1402/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما در ارتباط با هوش مصنوعی است. قرار شد که در این موضوع یک آشنایی ایجاد شود و موضوع شناسی شود تا زمانی که موضوع شناسی بیان حکم و ادله حکم شاید ناقص شود و آنچه که باید تحقیق شود یک مطلب سطحی از موضوع نباشد. لذا امروز و جلسه بعد در مورد موضوع بحث هوش مصنوعی و موضوع شناسی آن بحث میکنیم. قبل از اینکه وارد موضوع شناسی بحث هوش مصنوعی شویم دو مقدمه را بیان کنیم.
مقدمه
تاریخچه و پیشینه هوش مصنوعی چیست؟ اگر تطور تاریخی شود موضوع شناسی راحتتر صورت میگیرد. اولین کامپیوتر، چرا میگوییم کامپیوتر چون هوش مصنوعی دنباله کامپیوتر است. در واقع یک کامپیوتر پیشرفته محسوب میشود. اولین کامپیوتر در دهه 1940 توسط آلن تورینگ ساخته شد. سال 1950 توسط همین شخص انگلیسی تبار یک مقاله بسیار مهمی ارائه شد و در آن مطالب بسیار مهمی بیان شد. مواردی که لازم که یک ماشین دارای فکر ساخته شود در این مقاله ارائه شده است. البته این ادعای ایشان است در آن مقاله. دومین مطلب این است که ایشان ادعا کرد که در واقع تعبیر هوش مصنوعی در آن زمان نبوده ولیکن یک مطلبی ادعا شود و آن اینکه مغز انسان یک کامپیوتر است و فرقی با کامپیوتر ندارد. ایشان در آن مقاله توانست این مطلب را جا بیندازد. اما یک مطلب را مطرح کرد که هنوز هم دانشمندان هوش مصنوعی در رابطه با این آزمایش پیگیریهای جدی دارند و آن این است که ایشان مطرح کرد که اگر در یک مکان یک کامپیوتر قرار داده شود و در یک مکان یک انسان و بعد سؤالات مشترکی توسط یک شخص از کامپیوتر و یک انسانی که پشت پرده است و مشخص نیست که کدام انسان است و کدام کامپیوتر است سؤالات مشترکی شود ایشان گفتند که باید به یک جایی برسیم که جوابهایی که داده میشود آنقدر پیشرفته باشد و دقیق که متوجه نشویم که این جواب از کامپیوتر است و یا از انسان. هیچگونه تفاوتی نباشد. پس تمایز هم امکان ندارد. جوابهایی که میگیریم متوجه نشویم که انسان دارد جواب میدهد یا کامپیوتر دارد جواب میدهد. حتی اینکه ما 60 درصد یا 70 درصد احتمال دهیم این جواب از کامپیوتر است یا از انسان این هم نباید باشد و 50 به 50 باید باشد. این آزمایش به عنوان آزمایش تورینگ مطرح شده و تا الان هم این در مجامع بینالمللی مورد بحث است و این آزمایش را آن گونه که بنده مطالعه کردم این آزمایش مورد توجه است. در واقع آزمایش عدم امکان تمایز بین انسان و ماشین. تا حدودی هم این مطلب محقق شده است اما بهطور کامل تا الان اتفاق نیفتاده است. رباتهایی ساخته شده که در یک سری سؤالهای ساده که از این رباط شده و جوابهایی هم آمده و متوجه نشدند که انسان است یا ربات است. فکر کنم رباتی است به نام ربات الیزا بنابر آنچه که در ذهنم است. سال 1956 شخصی به نام مک کارتی این عنوان هوش مصنوعی را مطرح کرد. در سال 1958 شخصی به نام هربرت سایمون که از پیشگامان هوش مصنوعی است یک مطلبی را ارائه کرد و پیش بینی کرد که در 10 سال آینده رایانه میتواند در دنیا قهرمان شطرنج شود و این اتفاق افتاد و در واقع بزرگترین شطرنج باز جهان را شکست داد. ماروین لیمنسکی که ایشان هم از بنیانگزاران آزمایش هوش مصنوعی است ایشان یک مطلبی دارد که خیلی عجیب است. میگوید نسل بعدی کامپیوتر آنقدر هوشمند است (من دارم مضمون کلام ایشان را میگویم نه عین عبارت را) که اگر بخواهند ما را در اطراف منزل همچون حیوانات اهلی نگهداری کنند این امکان برای دستگاههای هوشمند آینده وجود دارد. من نمیخواهم این ادعا را بگویم درست است یا نه بلکه یک تاریخچه مختصر را بیان میکنم. ادعا این است که به جایی خواهد رسید که هیچ تفاوتی بین این ماشین و یک انسان متفکر وجود ندارد و بالاتر از یک ماشین متفکر طوری است که یک چالشی و یک مسئلهای در کوتاهترین زمان حل کند و جواب میدهد که انسان باید برای آن مسئله یکی دو سال زحمت بکشد تا به یک نتیجهای برسد. اگر بخواهیم دو شاخصه مهم برای هوش مصنوعی بیان کنیم یکی سرعت بسیار بالا در حل مسائل و دوم دقت بسیار بالاست. این یک تاریخچه مختصری بود.
