1400/01/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امامت/مهدویت /اعتقاد به ظهور امام زمان(عج)
همهی فرق اسلامی معتقد هستند در آخر الزمان از عترت پیغمبر اسلام(ص) کسی بنام مهدی ظهور خواهد کرد و تمام دنیا را به ارادهی الهی پر از عدل و داد خواهد کرد و پرچم توحید را در سراسر جهان به احتزاز در خواهد آورد در اثبات این مدعا در جلسهی گذشته از تفسیر نمونه مطلبی از مرکز «رابطة العالم السلامی» که وابسطه به وهابیهای افراطی است نقل شد مناسب میدانیم مجدد این مطلب به طور مفصل نقل شود.
عبارات تفسیر نمونه در نقل قول مرکز «رابطة العالم الاسلامی» در حقانیت ولی عصر(عج):
« گرچه كتابهاى فراوانى به وسيله دانشمندان اهل سنت، و علماى شيعه پيرامون احاديث مربوط به قيام مهدى نوشته شده است، ولى به عقيده ما چيزى گوياتر و در عين حال فشردهتر از نامهاى كه گروهى از دانشمندان" حجاز" در پاسخ يكى از سؤال كنندگان فرستادهاند نيست، لذا عين ترجمه آن را ذيلا از نظر خوانندگان محترم مىگذرانيم. اما قبلا يادآور مىشويم كه: روايات مربوط به قيام مهدى ع چنان است كه هيچ محقق اسلامى پيرو هر يك از گروهها و مذاهب باشد نمىتواند" تواتر" آن را انكار كند.
تا كنون كتابهاى زيادى در اين زمينه نوشته شده و نويسندگان آنها متفقا صحت احاديث مربوط به مصلح جهانى يعنى" مهدى ع" را پذيرفتهاند تنها افراد بسيار معدودى مانند" ابن خلدون" و" احمد امين مصرى" در صدور اين اخبار از پيامبر ص ترديد كردهاند و قرائنى در دست داريم كه انگيزه آنها در اين كار ضعف اخبار نبوده بلكه فكر مىكردند روايات مربوط به" مهدى" ع مشتمل بر مسائلى است كه به سادگى نمىتوان آنها را باور كرد، يا بخاطر اينكه احاديث درست از نادرست را نتوانستهاند جدا كنند يا تفسير آن را در نيافتهاند.
در هر صورت لازم است قبل از هر چيز سؤال و جوابى را كه اخيرا از طرف" رابطة العالم الاسلامى" كه زير نفوذ افراطىترين جناحهاى اسلامى" يعنى وهابيان" قرار دارد، نشر يافته، از نظر خوانندگان عزيز بگذرانيم، تا روشن شود مسئله ظهور مهدى ع در ميان مسلمانان قولى است كه جملگى بر آنند و به عقيده ما مدارك لازم در اين رساله كوتاه آن چنان جمعآورى شده كه هيچ كسى را ياراى انكار آن نيست، و اگر وهابيان سختگير نيز در برابر آن تسليم شدهاند بهمين دليل است.
در حدود يك سال قبل شخصى به نام" ابو محمد" از" كنيا" سؤالى در باره ظهور" مهدى منتظر (ع)" از" رابطة العالم الاسلامى" كرده دبير كل" رابطه" يعنى" محمد صالح القزاز" در پاسخى كه براى او فرستاده است ضمن تصريح به اين كه" ابن تيميه" موسس مذهب وهابيان نيز احاديث مربوط به ظهور مهدى ع را پذيرفته، متن رسالهاى را كه پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در اين زمينه تهيه كردهاند براى او ارسال داشته است.
در اين رساله پس از ذكر نام حضرت" مهدى" ع و" محل ظهور او" يعنى مكه چنين مىخوانيم:
" ... به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار كفر و ستم، خداوند به وسيله او (مهدى ع) جهان را پر از عدل و داد مىكند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است ...
او آخرين" خلفاى راشدين دوازدهگانه" است كه پيامبر ص خبر از آنها در كتب" صحاح" داده است.
احاديث مربوط به مهدى را بسيارى از صحابه پيامبر ص نقل كردهاند از جمله:
عثمان ابن عفان، على ابن ابى طالب، طلحة ابن عبيد اله، عبد الرحمن ابن عوف، قرة ابن اساس مزنى، عبد اللَّه ابن حارث، ابو هريره، حذيفة ابن يمان، جابر ابن عبد اللَّه، ابو امامه، جابر ابن ماجد، عبد اللَّه ابن عمر، انس ابن مالك، عمران ابن حصين، و ام سلمه.
اينها بيست نفر از كسانى هستند كه روايات مهدى را نقل كردهاند و غير از آنها افراد زياد ديگرى نيز وجود دارند. سخنان فراوانى نيز از خود صحابه نقل شده كه در آن بحث از ظهور مهدى ع به ميان آمده كه آنها را نيز مىتوان در رديف روايات پيامبر ص قرار داد. زيرا اين مسئله از مسائلى نيست كه با اجتهاد بتوان چيزى پيرامون آن گفت (بنا بر اين آنها نيز طبعا اين مطلب را از پيامبر ص شنيدهاند).
