درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما راجع به فقه هوش مصنوعی بود که عرض کردیم اگر استنباط حکم شرعی لو سلمنا که هوش مصنوعی قدرت استنباط حکم شرعی را داشته باشد یا اینکه در آینده این قدرت را پیدا کند آیا استنباط هوش مصنوعی بر فرض اینکه صحیح باشد حجیت دارد یا ندارد؟ از این رهگذر وارد بحث ادله حجیت قول مفتی شدیم و وارد بحث جواز تقلید شدیم و ادله را بررسی کردیم. آیات قرآن و راوایات. رسیدیم به سیره عقلا.

سیره عقلا

یکی از مهم‌ترین ادله جواز تقلید سیره عقلاست. سیره عقلا را به یک شکل تقریب می‌کنم که بحث ما هم مشمول آن بشود. صغرا این است که رجوع به هوش مصنوعی از مصادیق رجوع جاهل به عالم است. این صغرا در سیره عقلا هست که اگر کسی می‌خواهد بدن سالمی داشته باشد باید به متخصص طب رجوع داشته باشد آن هم تازه هر بیماری یک متخصص خاص خود را دارد. سیره عقلا این است که رجوع جاهل به عالم صورت می‌گیرد. کبرا این است که رجوع جاهل به عالم در سیره عقلا که مورد امضای شارع است حجت است و نتیجه می‌گیریم که رجوع به هوش مصنوعی حجت است. ما از سیره عقلا نتیجه می‌گیریم که هوش مصنوعی حجیت دارد. اینجا در مورد صغرا ما بحثی نداریم چون فرض این است که هوش مصنوعی را توانا در استنباط بدانیم. همچنانکه که به مجتهد و فقیه رجوع می‌شود که توانایی استنباط را دارد به هوش مصنوعی هم رجوع می‌شود.

اما بحث کبروی ما داریم که ببینیم تطبیق به هوش مصنوعی می‌شود یا خیر؟

دوستان یک کبرایی هست که همیشه به ذهن داشته باشید (از من یادگاری و از شما پیگیری و تحقیق) سیره عقلا نیاز به امضای شارع دارد. سیره عقلا اگر از طریق شارع ثابت نشود و امضای شارع نداشته باشد هیچ ارزش دینی برای ما ندارد. یعنی حجیت شرعی پیدا نمی‌کند و نمی‌شود برای آن ثابت کرد. سیره عقلائی که مورد امضای شارع نباشد این مسأله بسار مهم است و تفاوت سیره عقلا با سیره متشرعیه در این نکته است و هیچ فرق دیگری ندارد. تفاوت در همین یک نکته است یعنی سیره متشرعیه اگر ثابت شود نیاز به امضای شارع ندارد. سیره متشرعیه خودش حکم شرعی است. از نفس سیره متشرعه حکم شرعی استخراج می شود؛ چون سیره متشرعیه که متصل به معصوم باشد این اتصال را باید داشته باشد. معلوم است که این سیره از معصوم تلقی شده است. بنابراین سیره متشرعیه اگر ثابت شود قطع آور است. سیره متشرعیه از خبر واحد به مراتب برای فقه بیشتر اهمیت دارد. چون خبر واحد ظنی است که حجت است نهایت خبر واحد این است که ظنی است که حجت است اما سیره متشرعیه اگر ثابت شود این قطع آور است و حداقل اطمینان می‌آورد. پس تفاوت سیره عقلا و سیره متشرعیه این است. لذا یک بحث بسیار مهمی وجود دارد که سیره‌های عقلائیه مستحدثه این‌ها آیا حجت است یا نه؟ سیره عقلائیه مستحدثه در زمان معصوم نبوده و مربوط به زمان ماست. آیا این سیره عقلائیه حجت است. بحث مهم این است که بحث به روز است . بحث سیره عقلائیه خیلی مهم است.

یک بحث دیگر این است که سیره عقلائیه با ارتکاز عقلائیه متفاوت است و اصلاً نباید خلط شود. ارتکا عقلائیه این است که یک نکته‌ای که مربوط به یک روش و یک منهجی است در ذهن عقلاء وجود دارد و مرتکز در ذهن عقلاست ولی به مرحله عمل نرسیده است این را ارتکاز عقلائی می‌گویند. اگر این به مرحله عملی رسید می‌شود سیره عقلائیه.

