درس مهدویت استاد مقتدایی

1400/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امامت/مهدویت /اعتقاد به ظهور امام زمان(عج)

همه‌ی ما مسلمانان اعم از شیعیان و اهل تسنن بدون استثناء در منابع معتبر و قطعی خودمان و همچنین بر اساس تعالیم تمام کتب آسمانی معتقد هستیم که در آخر الزمان مردی از عترت پیغمبر اسلام(ص) ظهور خواهد کرد و با تأییدات الهی یک حکومت جهانی بر تمام بلاد عالم تأسیس خواهد نمود و ریشه‌ی ظلم و ستم و بی‌عدالتی و کفر و نفاق را خواهد کند و نور توحید و عدالت و تقوا را در همه‌ی جهان خواهد گستراند.

بررسی اسناد اعتقاد به ظهور امام زمان(عج):

1- بشارت به حکومت صالحین در آخر الزمان در سوره مبارکه انبیاء: از آیات قرآن کریم یک آیه قرائت شد: «﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[1] . «در زبور بعد از ذكر [تورات‌] نوشتيم: بندگان شايسته‌ام وارث حكومت زمين خواهند شد».

بیان استاد: در این آیه از کلمه «کتب» استفاده شده است و این تعبیر دلالت بر قطعیت و حتمیت مضمون یک حکم و خبری می‌کند و آن خبر که هم در زبور حضرت داود(ع) وارد شده و هم قبل از آن در تورات حضرت موسی(ع) وارد شده این است که در آخر الزمان تمام عالم و تمام ممالک، تحت حکومت صالحین قرار خواهند گرفت و ظلم و شرک ریشه‌کن خواهد شد و توحید و عدالت برقرار خواهد شد.

2- وعده الهی در خلافت مستضعفین در سوره مبارکه نور: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[2] . «خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده‌ و كارهاى شايسته انجام داده‌اند وعده داده است كه به يقين، خلافت روى زمين را به آنان خواهد داد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت بخشيد؛ و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، بر ايشان پابرجا و ريشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدّل مى‌كند، بگونه‌اى كه فقط مرا مى‌پرستند و چيزى را همتاى من قرار نخواهند داد. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها همان فاسقانند»[3] .

بیان استاد: در آیه‌ی قبلی خواندیم ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا﴾ یعنی نوشتیم و حتمی و قطعی کردیم که حکومت بر زمین در اختیار صالحین قرار بگیرد ولی در آیه 55 سوره نور خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾ یعنی خداوند وعده داد به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که گوینده‌ی این کلام خدای متعال است و به همان اندازه که «کتب» دلالت بر حتمیت وقطعیت یک خبر می‌کند وعده‌های صادر شده از ناحیه‌ی پروردگار عالم دلالت بر قطعیت می‌کند و نباید وعده‌ی خدا را با وعده‌های بشری یکی دانست به هر حال این آیه در صدد این است که یک آینده‌ی روشن و با عزت برای مؤمنینی که مورد ظلم قرار گرفته‌اند ترسیم نماید و این گروه چنان مورد تأییدات الهی قرار می‌گیرند که نه تنها مورد ظلم واقع نمی‌شوند و ظالمین بر آنها مسلط نمی‌شوند بلکه حکومت بر این دنیا و خلافت الهی در این دنیا نصیب آنها می‌شود چنانچه در طول تاریخ بشر بارها اتفاق افتاده که گروهی از مظلومین بر ظالمین غالب شده‌اند و حکومت بخشی از دنیا را بر عهده گرفته‌اند و خودشان حاکم بر سرنوشت خودشان شده‌اند و نتیجه‌ی چنین خلافتی آن است که گروه مؤمنین امکان اجرای احکام الهی را به دست می‌آورند و به آرامش و اطمینان دست پیدا می‌کنند و از زندگی خود احساس رضایت و خشنودی به آنها دست می‌دهد این یک وعده‌ی الهی بر تحقق حقوق مستضعفین است در نتیجه این آیه مانند آیه قبلی دارای یک مضمون است و آن مضمون حکومت صالحین بر روی زمین و ریشه کن شدن شرک و ظلم و برقراری توحید و عدالت همه‌جانبه است به نحوی که بشریت در مسیر رشد و تکامل همه‌جانبه در عرصه‌های مادی و معنوی قرار می‌گیرد.

تفسیر امام سجاد(ع) از آیه 55 سوره نور: «روي العياشي بإسناده عن علي بن الحسين رضي الله تعالى عنهما أنه قرأ الآية فقال: هم والله شيعتنا أهل البيت يفعل ذلك بهم على يد رجل منا وهو مهدي هذه الأمة وهو الذي قال رسول الله صلى الله عليه وسلم فيه: " لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله تعالى ذلك اليوم حتى يلي رجل من عترتي اسمه اسمي يملأ الأرض عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا "»[4] .

بیان استاد: در تبیین مصداق کسانی که مورد تأییدات الهی قرار می‌گیرند و خلافت الهی نصیب آنها می‌شود امام سجاد(ع) می‌فرمایند: به خدا سوگند این گروه شیعیان ما اهل بیت هستند خداوند این وعده‌ی خود را به دست مردی از ما اهل بیت محقق می‌کند که نام او مهدی این امت است و او همان کسی است که رسول خدا(ص) در حق او فرمود: اگر از عمر این دنیا باقی نمانده باشد مگر یک روز خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا مردی از عترت من که همنام من است قیام کند و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.

