1402/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم.
بحث ما راجع به هوش مصنوعی بود. یک سؤالی را مطرح کردیم به عنوان یکی از سرفصلهای فقه هوش مصنوعی و این سؤال به صورت صغری و کبری عنوان شد و آن این بود که هوش مصنوعی در واقع بهعنوان یک فرضیه فرض شد که توانایی استنباط حکم شرعی را دارد و هر توانایی استنباط حکم شرعی از هر موجودی حجیت ندارد. نتیجه میگیریم که استنباط از طریق هوش مصنوعی حجت است. در این راستا تواناییهای ذهن بشری را بررسی کردیم. یکی از تواناییها تعقل و تدبر بود. در این مورد گفتیم که در رابطه با نفس اندیشمندان اسلامی معتقدند که انسان دارای نفس است و نفس را یک موجودی غیر از بدن محسوب میکنند. دو دلیل برای اینکه نفس وجود دارد عرض کردیم. یک دلیل این بود که آن ویژگیهای خاص نسبت به نفس انسانی و نفس حیوانی که ویژگی خاص دارند و آثار خاص برای آنها وجود دارد؛ مثل حرکت ارادی که برای نفس حیوانی وجود دارد ولی برای نفس نباتی وجود ندارد و همچنین تعقل که برای نفس انسانی وجود دارد اما برای نفس حیوانی وجود ندارد. این آثار خاص اگر از جسم بما هو جسم صادر شود لازمهاش این است که هر جا این جسم بما هو جسم وجود داشته باشد آن آثار خاص موجود است. حال آنکه آن آثار خاص که در نفس انسانی است در نفس حیوانی وجود ندارد و آثار خاص نفس حیوانی در نفس نباتی وجود ندارد. بنابراین این آثار خاص باید یک منشأ دیگری داشته باشد غیر از جسم بما هو جسم که حالا اسم آن موجود دیگری که این آثار خاص از آن بوجود می آید را نفس گذاشتند.
دلیل دوم هم این بود که اگر این آثار خاص از جسم بما هو جسم صادر میشود باید دائمی باشد و حال آنکه این آثار خاص در حال تغییر و تبدل است و صورت دائمی ندارد. پس این آثار از جای دیگری ناشی میشود.
اقوال در مورد مجرد یا مادی بودن نفس
ما یک بحثی داریم که اصلاً نفس وجود دارد یا خیر؟ بحث بعدی این است که آیا نفس موجود مجرد است یا مادی است؟ در رابطه با اینکه نفس مجرد است یا اینکه نفس مجرد نداریم 4 قول وجود دارد:
1.مادی گرایان
مادی گرایان میگویند همه نفوس مورد مطرح، چه نفس نباتی، چه نفس حیوانی، و چه نفس انسانی همه تجرد در آنها وجود ندارد و میگویند که هر چه هست مادی است و موجود مجرد نداریم.
2. متکلمان
اکثر متکلمان اعتقاد دارند نفس موجود مادی است. در مجمع البیان مادیت نفس را به اکثر متکلمین نسبت می دهد. اینها می گویند نفس یک جسم رقیق لطیف است و این قول به سید مرتضی هم نسبت داده شده است که به همین قول قائل است[1] . جسم رقیق لطیف که در منافذ بدن نفوذ میکند. یک شباهتی این نظر با نظر مادیگرایان دارد که هر دو برای نفس جسمی را قائل هستند اما در کیفیت این جسم نظرشان تفاوت دارد.
3. مشائیها
قول مشائیها این است که میگویند نفس نباتی و حیوانی مادی است اما نفس انسانی مجرد است. اینها میگویند نفس نباتی که مبدأ تغذیه، رشد و تولید مثل است مادی است و بدون این نفس نبات قابلیت بقا ندارد. نفس حیوانی هم که مبدأ احساس اراده است و قوای انسانی در انسان اینها همه مادی است. منتها نفس انسانی که مبدأ تفکر و تعقل است مجرد است. لذا در بدن انسان اینها میگویند حلول نمیکند اما در کنار انسان هست و بدون انسان آن نفس انسانی انسان قابلیت بقاء ندارد خلاصه اینکه اینها میگویند نفس نباتی و حیوانی حدوثاً و بقاءً مادی است جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء. نفس انسانی مجرد است حدوثاً و بقاءً . نفس انسان مجرد است جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء.
4. نظر صدرالمتألهین
جناب صدرالمتألهین میفرماید نفس نباتی مادیت دارد ولی نفس حیوانی و انسانی مجرد در بقاء است و روحانیت دارد. نفس نباتی در حدوث و بقاء مادی است و هیچ وقت هم به مرحله تجرد نمیرسد.
نفس حیوانی و انسانی در حدوث مادی است اما در بقاء صورت تکامل به تجرد میرسد بر اساس حرکت جوهری. منتها یک فرقی بین تجرد نفس حیوانی و تجرد نفس انسانی وجود دارد. تجرد نفس حیوانی را تجرد مثالی میگویند اما تجرد نفس انسانی را تجرد عقلی میگویند. بنابراین خلاصه این است که نفس نباتی را با آن کاری نداریم. نفس حیوانی و انسانی جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء است.
