درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما راجع به این بود که استنباط حکم شرعی مانند یک فقیه متضلع و جامع شرایط در مورد هوش مصنوعی هم تصور دارد یا خیر؟ یک بحث صغروی داشتیم. فرض بنده این است که برخی از مقدمات استنباط قابلیت پردازش منطقی و محاسبه‌ای را دارد اما برخی از مقدماتی که استنباط متوقف بر آن است قابلیت پردازش محاسبه‌ای را ندارد. البته این مطلب را فی الجمله می‌خواهم اثبات کنم نه بالجمله. آن مواردی که قابلیت این چنینی را ندارد یکی از موارد مناسبت حکم و موضوع است.

مناسبت بین حکم و موضوع

توضیحی که من می‌خواهم بدهم این است که هر حکمی دارای یک موضوع است و هر حکمی هم با یک موضوع مناسبتی در ذهن مجتهد ممکن است پیدا کند. یعنی مجتهد وقتی به حکم و موضوع نگاه می‌کند از نظر عرفی ممکن است یک مناسبت‌هایی بین حکم و موضوع در ذهنش نقش ببندد و بعد طبق آن مناسبت حکم و موضوع حکم یا تعمیم پیدا می‌کند یا تضییق پیدا می‌کند و یا اینکه موضوع تغییر و تبدیلی در آن رخ می‌دهد. نکته این است که هر حکم و موضوعی این چنین قاعده مند نیست که بخواهیم بر طبق یک ضوابطی بیاییم و ضوابط حکم و موضوع را تنویع کنیم و انواع برای آن درست کنیم و یک ساختاری برای حکم و موضوع برنامه ریزی شود و بعد بیاییم این انواع و ساختار و اقسام را به شکل منطقی و ریاضی به ماشین هوش مصنوعی داده شود و هوش مصنوعی بر طبق آن ضابطه ها بتواند در موارد متعدد آن مناسبت حکم و موضوع را بفهمد و تحلیل کند و تطبیق کند. در برخی از موارد ضابطه مند است و مقدمات استنباط ضابطه دارد؛ مثلاً فرض کنید مقدمات استنباط ظهور صیغه امر بر وجوب است و صیغه نهی بر حرمت است. شما به ماشین هوش مصنوعی این داده‌ها را بدهید و به شکلی باشد که صیغه امر در وجوب دلالت داشته باشد و صیغه نهی بر حرمت. این ماشین هوش مصنوعی امکان دارد هر صیغه امری را که تشخیص دهد مثلاً بگوید که این دالّ بر وجوب است و هر صیغه نهی‌ای را ببیند بگوید این دال بر حرمت است. برخی از مقدمات استنباط حکم و موضوع ضابطه مند نیست. بر طبق ارتکازات عرفی مجتهد است و بعد هم ما احکام مستحدثه را داریم. مسائل مستحدثه موضوع و حکمش قبلاً نبوده است. مجتهد می‌خواهد با توجه به مقدماتی که دلیل استنباط هست موضوعات مستحدثه را حکمش را مشخص کند. در این‌گونه موارد مناسبت حکم و موضوع قابلیت پردازش منطقی و محاسبه‌ای را ندارد. لذا چطور ماشین هوش مصنوعی بیاید بر طبق یک ضابطه‌ای مناسبت‌های مختلف و متعدد، یعنی هر حکمی با موضوعی یک مناسبتی دارد بعد هم مناسبت حکم و موضوعی که این مجتهد تشخیص می‌دهد با مناسبت حکم و موضوعی که آن مجتهد تشخیص می‌دهد یکی نیست و نشان می‌دهد که ضابطه مند نیست. استنباط بر یک ساختاری بنا شده که برخی از این مقدمات ضابطه مند است ولی برخی از مقدمات ضابطه مند نیست. عرض من این است آنچه که ضابطه مند است امکان دارد به ماشین هوش مصنوعی داده شود و بعد خروجی

متناسب با این داده‌ها گرفته شود. مثالی عرض کنم که مناسبت حکم و موضوع این چنین است. شما استدلال برای ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علی7 به آیه: (وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[1] ) می‌کنید؛ در اینجا طبق مناسبت حکم و موضوع این مطلب اثبات می‌شود. حالا این صحیح است یا صحیح نیست کاری نداریم. عرضم این است که استنباط بر اساس مناسبت حکم و موضوع ضابطه مند است.

