درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم فقهی استنباط هوش مصنوعی

بحث ما راجع به هوش مصنوعی بود. یک توضیحاتی هم در رابطه با اینکه هوش مصنوعی چه ماهیتی دارد و نزاع در هوش مصنوعی، و اینکه از نظر فقهی کدام تعریف از هوش مصنوعی است مقداری از این مباحث را گذراندیم که البته این موضوع شناسی هوش مصنوعی به اتمام نرسیده، منتها من یک مسأله‌ای را مطرح می‌کنم که پیرامون این مسأله صغرویاً و کبرویاً بحث را ادامه بدهیم. دوستان یکی از مباحث اصلی در بحث فقه هوش مصنوعی این است که آیا استنباط بر اساس هوش مصنوعی اولاً ممکن است یا خیر که یک بحث صغروی است و ثانیاً اگر ممکن باشد این استنباط مانند استنباط یک مجتهد حیّ حجت است یا خیر؟ ما در این قالب بحث را پیش می‌بریم.

صغری: هوش مصنوعی توانایی استنباط حکم شرعی را دارد. (فعلاً ما می‌خواهیم طرح مسأله کنیم و وارد بررسی آن شویم).

کبری: و هر توانایی استنباط از هر آیه‌ای نسبت به حکم شرعی حجیت دارد. نتیجه می‌گیریم که استنباط از طریق هوش مصنوعی حجت است. این صغری و این کبری و این هم نتیجه. از نظر فنی من معتقدم که همیشه باید بحث صغروی باشد تا برسیم به بحث کبروی. بحث صغروی این است که استنباط حکم شرعی که در حال حاضر از هزار سال پیش از زمان شیخ طوسی تا الان مطرح است با تمام فراز و نشیبش و بر اساس مکاتب اصولی که الان دارد و و مبانی اصولی ، رجالی و ...، آیا استنباط به وسیله هوش مصنوعی به همین شکل است که الان موجود است. آیا امکان دارد یا ندارد. این بحث صغروی است. برای اینکه این بحث صغروی در ریل اصلی خودش قرار گیرد و بتوانیم به نتیجه برسیم به نظرم رسیده که یک مقایسه‌ای بین هوش مصنوعی و ذهن انسان شود و بعد ببینیم این ذهن انسان که استنباط می‌کند حکم شرعی را آیا این توان را دارد و به بیان دیگر توانایی هوش انسانی آیا در هوش مصنوعی وجود دارد. اگر این توانایی هوش انسانی در هوش مصنوعی وجود داشته باشد نتیجه می‌گیریم که توانایی استنباط به وسیله هوش مصنوعی امکان دارد. اگر دیدیم که این توانایی هوش انسانی در هوش مصنوعی وجود ندارد یک مقایسه‌ای می‌کنیم بین هوش مصنوعی و هوش انسانی. هوش انسانی مجتهد زمان قدیم و مجتهد زمان فعلی است. هوش مصنوعی که مورد بحث است اگر آن توانایی هوش انسانی که در خدمت استنباط قرار می‌گیرد در هوش مصنوعی باشد توانایی استنباط در هوش مصنوعی هم هست و إلّا فلا. باید مقایسه کنیم بین هوش انسانی و هوش مصنوعی. مقایسه را از اینجا آغاز می‌کنم که ادراک انسان مراتبی دارد. مکتب شیخ الرئیس که در آن مراتب ادراک انسان چه مقدار هست ایشان از حس مشترک شروع می‌کند ولی الان طبق آن چیزی که جدید است و مشهور است من عرض کنم.

