درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما راجع به این بود که آیا استنباط حکم شرعی از طریق هوش مصنوعی بر فرض اینکه توانایی اجتهاد را دارد آیا این استنباط حکم شرعی نافذ است و آیا جایز التقلید است. لو سلمنا که هوش مصنوعی توانایی استنباط حکم شرعی را مثل یک فقیه جامع الشرایط داشته باشد آیا استنباط هوش مصنوعی حجت است یا اینکه نظیر تقلید از مجتهد میت برای عقلا که بخواهد تقلید ابتدایی کند بنابر نظر کثیری از فقها حجت نیست. این بحث را که شروع کردیم چاره‌ای نیست جز اینکه وارد ادله اجتهاد و تقلید شویم و ادله جواز تقلید را مورد بررسی قرار دهیم هم صغروی و هم کبروی. ادله‌ای را بیان کردیم و روایت آخری که مطرح شد صحیحه عبدالرحمن بود که أحمدبن أبی عبدالله فی المحاسن عن الحسن بن علی بن فضال عن ثعلبة بن میمون عن عبدالرحمان بن حجاج قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ مُجَالَسَةِ أَصْحَابِ اَلرَّأْيِ فَقَالَ جَالِسْهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ هَلَكَ فِيهِمَا اَلرِّجَالُ أَنْ تَدِينَ بِشَيْءٍ مِنْ رَأْيِكَ أَوْ تُفْتِيَ اَلنَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ[1] ؛

منتها از دو خصلت تو را بر حذر می‌دارم؛ اعتقاد به چیزی که مستند ندارد چه مستند عقلی و چه مستند وحیانی و تنها رأی است و رأی شخصی است و افتای بغیر علم برای دیگران. استدلال به این روایت این بود که این روایت دالّ بر جواز افتای به علم است و جواز افتای به علم ملازم با جواز تقلید است. اگر افتاء به علم جایز باشد تقلید هم جایز می‌شود و در غیر این صورت لغویت پیش می آید. جواز افتاء باشد اما جواز تقلید نباشد این روایت اطلاق دارد چه جواز افتای به علم از ناحیه انسان باشد و چه از ناحیه غیر انسان مثلاً از ناحیه هوش مصنوعی باشد. اگر کسی این چنین از این صحیحه مبارکه بخواهد استفاده کند همچنین تقلید هم ازهوش مصنوعی جایز است و نافذ است. این نهایت استدلالی است که شخصی می‌تواند بر این روایت کند.

نقد و بررسی: ابتدائاً اصل روایت را می‌خوانیم ببینیم که آیا اصلاً این روایت دالّ بر جواز تقلید هست یا نه؟

یمکن أن یقال که این روایت دلالتی بر جواز تقلید از مجتهد تعبداً نمی‌کند. یعنی جواز تقلید از مجتهد به شکل تعبدی؛ یعنی کاری نداریم که از قول مجتهد علم حاصل می‌شود یا نمی‌شود تعبداً مجتهد جایز التقلید است. آیا این مطلب از این روایت استفاده می‌شود؟

یمکن أن یقال که خیر برای اینکه نکته‌ای که در استدلال بود این بود که اگر جواز تقلید از این روایت استفاده نشود لغویت پیش می‌آید. یعنی جواز افتاء باشد اما جواز تقلید نباشد که لغویت پیش می آید.

یمکن أن یقال که خیر لغویت پیش نمی آید. چون ممکن است این روایت تنها فرضی را شامل شود که وثوق به فتوای مجتهد حاصل شود. همین مقدار این روایت را از لغویت خارج می‌کند. اگر این را بگوییم پس از این روایت جواز تقلید به شکل تعبدی استنباط نمی‌شود. یعنی به‌طور مطلق چه علم آور باشد و وثوق آور باشد این جایزالتقلید از این روایت این‌گونه استفاده نمی‌شود. بخاطر اینکه ممکن است بگوییم فقط این روایت فرضی را شامل می‌شود که از قول مجتهد وثوق حاصل شود. من یک نظیری از این اشکال را عرض می‌کنم و بعد توضیحی بدهم. همین اشکال در استدلال به آیه کتمان برای حجیت خبر واحد شده است . خیلی از بزرگان اصولی این اشکال را کرده‌اند و ما هم به شکل ازتکازی در اینجا مطرح می‌کنیم. آیه کتمان دارد: (إِنَّ الَّذِینَ یكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتَابِ أُولَـئِكَ یلعَنُهُمُ الله وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ[2] )