انواع عنوان مأخوذ در حکم

در اینجا این گونه گفته شده که عنوان مأخوذ در موضوعات احکام سه قسم عنوان داریم که مأخوذ در موضوع حکم است:

1. مجرد معرفیت موضوع است که هیچ نقشی در حکم ندارد و فقط موضوع را می‌خواهد معرفی کند. غالب در قضایای شخصیه هم همین‌طور است. مانند امام7 که فرمودند علیکم بهذا الجالس؛ یعنی اشاره کردن به زراره که اگر می‌خواهید معالم دینتان را بگیرید از او بگیرید. عنوان جالس دخیل در حکم نیست و عنوان مشیر است که مجتهد اینجا تشخیص می‌دهد که این عنوان مشیر است و نقشی در حکم ندارد.

2. عنوان دخیل در حکم است؛ این عنوان که دخیل در حکم است به دو شکل است: گاهی حدوث آن کفایت می‌کند در حدوث حکم و بقاء حکم. مثل (وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا[2] )؛ اینجا عنوان سرقت حدوث آن کفایت می‌کند برای اینکه قطع یَد را به دنبال داشته باشد ولو اینکه این سرقت ادامه نداشته باشد و منقضی شده باشد ولی همین حدوثش کفایت می‌کند که این حکم بر این عنوان بار شود.

3. گاهی از اوقات حدوث و بقای حکم متوقف بر موضوع است. یعنی فقط حدوث موضوع دخالت ندارد و بقای این موضوع هم دخالت دارد. صرف حدوث دخالت ندارد. مثلاً العادل یجوز الإقتداء به؛ یا المجتهد یجوز تقلیده؛ عنوان عدالت و عنوان اجتهاد حدوثش فقط ملاک نیست این عنوان اجتهاد تا زمانی که باشد یجوز تقلیده. این عنوان باید باشد تا اینکه حکم جواز اقتدا و جواز تقلید هم باشد. وصف عدم ظلم و اینکه امام نباید ظالم باشد. این وصف عدم ظلم از کدام اقسام است؟ اینکه امام نباید ظالم باشد این وصف عدم از کدام اقسام است که ذکر شد؟ اینجا مناسبت حکم و موضوع دخیل می‌شود. از مناسبت حکم و موضوع استفاده می‌کنیم که حدوث ظلم ولو در یک زمانی بوده باشد لیاقت امامت را از او سلب می‌کند و کسی که در یک زمانی ظلمی داشته همین کفایت می‌کند که این شخص لیافت امامت را نداشته باشد. لذا آن خلفای سه گانه یک زمانی ظالم بودن بر آنها صدق می‌کرده است چون مشرک بودند و شرک از اکبر مصادیق ظلم است و طبق آیات قرآن قابل اثبات است. حدوث همین ظلم کفایت می‌کند ولو بعداً مؤمن یا مسلمان شده باشند. این مناسبت حکم و موضوع اقتضا می‌کند که بگوییم حدوث ظلم کفایت می‌کند که لیاقت امامت را نداشته باشد. شما ممکن است بگویید که این مناسبت حکم و موضوع یعنی چه؟

محقق خوئی می‌فرماید: القرینة الإرتکازیة و مناسبة الحکم و الموضوع تشهد علی ذلک؛ قرینه ارتکازی و مناسبت بین حکم و موضوع شاهد بر این مطلب است.

