1402/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوتهای بین هوش مصنوعی و هوش انسانی
بحث ما راجع به هوش مصنوعی بود. در ارتباط با تفاوت بین هوش مصنوعی و هوش انسانی مواردی را ذکر کردیم با عنوان اینکه صغرای بحث مشخص میشود که توضیح آن را دادیم.
ششمین تفاوتی که بین این هوش مصنوعی و هوش انسانی وجود دارد و این تفاوت یک تفاوتی است که قابل لمس و قابل قبول است آن پردازش ذاتی و عرضی است. مغز انسان در اطلاعات خودش تصرف میکند و تجزیه و ترکیب را دارد برای کشف مجهولات استفاده میکند و همین کار را هوش مصنوعی هم انجام میدهد. منتها هوش عرضی است ولی هوش انسانی ذاتی است. مغز انسان از حافظه و قدرت پردازش ذاتی خود استفاده میکند و به صورت ذاتی پردازش دارد ولی هوش مصنوعی بر اساس یکسری از دادهها و به شکل شبکه متمرکز این پردازش را انجام میدهد در واقع هوش مصنوعی یک شبکه متمرکز دارد که از آنجا به اصطلاح پردازش انجام میشود. ولی مغز انسان دارای یک شبکه متمرکز که در آنجا دادهها برود و پردازش صورت میگیرد به شکلی در هوش مصنوعی است این چیزی وجود ندارد. در این زمینه همین مقدار کفایت میکند.
تفاوت هفتم محدودیت زمانی و مکانی است. هوش مصنوعی محدودیت زمانی و مکانی دارد. ولی هوش انسانی بر اساس شرایط فیزیکی یک محدودیتهایی دارد به صورتی که بسیار وسیع نمیشود از آن استفاده کرد .گاهی خستگی در مغز انسان صورت میگیرد و امثال ذلک که این هم خیلی توضیح برای آن لازم نیست.
تفاوت آخر که خیلی مهم است خلاقیت است. به نظر میرسد که خلاقیت و نوآوری هم در هوش انسانی و هم در هوش مصنوعی وجود دارد. به هر حال یک نوع خلاقیت به فعلیت رسیده در هوش مصنوعی و در این شکی نیست. منتها خلاقیت و نوآوری هوش انسانی با خلاقیت و نوآوری هوش مصنوعی تفاوت دارد. هوش مصنوعی خلاقیت بسیار بالایی دارد و هر چه به هوش مصنوعی اطلاعات داد شود بر اساس همان یکسری خلاقیتهایی دارد. یعنی از خودش چیزی تولید فراداده ندارد. خلاقیت و نوآوری هوش انسانی فراداده است. یعنی به صورت برهانی که نمی خواهیم صغری، کبری و نتیجه داشته باشیم. هوش انسانی در بسیاری از موارد به یک خلاقیتهایی میرسد که از نظر منطقی و محاسبهای امکان بروز این خلاقیتها از دادهها نیست. یعنی انسان وقتی نگاه میکند میبیند این خلاقیتی که در هوش مصنوعی که در هوش یک انسان هوشمند وجوددارد که محاسبه و برآورد منطقی انسانی میبیند که از آن دادهها اینطور نیست که این خلاقیت بالأخره بوجود بیاید. یک سری خلاقیتها و نوآوریهای انسان دارد که اگر منطقی انسان فکر کند میبیند این خلاقیت بوجود نمیآید. حالا شما موارد متعددی را فرض کنید که مثلاً جاذبه زمین را انسان اولی که کشف کرد که نیوتون بود این بر اساس چه دادهای این خلاقیت برایش بوجود آمد. یک چیزی به او داده شده بود که به کسی دیگر داده نشده بود. خیلیها هستند که همین حالت را میبینند. توپ به بالا پرتاب میشود و پایین میآید. این سری دادهها که برای کشف جاذبه زمین لازم است برای هر انسانی وجود داشته اما چگونه است که این خلاقیت را در او بهوجود می آید که حدس میزند و نظریه پردازی میکند که اینجا یک نیرویی وجود دارد و زمین نیروی جاذبه دارد. ببینید آنچه که نیوتون میدیدید دیگران هم میدیدند. من معتقدم که یکسری از خلاقیتهای انسان بر اساس داده نیست. براساس آن خلاقیت ذاتی نهادینهای است که از طرف خالق هستی به او داده شده است. این خلاقیت را هوش مصنوعی نمیتواند داشته باشد. در خیلی از موارد ممکن است که خلاقیت هوش مصنوعی با هوش انسانی مشترک باشد. یکسری اطلاعات به هوش انسانی داده میشود و یک نتیجهای بدهد اما همان اطلاعات به هوش مصنوعی داده شود و یک خروجی داشته باشد. من منکر این نیستم. تمام قصه خلاقیت بر اساس دادهها نیست. هوش انسانی خلاقیت آن فراداده است حالا شما اسم آن را حس مشترک یا حس ششم میگذارید ما کاری نداریم. حالا این مسأله را من در کتابها ندیدم این تفاوت این طوری را با مطالعاتی که داشتم. معتقدم که خلاقیت هوش انسانی فراداده است و با خلاقیت هوش مصنوعی تفاوت دارد و تفاوت آن هم خیلی زیاد است. درست است که آن خروجی که هوش مصنوعی را دارد در سرعت، در دقت، در ظرافت از هوش انسانی بسیار بالاتر است در مواردی وعدم خطای هوش مصنوعی جلوتر از هوش انسانی است اما آن خلاقیتی که هوش انسانی دارد هوش مصنوعی نمیتواند داشته باشد. من بر اساس امکان و ثبوت دارم بحث میکنم و براساس هوش مصنوعی به فعلیت رسیده صحبت نمیکنم و برهان دارم عرض میکنم. چرا هوش مصنوعی نمیتواند مثل هوش انسانی در خلاقیت باشد؟ چون هوش مصنوعی بر اساس دادهها خلاقیت دارد. حالا بشر هر چقدر هم رشد کند و آن هوش مصنوعی که جلسه قبل عرض کردم هوش خودآگاه بود که هنوز هم نیامده و به شکل نظریه است حالا تا بیاید و به فعلیت برسد که من نقطه پایان را عنوانگذاری کردم. هوش مصنوعی خودآگاه است که نقطه پایان هوش مصنوعی است که از آن جلوتر نمیشود. اگر هم به آنجا برسد چون بر اساس دادههاست خلاقیتش بالاتر از هوش انسانی نیست. چون خلاقیت ذهن انسان فراداده است. یکسری داده هایی خدا به ما داده مثل فطرت، روح انسانی. آن دادههایی که به هوش مصنوعی میدهند که خدا آنها را به ما نداده است. معلومات به شکل علم حصولی نبوده است. در انسانها میبینیم که خلاقیت ها با هم تفاوت دارد. دادهها هم به همین صورت است. چند انسان فیلسوف یا آشنا با علم فیزیک همه آنها در قله توانایی هستند اما خلاقیتها متفاوت است.