این را برای این عرض کردم که ما مرحله تجرد را هم میخواهیم بیان کنیم. منتها نمیخواهیم تجرد نفس را بحث کنیم که میخواهیم از این ادله تجرد نفس فلاسفه به این برسیم که نفس وجود دارد. یعنی ما اگر دلیل تجرد را بیان میکنیم نه برای اینکه اثبات کنیم که نفس مجرد داریم. فقط میخواهیم بحث کنیم که نفس غیر از بدن یک وجود منحازی دارد یا نه؟ در طی مباحث ببینیم به کجا میرسیم. پس ما ادله تجرد نفس را هم بیان میکنیم. این روش بحث ابتکاری است. دیدم آن ادلهای که برای تجرد نفس قرار میدهند برای اثبات وجود نفس آنها هم مفید است. لذا آنها را هم عرض میکنم که بگویم نفس وجود دارد و تعقل از نفس است یا از جسم بما هو جسم. این جهت مورد عنایت است که مرتبط با بحث ماست. یک دلیل اینها در تجرد که به درد اصل وجود نفس هم میخورد یک دلیلی ابن سینا دارد که معروف است به انسان معلق در فضا. ابن سینا میگوید: فرض کنید یک انسان کامل با تمام جوارح و اعضا یعنی با بدن کامل وجود پیدا کند و هیچ یک از حواس ظاهری بدن به فعلیت نرسد یعنی انسان خُلِقَ دفعتاً؛ به صورت دفعی خلق میشود در یک فضای تاریک که چشم او چیزی را نبیند و در یک فضای ساکت که صدایی به گوش نرسد. در یک فضای جدای از بدن که حس لامسه انسان هم درگیر نشود. هیچ ارتباطی انسان با آن حواس ظاهری پیدا نکند به طوریکه هیچ یک از قوه حواس پنجگانه ارتباط با همدیگر نداشته باشد و با خارج خود هم ارتباط برقرار نکنند. یک انسان معلق در فضا شما فرض کنید. آن وقت ابن سینا میگوید انسان در این حالت یک تعبیری دارد به نفس خود به نام «من» در آن فضای معلق که هیچ ارتباط حسی ندارد. یعنی یک مَنی وجود دارد. بنابراین نتیجه گیری میکند و میگوید این من جسم که نیست چون تمام حواس ظاهری از کار افتاده است و هیچ گونه ادراک حسی ندارد. این من جسم ما که نیست.[2] اینکه انسان تعبیر میکند به من جسم که نیست باید یک چیز دیگری باشد که این من بر آن صدق کند. آن «من» را ما تعبیر به نفس میکنیم. ایشان از فلاسفه بسیار بزرگ است. با این دلیل اولاً بین نفس و بدن تغایر بوجود آمد. یعنی نفس غیر از بدن است. و ثانیاً تجرد را هم ثابت میکند. حالا ایشان تفکیک کرده، ولی این دو مورد است. حالا تجرد را چگونه از این استدلال به دست می آوریم به آن کاری نداریم. چون بر اساس همه مبانی ما میخواهیم جلو بیاییم چه متکلمین و چه مشائیها و چه صدرالمتألهین فقط ما میخواهیم که ما نفسی غیر از جسم داریم یا نداریم و کاری نداریم که نفس تجرد دارد یا ندارد چون به بحث ما مربوط نمیشود. فقط میخواهیم ببینیم که نفس غیر از بدن وجود دارد و تعقل از آن نفس است یا نه.
سه دلیل آوردیم. دلیل اول و دوم که در جلسه گذشته گفتیم. این دلیل سوم را هم که ابنسینا برای تجرد نفس آورده ولی ما استفاده کردیم از آن برای اصل وجود نفس. خلاصه اینکه ادلهای که برای تجرد نفس است برای اصل وجود نفس هم کاربرد دارد. آیا از این سه دلیل میتوانیم استفاده کنیم چیزی به نام نفس داریم و تعقل هم از نفس است و نه از بدن. حالا میتوانیم استفاده کنیم یا خیر؟
اینها را باید بررسی کنیم و بعد به اینجا برسیم که اساساً نفس را اثبات کردیم و گفتیم نفس تعقل و تدبر از اوست و این را اثبات کردیم. مرحله بعد این است که چگونه میگویند که هوش مصنوعی نمیتواند تعقل کند چطور شما میخواهید ثابت کنید تعقل از نفس است و از چیز دیگری هم تعقل وجود ندارد.
پس در سه مرحله باید بحث کنیم: 1. موجودیت نفس؛ 2. تعقل از نفس است نه از جسم؛ 3. تعقل فقط از نفس است و در هوش مصنوعی و اینها وجود ندارد.
نکته: ما وجود نفس را فقط بر اساس عقل بررسی نمیکنیم بلکه بر اساس آیات و روایات هم بررسی میکنیم چون ممکن است مثل معاد جسمانی نتوانستیم آن را ثابت کنیم اما از لحاظ شرعی بتوانیم اینها را اثبات کنیم. ببینیم که بر اساس آیات و روایات چگونه میتوانیم پیش برویم و بعد هم سراغ بحث کبروی میرویم.