و هی أنّ الإمام لابدّ من أن یکون غیر مبتلی بما یوجب تنفر الناس عنه من الرذائل و الأوصاف الذمیمة حتی لا یکون مطعوناً بعد امامته؛ امام لازم است که به آن چیزهای که مردم از آن تنفر دارند مبتلا نباشد و مبتلای به زذائل اخلاقی و صفات مذموم نباشد حتی بعد از اینکه به امامت رسید. این مناسبت بین حکم و موضوع است. شما می‌دانید که قبلاً این چنین نظریه‌ای نبوده ولی علامه طباطبایی دارد، محقق خوئی دارد و برخی از بزرگان هم دارند. ظاهراً این نوع استدلال بر اساس مناسبت حکم و موضوع از زمان متأخرین است و قبلاً این گونه نبوده بر اساس استدلال‌های دیگری بوده است. این مناسبت حکم و موضوع در اینجا ضابطه‌مند نیست و چون هر حکمی با موضوع خودش یک مناسبت خاصی دارد که هیچ شباهتی مناسبت حکم و موضوع جای دیگری ندارد. بنده نمی‌خواهم بگویم که این مناسبت حکم و موضوع بر اساس داده‌ها نیست بلکه بر اساس داده‌هاست. یعنی مجتهد بر اساس معلومات گذشته‌اش می آید و مناسبت حکم و موضوع را تشخیص می‌دهد و صفحه ذهن او خالی از معلومات نیست. اما این معلومات دو دسته است؛ برخی ضابطه مند است و برخی دیگر ضابطه مند نیست. آن‌هایی که ضابطه مند است هوش مصنوعی از عهده آن‌ها برمی آید وامکان دارد ولی آن مواردی که بر اساس معلومات است ولی ضابطه مند نیست اینها را چطور به ماشین هوش مصنوعی بدهیم تا بر اساس آن استنباط کند؟ فقط هم مناسبت بین حکم و موضوع نیست؛ الغاء خصوصیت هست، تنقیح مناط هست، مذاق شریعت هست؛ این‌ها ضابطه مند نیست. بله در مواردی که ضابطه مند است مثل تشخیص معنای الفاظ می‌شود مثلاً به هوش مصنوعی تمام کتب لغت داده شود اگر بگوییم که قول لغوی حجت است هوش مصنوعی می آید بر اساس کتب لغت و می‌گوید معنای این لفظ این است و شاید هم دقیق‌تر از مجتهد بگوید امکان آن هست چون ضابطه مند است. بنابراین استنباط یک زوایایی دارد که از عهده ماشین هوش مصنوعی برنمی‌آید چون ضابطه مند نیست و چون محاسبه‌ای نیست. هوش مصنوعی می‌آید و بر اساس فروض دسته بندی می‌کند و بر اساس فروض یک خروجی به ما می‌دهد. برخی از مقدمات استنباط قابل دسته بندی نیست چطوری می‌خواهید دسته بندی کنید و بعد هم شما اگر فی الجمله قبول کنید این مطلب را بحث بنده قابل اثبات است.

مسأله مستحدثه‌ای الان آمده و یک مناسبت حکم و موضوع همین الان خلق می‌شود در ذهن مجتهد. اصلاً جنس این مناسبت حکم و موضوع با جنس مناسبت حکم و موضوع از زمان شیخ طوسی تا الان متفاوت است چطور شما می‌خواهید آن را ضابطه مند کنید. جنس مناسبت حکم و موضوع قابل دسته بندی نیست.

افرُض که بنده این را نمی‌توانم اثبات کنم یعنی احتمال اینکه هست، بنابراین آنچه که الان هوش مصنوعی است و فعلیت دارد (البته بنده حرفم این است که اصلاً قابلیت الگوریتم ندارد بعضی از موارد آن و قابلیت حل مسأله بر اساس داده نیست و این‌طور نیست که هر داده‌ای قابلیت داشته باشد برای هر مصداقی). هوش مصنوعی بر اساس داده‌ها و بر حسب معلومات از این جهت یک ذره هم تخطی نمی‌کنیم ولی برخی از موارد استنباط ضابطه مند نیست و خود مجتهدین می‌گویند که ضابطه مند نیست.

 


[1] بقره، آیه 124.
[2] . مائده آیه 38.