مطلب دیگر اینکه گاهی اتفاقاتی برای همه انسانها به وجود می آید؛ یک انسان به یک خلاقیتی میرسد اما انسانهای دیگر به این خلاقیت نمیرسند. اینها نشان دهنده این است که خلاقیت انسان فراداده است و هیچ گونه اطلاعاتی وجود ندارد و صفحه ذهن خالی است. معنا ندارد که صفحه ذهن خالی باشد اما انسان به خلاقیت برسد. من عرضم این است که بسیاری از خلاقیتها به ذهن انسانها میرسد که اگر بخواهیم مثال بزنیم انسان میبیند که بر اساس دادهها این خلاقیت خیلی منطقی نیست ولی شما هوش مصنوعی یک دادههایی را به او میدهید و میبینید منطقی و محاسبهای یک خروجی دارد. این هوش مصنوعی با خلاقیت انسان به وجود آمده است. هوش مصنوعی و هوش انسانی در اینکه از دادهها استفاده میکنند فرقی نمیکنند انسان بالأخره در علم حصولی از دادهها استفاده میکند؛ یعنی انسان وقتی که خلق میشود صفحه ذهن او خالی است از علم حصولی و آن چیزهایی که مربوط به علم حصولی است ذهنش خالی و این انسان بر اساس آن دادههایی که کسب میکند بله خروجیهایی دارد ولی خروجیهای هوش مصنوعی بر اساس یک شبکه ریاضی و منطقی و همان الگوریتمی که به اصطلاح هست به وجود می آید اما انسان به عقیده من معلوماتش منحصر به استفاده از دادههای منطقی و ریاضی نیست. یک سری گیرندگیهای انسان ذاتی انسان است. یعنی یک وقت میبینی که انسان از مکاشفه یک چیزی را به دست می آورد؛ یعنی فراتر از دادههاست. شما مثلاً فرض کند کسانی که تعبیر خواب میکنند یک خوابی را طرف میبیند و به شخص میدهد یک تعبیری میکند که اصلاً به عقل جن هم نمیرسد. آن وقت شما بگویید این معبّر خواب یک چیزی است که خدا به او داده است. اصلاً خدادادی است. من میخواهم بگویم که یک سری از شکل خروجی دادههای هوش مصنوعی به شکل تجربی (من به شکل برهانی بحث نمیکنم) با هوش انسانی بعضی از افراد فرق میکند. چون خروجی برخی از انسانها با دادههای منطقی جور در نمی آید. مثلاً در بین فقهای دینی یک فقیهی فتوایی داد که از اول زمان شیخ طوسی تا الان این فتوا نبوده و جدید است یا انسان مثلاً گاهی بر اساس منطقی میبینی چینشهایی که انسان انجام میدهد منطقی نیست و انسان خودش می آید یک ابتکاری را به خرج میدهد و یک خروجی را از این چینشها به دست می آورد. عرضم این است که هوش انسانی از لحاظ خلاقیت فراداده است و به تجربه هم ما میتوانیم این را به دست بیاوریم نه به شکل برهانی. اگر این مطلب ثابت شود ما هم در فقه هوش مصنوعی خودمان یک بابی را بر همین اساس باز میکنیم که در استنباط گاهی میبینیم که بر اساس دادهها منطقی نیست و از لحاظ منطقی نمیشود این را از دادهها استفاده کرد. هوش مصنوعی و هوش انسانی درست است که هر دو بر اساس دادهها هستند ولیکن گاهی فی الجمله (نه بالجمله) انسان یقین میکند که هوش انسانی این خروجی که دارد فراداده است. فراداده یعنی (بر اساس تفکر و مطالعات خودم عرض میکنم) نه اینکه وجود ندارد بلکه یعنی گاهی خروجیهایی میبینی که بر اساس منطقی و ریاضیات نمیشود که از این دادهها این خروجی به دست بیاید. ولی هوش انسانی این توانایی را دارد.