گفته شده که این آیه دلالت بر حرمت کتمان ما أنزلنا می‌کند. حرمت کتمان ملازم با وجوب اظهار است و اگر ملازم با وجوب قبول از طرف مخاطب نباشد لغویت پیش می آید. وجوب اظهار هست اما وجوب قبول نباشد این یلزم اللغویة. اشکالی که به این استدلال شده در اصول فراوان است و بزرگان اشکال کرده‌اند که حرمت کتمان ملازم با وجوب قبول تعبدی ما یظهر نیست. یعنی لغویت نمی آید چون ممکن وجوب قبول مشروط به علم و وثوق باشد. اگر وجوب اظهار که به دنبالش وجوب قبول است مقید به علم و وثوق باشد آن وقت نمی‌توانیم حجیت خبر ثقه را به‌طور مطلق از این آیه ثابت کنیم و این استدلال مخدوش است و لغویت لازم نمی‌آید. همان اشکال در استدلال به این روایت هم هست و خلاصه اینکه جهت اثبات عدم لغویت کافی است بگوییم مقلد از قول مرجع تقلید خود زمانی که وثوق پیدا می‌کند اینجا تقلید کند. بنابراین جواز فتوای به علم ظهور در حجیت قول مفتی به صورت تعبدی ندارد. اگر ما این اشکال را قبول کنیم این روایت از جرگه ادله جواز تقلید خارج می‌شود به اینکه جواز تقلید از انسان و چه تقلید از غیر انسان.

إن قلت: فرض حصول وثوق این نادر است. کم پیش می آید که از قول مجتهد وثوق برای مقلد حاصل شود؛ و حمل روایتی که به طور مطلق است بر فرد نادر مستهجن است. روایت مطلق است و شما بیایید و آن را حمل کنید بر یک فرد نادری که آن هم حصول وثوق باشد.

قلت: حصول وثوق در آن زمان اهل بیت عصمت و طهارت: فرد نادری نبوده است و متعارف بوده است. آن زمان از قول زراره و امثال زراره وثوق حاصل می‌شده است و فرد نادر نبوده است. بنابراین این اشکال هم اشکالی نیست که بتوان این بیان را برطرف کرد. ممکن است شما بگویی بحث شما راجع به هوش مصنوعی است؛ علی فرضی که این روایت دلالت بر جواز تقلید داشته باشد شما چه اشکالی به جواز تقلید از هوش مصنوعی بر طبق این روایت دارید؟

عرض ما این است که شامل هوش مصنوعی نمی‌شود. چرا؟ دلیل ما این است که یک سؤال می‌پرسیم که این روایت که در مورد جواز تقلید یک انسان است و إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ هَلَكَ فِيهِمَا اَلرِّجَالُ أَنْ تَدِينَ بِشَيْءٍ مِنْ رَأْيِكَ أَوْ تُفْتِيَ اَلنَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ؛ این روایت در مورد جواز تقلید از یک انسان است. شما ممکن است بگویید که موردکه مخصص نیست و این یک اشکال عامی است و مورد مخصص نیست. چه اشکال دارد روایت را به غیر انسان هم سرایت دهیم؟ آیا شما خصوصیتی که عقلایی باشد برای انسان بودن مجتهد احتمال خصوصیت می‌دهید. همچنانکه برای مجتهد حیّ احتمال خصوصیت هست. خیلی از بزرگان به ادله آنها کار نداریم ولی تقلید از مجتهد میت را جایز نمی‌دانند. مجتهد میت که جایز التقلید نباشد به شکل ابتدایی این استیحاش را ما نداریم که هوش مصنوعی هم استنباطش جایز التقلید نباشد. مهم این است که انسان روی میزان حرف بزند. ما هستیم و روایات و ما هستیم و آیات و ما هستیم و ادله اجتهاد و تقلید؛ نحن أبناء الدلیل. حالا درست یا نادرست قضاوت با بزرگان حوزه. آیا خصوصیت برای مجتهد انسان را می‌توانیم احتمال دهیم. احتمال خصوصیت عقلایی نه احتمال بی ‌ارزش؛ از این جهت که شاید وصول به حکم شرعی ملاکش شاید صرف وصول به حکم شرعی ملاک نباشد بلکه وصول حکم شرعی از ناحیه فقیه انسان و شاید این مطلبی که ما عرض کردیم از مجموعه روایات این بربیاید که صرف وصول حکم شرعی ملاک باشد نه وصول حکم شرعی یحتمل که از ناحیه انسان باشد. مثلاً وصول حکم شرعی از ناحیه غیر متعارف حاصل شود. اگر علم و اطمینان حاصل شود که این حکم شرعی است که این شکی نیست. از علم اصطرلاب و علوم غریبه حکم شرعی وصول شود. اگر علم و اطمینان حاصل شود در اینجا علم و اطمینان حجت است آن هم برای خودش نه اینکه برای افراد دیگر. یعنی بحث ما جواز تقلید است. آیا برای جواز تقلید می‌توان از این روایت استفاده کرد یا نه؟برای خود شخص اگر اطمینان حاصل شود از هر راهی حجت است اما جواز تقلید را ما از ین روایت نمی‌توانیم استفاده کنیم به این بیانی که عرض کردیم.

 


[1] برقی، المحاسن، ج1، ص205؛ مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار:، جلد۲، ص۱۱۸.
[2] بقره، آیه 159.