سپس اضافه مىكند:
هم احاديث بالا كه از پيامبر ص نقل شده و هم شهادت و گواهى صحابه كه در اينجا در حكم حديث است در بسيارى از كتب معروف اسلامى و متون اصلى حديث اعم از" سنن" و" معاجم" و" مسانيد" آمده است. از جمله.
سنن ابو داود، سنن ترمذى، ابن ماجه، ابن عمرو الدانى، مسند احمد و ابن يعلى، و بزاز، و صحيح حاكم، و معاجم طبرانى (كبير و متوسط) و رويانى، و دارقطنى، و ابو نعيم در" اخبار المهدى" و خطيب در تاريخ بغداد، و ابن عساكر در تاريخ دمشق، و غير اينها.
بعد اضافه مىكند:
بعضى از دانشمندان اسلامى در اين زمينه كتابهاى مخصوصى تاليف كردهاند از جمله:
" ابو نعيم" در" اخبار المهدى"،" ابن حجر هيثمى" در" القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر"،" شوكانى" در" التوضيح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسيح"،" ادريس عراقى مغربى" در كتاب" المهدى"،" ابو العباس ابن عبد المؤمن المغربى" در كتاب" الوهم المكنون فى الرد على ابن خلدون".
و آخرين كسى كه در اين زمينه بحث مشروحى نگاشته مدير دانشگاه اسلامى مدينه است كه در چندين شماره در مجله دانشگاه مزبور بحث كرده است.
باز اضافه مىكند:
عدهاى از بزرگان و دانشمندان اسلام از قديم و جديد نيز در نوشتههاى خود تصريح كردهاند كه احاديث در زمينه مهدى در سر حد تواتر است (و به هيچ وجه قابل انكار نيست) از جمله: " السخاوى" در كتاب" فتح المغيث"،" محمد ابن احمد سفاوينى" در" شرح العقيدة"،" ابو الحسن الإبرى" در" مناقب الشافعى"،" ابن تيميه" در كتاب فتاوايش،" سيوطى" در" الحاوى"،" ادريس عراقى" در تاليفى كه در زمينه مهدى دارد،" شوكانى" در كتاب" التوضيح فى تواتر ما جاء فى المنتظر" ..." محمد جعفر كنانى" در" نظم التناثر"،" ابو العباس ابن عبد المؤمن" در" الوهم المكنون ..." در پايان بحث مىگويد: (تنها) ابن خلدون است كه خواسته احاديث مربوط به مهدى را با حديث بى اساس و مجعولى كه مىگويد:" لا مهدى الا عيسى"" مهدى جز عيسى نيست"، مورد ايراد قرار دهد، ولى بزرگان پيشوايان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد كردهاند، به خصوص" ابن عبد المؤمن" كه در گفتار او كتاب ويژهاى نوشته است كه سى سال قبل در شرق و غرب انتشار يافته.
حفاظ احاديث و بزرگان دانشمندان حديث نيز تصريح كردهاند كه احاديث مهدى ع مشتمل بر احاديث" صحيح" و" حسن" است و مجموع آن متواتر مىباشد.
بنا بر اين اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است، و اين جزء عقايد اهل سنت و جماعت محسوب مىشود و جز افراد نادان و بيخبر يا بدعتگذار آن را انكار نمىكنند"! مدير اداره مجمع فقهى اسلامى محمد منتصر كنانى»[1] .
بررسی ادلهی قرآنی و روایی در اثبات حقانیت ظهور مهدی موعود(عج):
در جلسهی گذشته دو آیه و چند روایت در اثبات قطعیت ظهور یک منجی الهی برای تمام دنیا مورد بررسی قرار گرفت در این جلسه نیز تعداد دیگری از این ادله مورد بررسی قرار میگیرد:
- سوره توبه آیه 33: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[2] . «او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناخشنود باشند»[3] .
بیان استاد: خداوند همان کسی است که پیامبرش را فرستاد با ادله و براهین قطعی که موجب راهنمایی و هدایت است و او را با دین حق همراه کرد؛ ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾ پیامبرش را با دین حق فرستاد تا این دین اسلام را بر تمام ادیان غلبه بدهد به نحوی که این دین از هر جهت بر سایر ادیان آسمانی که تا آن زمان در روی زمین پیروانی داشته و زمان آنها سپری شده و دخل و تصرفاتی بر آنها وارد شده و مورد سوء استفادهی مغرضین قرار گرفته غلبه پیدا کند و پیروز شود و تنها حجت حق بر مخلوقات تا روز قیامت باشد؛ ﴿وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ هر چند ظهور و گسترش دین اسلام به مذاق مشرکین خوش نیاید و در صدد خاموش کردن نور الهی برآیند.