تعریف هوش مصنوعی
من ابتدا تعریفی از هوش مصنوعی بیان میکنم و بعد ضرورت تحقیق را هم بیان میکنم که اصلاً ضرورت این کلاس به چه دلیل است و چرا ما در واقع فقه هوش مصنوعی را شروع کردیم. ضرورت این درس خارج هوش مصنوعی چیست؟ من چند تعریف را بیان میکنم که دانشمندان در مورد هوش مصنوعی بیان کردند؛
1. یکی خودکارسازی فعالیتهای مرتبط با تفکر انسان مثل تصمیمگیری، حل مسأله و یادگیری.
2. دومین تعریف اینکه ماشینی است که احساس دقیق و کامل دارد.
3. تعریف سوم توانایی ذهنی توسط هوش مصنوعی از طریق مدل محاسباتی که این را إنشاء الله توضیح خواهم داد.
4. تعریف چهارم که به نظرم دقیقترین تعریف است این است که هوش مصنوعی آن است که بتواند کارهایی را انجام دهد که انسان متفکر انجام میدهد. توضیح این مطلب که اصلاً چگونه است که هوش مصنوعی انسان یک کامپیوتر است را إنشاء الله عرض خواهم کرد و در این جهت توضیحات دانشمندان را عرض خواهم کرد و فعلاً به نقد و بررسی آن کاری ندارم و میخواهیم موضوع شناسی کنیم.
ضرورت بحث فقهی هوش مصنوعی
اما قبل از اینکه یک مقدمه مهمتری عرض کنم که اصلاً ضرورت این بحث چیست چند مورد را بیان میکنم که روی آن فکر کردم.
1. اولین ضرورت بحث فقه هوش مصنوعی مقدار فحص از ادله برای مجتهد است برای احکام شریعت. توضیح مطلب: مجتهد باید فحص از دلیل داشته باشد و تا فحص از دلیل نکند به مقدار لازم نمیتواند فتوا دهد و نمیتواند در جایگاه یک مفتی قرار گیرد چه برای خودش و چه برای مقلدها. مقدار فحص از دلیل عرفی است که چه مقدار باید فحص از دلیل داشته باشد. تا قبل از هوش مصنوعی فحص از دلیل این بود که مجتهد کتب اربعه را مراجعه کند و به قرآن مراجعه کند و به اقوال علما مراجعه کند. به مقداری که آنچه که بزرگان قائل بودند و هستند که فقط وسائل الشیعه کافی است از باب اینکه ما به روایات رجوع کنیم و همین که به وسائل الشیعه رجوع کنیم فحص از دلیل انجام میشود؛ البته کتاب و اجماع هم هست. با حضور هوش مصنوعی اینطور که ادعا میشود این است که هم سرعت مجتهد برای دسترسی بیشتر میشود به آنچه که برای افتاء لازم است و دوم بسیار دقیق است و با کمترین اشتباه خواهد بود. مثلاً اگر هوش مصنوعی اینطور که ادعا میشود که اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق بیفتد یکی از کارهایی که از هوش مصنوعی توقع میرود این است که مواقعی که مجتهد اشتباه در مبانی خودش داشته باشد حالا یا مبنای خودش را فراموش کرده در آن مسألهای که میخواهد استنباط کند یا آنکه ارتباط آن مبنا یا مسئله را دارد اشتباه پیش میرود به هر حال هوش مصنوعی می تواند یادآور مبانی اصولی وفقهی و رجالی یک مجتهد باشد و به او تذکر دهد که اینجا طبق مبنای خود شما استنباط صحیح نیست و موارد این چنینی ادعا میشود که میتوانیم از هوش مصنوعی استفاده کنیم. احتمال اینکه هوش مصنوعی به استنباط فقیه کمک کند طبق آنچه که ادعا میشود وجود دارد و احتمال عقلائی هم هست و هرگاه هم احتمال عقلائی برای فحص از دلیل وجود دارد برای مجتهد واجب است که این روش را تجربه کند. پس ضرورت اول این است که هر چه در مورد هوش مصنوعی گفته میشود اگر این چنین باشد فحص از دلیل واجب است. احتمال عقلائی فحص از دلیل هم وجود دارد. بنابراین مراجعه فقیه به هوش مصنوعی واجب است.
