میفهمد که بر امام این گونه نبوده است که حتماً باید هر سؤالی را پاسخ بگوید. آنها مصالح و مفاسد در ذهن شریفشان بوده است که از ما پنهان است.
بنابراین اینگونه نیست که در هر مسألهای عدم ردع شارع دال بر امضا باشد. این مسأله خیلی مهم است که ما محدوده سیرههای عقلائی و ارتکازهای عقلائی را خوب بشناسیم. این خیلی مهم است. حالا تعبیر تعبیرِ سنتی نیست ولی شاید لازم باشد اگر ما بخواهیم به سیرههای عقلائی و به ارتکازهای عقلائی بیش از حد توجه کنیم و روی میزان حرف نزنیم سر از سکولار احکامی و دینی درمی آوریم که انسان هر سیره عقلائیه و ارتکاز عقلائیه را فوراً بگوید شارع تابع عقلاست و احراز میکنیم امضای عقلا را. بنابراین میخواهم عرض کنم که این مطلب خیلی مهم است.
پس ارتکاز عقلائی معاصر (صرف ارتکاز عقلائی) این دلیلی بر امضای آن نیست. ما دلیلی نداریم که عدم ردع شارع از آن ارتکازها کاشف باشند از امضای شارع. اینها هم در ارتباط با ارتکازهای عقلائی معاصر. اینکه ما برویم و به لاضرر و لاضرار تمسک کنیم و یک سیرهای را ازاین باب بگوییم حجت است آن یک بحث دیگری است که إنشاء الله به آن خواهیم رسید.