وقتی دورههای مختلف تاریخ بشری از زمان رسول گرامی اسلام(ص) تا کنون را مورد بررسی قرار میدهیم هرگز زمانی را پیدا نمیکنیم که در آن ادیان آسمانی پیروانی نداشته باشند و همگان به دین اسلام روی بیاورند و همیشه با فراز و نشیبهایی این ادیان آسمانی مورد توجه جدّی خیل عظیمی از پیروان خود بودهاند به همین جهت تا این زمان این وعدهی الهی محقق نشده و باید منتظر چنین روزی باشیم و با تمسک به روایات متعدد به یقین میرسیم که این ظهور هنوز واقع نشده و در آخر الزمان منجی عالم بشریت امام زمان(عج) تحقق بخش این وعدهی قطعی الهی خواهد بود.
- روایت جابر بن عبدالله انصاری: یکی از تفاسیر معتبر و مورد توجه اهل سنت تفسیر «الدر المنثور» است، در این کتاب در تفسیر آیهی 33 سوره توبه این روایت وارد شده است: «وَأخرج سعيد بن مَنْصُور وَابْن الْمُنْذر وَالْبَيْهَقِيّ فِي سنَنه عَن جَابر رَضِي الله عَنهُ فِي قَوْله {لِيظْهرهُ على الدّين كُله} قَالَ: لَا يكون ذَلِك حَتَّى لَا يبْقى يَهُودِيّ وَلَا نَصْرَانِيّ صَاحب مِلَّة إِلَّا الإِسلام...»[4] .
بیان استاد: غلبهی دین اسلام بر همهی ادیان نمیباشد تا اینکه یهودی، نصرانی و نه صاحب آیینی جز اسلام نماند؛ این روایت مؤید ادعای ماست که معتقدیم هنوز وعدهی الهی محقق نشده و هنوز تعداد زیادی از پیروان یهود و نصاری وجود دارند و وعدهی الهی زمانی محقق میشود که دیگر بر روی زمین هیچ یهودی و نصرانی و هیچ گروهی که برای خود آیینی داشته باشند وجود نداشته باشند.
- روایت ابی بصیر: «ابن المتوكل، عن السعد آبادي، عن البرقي، عن أبيه عن ابن أبي عمير، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير قال: قال أبو عبدالله في قوله عزوجل ﴿هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون﴾ فقال: والله ما نزل تأويلها بعد ولا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر بالله العظيم، ولا مشرك بالامام إلا كره خروجه حتى لو كان كافر أو مشرك في بطن صخرة لقالت: يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني واقتله»[5] .
بیان استاد: در این روایت امام صادق(ع) میفرماید: به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه محقق نشده است و تأویل آن محقق نخواهد شد مگر آن زمانی که قائم آل محمد(ص) ظهور کند و زمانی که این قیام واقع شود دیگر هیچ کافری نسبت به خدای عظیم باقی نمیماند و ...
- روایت مقداد بن اسود: «و قال المقداد بن الأسود سمعت رسول الله ص يقول لا يبقى على ظهر الأرض بيت مدر و لا وبر إلا أدخله الله كلمة الإسلام إما بعز عزيز و إما بذل ذليل إما يعزهم فيجعلهم الله من أهله فيعزوا به و إما يذلهم فيدينون له»[6] .
بیان استاد: این روایت نیز مؤید ادعای ماست که هنوز آن وعدهی الهی واقع نشده زیرا تا این زمان فراوان بودهاند خانههایی که ساکنین آن ایمان نیاورده و مشرک مردهاند-فرق نمیکند جنس این خانهها از چه چیزی از سنگ و گل باشد مانند خانههای معمولی یا این که از پشم و کرک چهارپایان باشد مانند خیمههایی که عشایر در آن زندگی میکنند- خطاب روایات عام است و هم اکنون هم فراوان هستند کسانی که به انواع شرک آلودهاند بنا بر این بر اساس روایات قطعی این وعدهی الهی در زمان ظهور امام زمان(عج) واقع خواهد شد.
تأکید وعدهی الهی در آیات قرآن: عین عبارت آیهی 33 سورهی توبه در دو سورهی دیگر قرآن کریم وارد شده است؛ سورهی فتح آیه 28 و دیگری در سورهی صف[7] آیه 9 و هر سه تعبیر یکی است مگر این که در سورهی فتح ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾ آمده است؛ ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[8] .
وقتی میبینیم قرآن کریم یک تعبیر قرآنی را در سه سورهی مجزا تکرار میکند این بیان کنندهی عنایت ویژهی خدای متعال به این موضوع است و این که قطعا چنین وعدهای محقق خواهد شد.
نتیجه این که مباحث مربوط به آخر الزمان و ظهور امام زمان(ع) یکی از مباحث مهم اعتقادی و یک بحث خوب و لازمی است و بر اساس تعالیم قرآنی و روایی ما معتقد هستیم که وعدهی الهی در ریشهکنی ظلم و بیعدالتی و برپایی عدالت و توحید به دست توانمند امام زمان(ع) واقع خواهد شد؛ این عقیده فقط منحصر به شیعه نیست بلکه تمام فرق اسلامی حتی فرقهی افراطی و نوظهور وهابیت نیز به جهت تواتر این قبیل روایات چارهای ندیده جز این که اعتراف به چنین حقیقتی بکند؛ البته این عقیده آثار و برکات فراوانی دارد که ان شاء الله در جلسهی بعدی اشاراتی خواهیم داشت.