اقسام سیره عقلائیه

لذا الان می‌خواهم یک تقسیم بندی کنم که خیلی مفید است. سیره مستحدثه بر دو قسم است. یعنی سیره‌های عقلائیه که الان هست مثلاً حق التألیف و کلّاً حقوق معنوی. حق التألیف، حق رایت؛ این حقوق معنوی که شما می‌بینید این‌ها سیره‌های عقلائیه این حقوق معنوی و حقوقی که الان عقلا برای بشر قائل هستند اینها سیره‌های مستحدثه هستند منتها این سیره‌های مستحدثه دو نوع است. یک وقت ارتکاز این سیره‌ها در زمان معصوم بوده اما به مرحله عمل نرسیده است. یک وقت هم سیره مستحدثه داریم که حتی ارتکازش در زمان معصوم نبوده و هیچ چیز نبوده است. این تقسیم بندی در سیره‌های عقلائیه خیلی مهم است. چرا؟ چون آن سیره عقلائیه‌ای که در زمان معصوم حتی ارتکاز آن هم نبوده کشف امضای شارع از آن بسیار مشکل است. مگر آن را قاعده‌مند کنیم و طبق یک قاعده‌ای ما بیاییم این سیره را حجت کنیم. اما سیره‌های عقلائیه‌ای که در زمان معصوم نبوده اما ارتکازش بوده است این بحثش خیلی مهم است. مثل بعضی از حقوق معنوی. پس سیره عقلائیه بر دو قسم است. یک وقت خود سیره عقلائیه در زمان معصوم بوده که می‌گویند السیرة العقلائیه المعاصرة لِلزمن المعصوم؛ ما با این هیچ مشکلی نداریم و کشف امضاء از آن راحت است. اما یک سیره عقلائیه داریم که در زمان معصوم نبوده که این خودش دو صورت دارد؛ یا ارتکازش در زمان معصوم بوده و یا نبوده است.

پس سیره عقلائیه سه صورت دارد:1. سیره عقلائیه معاصر معصوم. 2. سیره عقلائیه در زمان معصوم نبوده ولی ارتکازش بوده است. 3. سیره عقلائیه در زمان معصوم نبوده و ار تکازش هم نبوده است. در خیلی از جاها این سیره عقلائیه قابل استفاده است. رجوع جاهل به عالم این یک سیره عقلائیه است؛ یعنی فقط اهل شرع رجوع جاهل به عالم ندارند، اصلاً در بین عقلا رجوع جاهل به عالم دارند. فرض کنید اصلاً شرعی نبود عقلا سیره‌شان این است که جاهل به عالم رجوع کند؛ رجوع جاهل به متخصص.

معنای سیره عقلائیه

سیره عقلا معنایش این نیست که طبق عقلانیت عقلا باشد بلکه مسامحتاً گفتند سیره عقلا باید می‌گفتند سیرة الناس. سیره عقلائیه گاهی مطابق با عقلانیت نیست و گاهی شاید اصلاً مطابق با عقلانیت نباشد. نمی‌خواهم بگویم خیلی از سیره ها مطابق با عقلانیت نیست، نه خیلی از این سیره‌ها مطابق با عقلانیت است ولی لزوماً این نیست. سیره عقلا یعنی سیرة الناس؛ یعنی سیره‌ای که در بین عقلاست. عقلا ظرف است نه حیثیت تقییدیه. سیره عقلا یعی السیرة بین العقلاء. یعنی ظرف این سیره عقلا هستند و مجانین هستند نه اینکه از عقلشان ناشی شده. اصلاً ممکن است سیره عقلا از یک سلطانی ناشی شده باشد. سلطان جائری مثلاً در یک زمانی تعظیم کرده به یک گاو و بعد آن هم تقلید کرده و یکی یکی تقلید کردند و تبدیل شده به سیره و تبدیل شده به سیره و الان در هندوستان این سیره موجود است. این سیره عقلاست شما نگویید این سیره عقلا نیست؛ چون بما هم عقلا نیست.

یک مؤسسه باید باشد که در آن واژه‌های دینی معنا شود اعم از اصولی، فقهی، اجتماعی، سیاسی و... . یکی از آن واژه‌ها سیره عقلائیه است. اینکه می‌گوییم سیره عقلانه اینکه جبه عقلانیت حتماً در آن لحاظ شود لزوماً این‌طور نیست. حیثیت تقییدیه نیست حیثیت ظرفیه دارد و ظرف این سیره بین عقلاست. سیره عقلا همان عرف در مقام عمل است. این نکته اساسی سیره عقلاست. لذا این مسلک که مرحوم محقق اصفهانی می‌گوید سیره عقلا از آن جهت که شارع من العقلاست بل رئیس العقلاست. لذا سیره عقلا حجت است. این مبنا درست نیست. اگر بگوییم شارع چون من العقلاست و چون رئیس العقلاست یعنی چه؟ یعنی باید شارع تابع عقلا باشد چون رئیس العقلاست؛ لذا سیره عقلا حجت است. این مبنا درست نیست. اگر بگوییم شارع چون من العقلاست و چون رئیس العقلاست یعنی چه؟ یعنی باید شارع تابع عقلا باشد چون رئیس العقلاست. و حال آنکه اصلاً سیره عقلا مفهومش این نیست که سیره عقلا جنبه عقلی دارد که ما این‌طور بگوییم. علی أی حال سیره عقلا یعنی سیرة الناس. لذا می‌گوییم باید امضا داشته باشد؛ اگر امضا نداشته باشد سیره عقلا یعنی سیرة الناس و ربطی به عقل ندارد. این سیره‌هایی که مردم دارند این‌ها حجت است اگر امضا شده باشد. امضا هم لازم نیست به خصوص بیاید و یک مطلقی داشته باشیم که این سیره را شامل شود همین مقدار بس است. یعنی احراز کنیم که شارع این سیره را امضا کرده است.