مراتب ادراک انسان

مراتب ادراک انسان به اینم شکل است: 1. ادراک حسی. 2. ادراک خیالی. 3. ادراک وهمی. 4. ادراک عقلی. برخی از این اقسام را مثلاً شیخ الرئیس می‌گوید این‌ها دراک نیست. من فعلاً به صورت تخصصی در آن نمی‌خواهم ورود پیدا کنم که در فلسفه است. سه قسم اول در امور جزئی است؛ یعنی ادراک حسی، خیالی و وهمی نسبت به امور جزئی است. سه مورد اول را مختصر پیش می‌روم و تحقیق آن با شما. قوه وهم مدرک معانی جزئی است. قوه خیال صورتگری می‌کند. ترکیب صور محسوس و تصور سازی. ادراک حسی هم که معلوم است که حواس پنج گانه که من نمی‌خواهم به تفصیل وارد آن بحث شوم. قسم چهارم ادرا عقلی است و این را می‌خواهم توضیح دهم. این ادراک عقلی که توسط ذهن انسان صورت می‌گیرد یک ویژگی‌هایی دارد. از الان می‌خواهیم ویژگی‌های ادراک عقلی را بیان کنیم.

ویژگی‌های ادراک عقلی

    1. انتزاع: ذهن انسان امور مختلف را بررسی می‌کند و بعد از این امور مختلف یک معناهایی را انتزاع می‌کند. این‌ها را امور انتزاعی می‌گویند. البته بحث ما آن انتزاع اصولی نیست. این انتزاع فلسفی است؛ یعنی از نظر فلسفی و منطقی داریم بحث می‌کنیم.

توضیح مطلب: معقول یعنی آنچه که تعقل می‌شود بر دو قسم است. یکی معقول اولی و دوم معقول ثانوی. معقول ثانی هم بر دو قسم است: معقول ثانوی منطقی و معقول ثانوی فلسفی.

بررسی مفاهیم به وسیله عقل به دو قسم است: گاهی از اوقات مفاهیم ذهنی بدون مقایسه در ذهن ایجاد می‌شود و از امور جزئیه هم انتزاع می‌شود که به آن معقول اول می‌گویند.

معقول ثانوی در آن مقایسه صورت می‌گیرد؛ یعنی نسبت به عروض و اتصاف. یعنی ما وارد یک مقایسه می‌شویم که امورات بالنسبه نسبت به عروض اتصاف را بررسی می‌کنیم. اگر مقایسه صوت گیرد اینجا معقول ثانوی بر دو قسم می‌شود: 1. معقول ثانوی منطقی؛ که هم عروض و هم اتصاف در ذهن است. یعنی هم ظرف عروض ذهنی است و هم ظرف اتصاف را و اصلاً به خارج کاری ندارد. نه عروضش خارجی است و نه اتصافش خارجی است. با یک مثال مطلب را روشن می‌کنیم؛ مثلاً گفته می‌شود: الانسان کلیٌ. این کلیٌّ یک معقول ثانوی منطقی است. چون کلی که عارض شده بر انسان که محمول است در خارج ما به ازائی برای کلی نداریم. یعنی در خارج ما کلی نداریم. در خارج هر چه هست جزئی است. بنابراین در ذهن این عروض صورت می‌گیرد یعنی کلی بر انسان عروضش ذهنی است. وقتی می‌گوییم الانسان کلی ظرف عروض فقط ذهن است و اتصاف آن هم در ذهن است. این اتصاف در کجاست؟ در ذهن است. در خارج که ما وصف کلی نداریم. این اتصاف ذهنی است؛ پس هم عروض ذهنی و هم اتصاف ذهنی است. مثال‌های دیگری هم برای معقول ثانوی منطقی وجود دارد مثل الانسان نوعٌ. نوعیت همین‌طور است.

معقول ثانوی فلسفی: عروض آن در ذهن است ولی اتصاف در خارج است. اینجا برای اینکه خوب روشن شود چند مثال می‌زنم. مفهوم ابوت و بنوت که می‌گوییم زیدٌ أبٌ و عمرٌ ابنٌ. این مفهوم است اما ظرف عروض کجاست؟ ذهن است چون ما در خارج که ابوت و بنوت نداریم. در ذهن است که عروض صورت می‌گیرد که می‌گوییم زید پدر است و عمر پسر است. ولی اتصاف در خارج است. یعنی این زید خارجی است که متصف به ابوت می‌شود. این معقول ثانوی فلسفی است. یا مثلاً الانسان ممکنٌ. الان این ممکن بودن این امکان عروضش در کجاست؟ در ذهن است. اما این اتصاف یک صفت خارجی است برای یک انسان. پس ذهن انسان ببینید چقدر فعال است. ذهن انسان می‌تواند طبقه بندی کند، مراتب را درست کند برای مفاهیمی ‌که به ذهن می آید. معقول اولی و معقول ثانوی درست می‌کند.