2. ضرورت دوم در رابطه با وظیفه فردی هر مکلف است. آنچه که ادعا شده این است که هوش مصنوعی اطلاعاتی که میدهد و یا تحلیلهایی که میدهد میتواند در هر مکلفی تأثیرگذار باشد. تأثیر هوش مصنوعی از آنچه که الان در فضای مجازی است و امثال ذلک بسیار بالاتر است. یعنی به هوش مصنوعی هر دادهای که داده میشود طبق همان اطلاعات را تحلیل میکند و جواب مکلف را میدهد چه در بخش اعتقادات، چه در بخش رفتار و کنشهای فردی؛ در همه زمینهها. مکلف به جای اینکه وقت صرف کند و بیاید سراغ عالم دینی با آن مشکلاتی که حالا وجود دارد که هم زمانبر است و اینکه آیا به یک نتیجه کامل برسد یا نرسد؛ شما بروید به هوش مصنوعی مراجعه کنید بهترین جواب را به شما میدهد. نیازی اصلاً به مراجعه به یک عالم دینی نیست. اینجاست که ما حوزویان و کسانی که متکفل دین مردم هستند باید وارد این بحث شوند که مکلف آیا مراجعه به هوش مصنوعی داشته باشد یا خیر؟ اگر هم مراجعه به هوش مصنوعی اشکالی ندارد چه مقدار باید به هوش مصنوعی مراجعه داشته باشد. حوزه وظیفه خودش را در این زمینه به نحو احسن انجام دهد.
3. سومین ضرورت اینکه وظیفه حکومت و حوزه چیست. آنطور که ادعا میشود این است که هوش مصنوعی در آینده مؤثرترین عامل در سبک زندگی جامعه است و حتی مؤثرترین عامل در مباحث حکومتی میتواند باشد. در تغییر نگرشها، تغییر رفتارها، تغییر اعتقادها و اصلاً قابل مقایسه با آنچه که الان در فضای مجازی مطالبی گفته میشود قابل مقایسه نیست. و بسیار تأثیر گذاری آن فوق آن چیزی است که ما تصور میکنیم.
4. چهارمین ضرورت این است که آیا تقلید از هوش مصنوعی جایز است؟ به این معنا که تقلید مجتهد از هوش مصنوعی جایز است یا نه؟ یک مسألهای وجود دارد در باب استنباط و آن این است که آیا مجتهد باید در همه زمینههایی که منجر به استنباط میشود مجتهد باشد. مثلاً در اصول فقه، باید اهل نظر باشد، در علم رجال، درعلمالحدیث باید مجتهد باشد و در علم صرف و نحو به مقدار کافی ورود پیدا کرده باشد و مهارت در این قسمت را به دست آورده باشد. مثلاً بررخی از صاحبنظران که اگر اشتباه نکنم حاج سیدمحمدحسین اصفهانی است ایشان قائل بودند که مجتهد میتواند در برخی از بخشهایی که برای استنباط لازم است مقلد باشد. مثلاً کسی در علم رجال عالم است. مجتهد در علم رجال میتواند به او مراجعه کند. حالا توضیح مطلب در جای خودش. اینجا یک سؤال پیش می آید و آن اینکه آیا مجتهد میتواند در برخی از مسائل مقلد هوش مصنوعی باشد؟ فرض کنید در بیان معنای یک لغت که هوش مصنوعی فوق العاده بیش از توانایی یک انسان میتواند فحص کند در کتب لغت و در اشعار عرب در قرآن کریم و در منابع اصلی زبان عرب میتواند فحص زیادی داشته باشد و معنای لغت را بیان کند هم سرعت بسیار بالا و هم دقت بسیار بالا. مجتهد باید رجوع کند به هوش مصنوعی و مقلد هوش مصنوعی باشد و در برخی موارد که لازم است برای استنباط برخی از مبانی که مجتهد در برخی از موارد میتواند مقلد باشد این هم باعث میشود که این بحث ضرورت داشته باشد.
5. بحث آخری که داریم که ضرورت دارد که ما بحث هوش مصنوعی را دنبال کنیم این است که اگر قصه به جایی برسد که هوش مصنوعی مثل یک مجتهد استنباط کند و از هوش مصنوعی استفتاء کنیم آیا مکلف میتواند مقلد هوش مصنوعی باشد؛ یعنی به جای اینکه از یک مجتهد دارای تفکر انسان تقلید کند به سراغ هوش مصنوعی برود. بر فرض که هوش مصنوعی به اینجا برسد. در همه این زمینهها مطالبی را بنده آماده کردم. جلسه بعد جلسه آخر موضوع شناسی در هوش مصنوعی است این موضوع شناسی که اتفاق بیفتد خود شما واقف میشوید که چقدر فقه هوش مصنوعی در زمان ما ضرورت دارد و مهمترین امر به نظر بنده در زمان ماست.