تذکر: گاهی می‌بینید هم عروض خارجی است و هم اتصاف خارجی است. مثلاً می‌گویید دیوار أسود است.

یک قسم چهارمی هم هست که آن محال است: عروض خارجی باشد ولی اتصاف ذهنی باشد. این چنین چیزی نداریم.

جمع بندی

ذهن انسان این توانایی را دارد که در رابطه با مفهوم بیاید از امور جزئی یک مفاهیمی را انتزاع کند. حالا گاهی مفاهیمی را انتزاع می‌کند که هم عروض و هم اتصافش خارجی است. یک وقت مفاهیم را انتزاع می‌کند که عروض ذهنی است، اتصاف خارجی است. و یک وقت هم مفاهیمی را انتزاع می‌کند که هم عروض و هم اتصافش ذهنی است که معقول ثانوی فلسفی می‌شود. البته برای اینکه بحث کامل‌تر شود. معقول ثانوی فلسفی هم بر سه قسم است. گاهی ذهن مطلبی را تصور می‌کند که در خارج موجود است (همان معقول ثانوی فلسفی را می‌خواهم بگویم) حالا یا توصیف اثباتی می‌کند و یا توصیف سلبی می‌کند. مثلاً : الله علةٌ لما سِواه؛ الان این یک مفهوم ثانوی فلسفی است. علیت که در خارج موجود است.

قسم دوم این است که یک مطلبی را تعقل می‌کند که معدوم است. مثلاً می‌گوییم اجتماع النقیضین محالٌ. این در معقول ثانوی فلسفی است.

سوم اینکه گاهی مطلبی را تعقل می‌کند بدون لحاظ وجود و عدم. اصلاً وجود و عدم خارجی را لحاظ نمی‌کند مثل الإنسان ممکنٌ. امکان را بر انسان و وجود حمل می‌کند ولی این وجود خارجی انسان را لحاظ نمی‌کند. می‌گوید ماهیت انسان ممکن است. ممکنٌ یک وصفی است که بر انسان خارجی حمل می‌شود ولی ذهن ما به وجود خارجی آن کاری ندارد. می‌گوید ماهیت انسان ممکن است و به وجود و عدم کاری ندارد. پس یکی از توانایی‌های ذهن انسان انتزاع مفاهیم است.

    2. اعتبار سازی: یکی دیگر از توانایی‌های ذهن انسان اعتبار سازی است. من نزدیک به چهار توانایی برای ذهن یادداشت کردم. این‌ها را بررسی کنیم و بعد ببینیم که این توانایی ذهن که در خدمت استنباط قرار می‌گیرد یعنی مجتهد با هوش انسانی خودش استنباط می‌کند بر اساس توانایی‌های ذهن، آیا این توانایی ذهن انسانی در هوش مصنوعی هم هست. اگر باشد استنباط در هوش مصنوعی هم ممکن است. ما توانایی ذهن انسان را در هوش مصنوعی می‌خواهیم بررسی کنیم که ممکن است چند مورد آن در هوش مصنوعی باشد و چند مورد هم نباشد ولی در مجموع می‌بینیم و بررسی می‌کنیم در طریقه استنباط. برخی از این‌ها اگر در هوش مصنوعی نباشد نمی‌تواند استنباط کند. بنده نشستم و فکر کردم که چگونه بحث اجتهادی هوش مصنوعی را مطرح کنم. دوستان هم مطالعه کنند که إن‌شاء‌الله بتوانیم این بحث را کامل‌تر مطرح کنیم و بهتر فهم شود.