تفسیر قرطبی در ذیل آیه 55 سوره نور: «وروي سليم بن عامر عن المقداد ابن الأسود قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: ما على ظهر الأرض بيت حجر ولا مدر إلا أدخله الله كلمة الاسلام بعز عزيز أو ذل ذليل أما بعزهم فيجعلهم من أهلها وأما بذلهم فيدينون بها»[5] .

بیان استاد: در ذیل آیه 55 سوره نور در تفسیر قرطبی روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است که این روایت نیز مؤید موضوع حقانیت امام زمان(عج) و قطعیت ظهور و تشکیل حکومت جهانی و رفع شرک و ظلم و برقراری عدل و توحید است؛ مضمون روایت این است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: در روی زمین هیچ خانه‌ی سنگی و گلی باقی نمی‌ماند مگر این که خداوند کلمه‌ی اسلام را در آن داخل می‌کند، و این در حالی است که هم عزت در آن است و هم ذلت و تواضع؛ و اما عزت داخل شدگان به اسلام آن است که از اهل اسلام می‌شوند و افتخار مسلمانی را کسب می‌کنند و اما ذلت و تواضع آنها آن است که مقید و متدین به احکام دین می‌شوند و در مقابل حدود الهی سر خم می‌کنند و آن حدود را رعایت می‌کنند؛ نتیجه این که تا حال این وضعیت پیش نیامده و از اول برقراری تمدن بشری هیچ زمانی را نمی‌توان یافت که در همه‌ی بلاد، ندای توحید شنیده شده باشد و همیشه شرک و الحاد وجود داشته است بنا بر این بشریت منتظر تحقق این وعده‌ی قطعی الهی است و بر اساس تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ما یقین داریم آن منجی کل و آن کسی که پرچم توحید را در تمام جهان به احتزاز درمی‌آورد کسی نیست مگر مهدی موعود(عج) به نحوی که در زمان ظهور آن حضرت نه تنها تمام شهرها و روستاها بلکه تمام خانه‌ها متدین به دین اسلام می‌شوند.

عبارات تفسیر نمونه در نقل قول مرکز «رابطة العالم الاسلامی» در حقانیت ولی عصر(عج):

« گرچه كتابهاى فراوانى به وسيله دانشمندان اهل سنت، و علماى شيعه پيرامون احاديث مربوط به قيام مهدى نوشته شده است، ولى به عقيده ما چيزى گوياتر و در عين حال فشرده‌تر از نامه‌اى كه گروهى از دانشمندان" حجاز" در پاسخ يكى از سؤال كنندگان فرستاده‌اند نيست، لذا عين ترجمه آن را ذيلا از نظر خوانندگان محترم مى‌گذرانيم. اما قبلا يادآور مى‌شويم كه: روايات مربوط به قيام مهدى ع چنان است كه هيچ محقق اسلامى پيرو هر يك از گروه‌ها و مذاهب باشد نمى‌تواند" تواتر" آن را انكار كند.

تا كنون كتابهاى زيادى در اين زمينه نوشته شده و نويسندگان آنها متفقا صحت احاديث مربوط به مصلح جهانى يعنى" مهدى ع" را پذيرفته‌اند تنها افراد بسيار معدودى مانند" ابن خلدون" و" احمد امين مصرى" در صدور اين اخبار از پيامبر ص ترديد كرده‌اند و قرائنى در دست داريم كه انگيزه آنها در اين كار ضعف اخبار نبوده بلكه فكر مى‌كردند روايات مربوط به" مهدى" ع مشتمل بر مسائلى است كه به سادگى نمى‌توان آنها را باور كرد، يا بخاطر اينكه احاديث درست از نادرست را نتوانسته‌اند جدا كنند يا تفسير آن را در نيافته‌اند.

در هر صورت لازم است قبل از هر چيز سؤال و جوابى را كه اخيرا از طرف" رابطة العالم الاسلامى" كه زير نفوذ افراطى‌ترين جناحهاى اسلامى" يعنى وهابيان" قرار دارد، نشر يافته، از نظر خوانندگان عزيز بگذرانيم، تا روشن شود مسئله ظهور مهدى ع در ميان مسلمانان قولى است كه جملگى بر آنند و به عقيده ما مدارك لازم در اين رساله كوتاه آن چنان جمع‌آورى شده كه هيچ كسى را ياراى انكار آن نيست، و اگر وهابيان سختگير نيز در برابر آن تسليم شده‌اند بهمين دليل است.

در حدود يك سال قبل شخصى به نام" ابو محمد" از" كنيا" سؤالى در باره ظهور" مهدى منتظر (ع)" از" رابطة العالم الاسلامى" كرده دبير كل" رابطه" يعنى" محمد صالح القزاز" در پاسخى كه براى او فرستاده است ضمن تصريح به اين كه" ابن تيميه" موسس مذهب وهابيان نيز احاديث مربوط به ظهور مهدى ع‌ را پذيرفته، متن رساله‌اى را كه پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در اين زمينه تهيه كرده‌اند براى او ارسال داشته است.

در اين رساله پس از ذكر نام حضرت" مهدى" ع و" محل ظهور او" يعنى مكه چنين مى‌خوانيم:

" ... به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار كفر و ستم، خداوند به وسيله او (مهدى ع) جهان را پر از عدل و داد مى‌كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است ...

او آخرين" خلفاى راشدين دوازده‌گانه" است كه پيامبر ص خبر از آنها در كتب" صحاح" داده است.

احاديث مربوط به مهدى را بسيارى از صحابه پيامبر ص نقل كرده‌اند از جمله:

عثمان ابن عفان، على ابن ابى طالب، طلحة ابن عبيد اله، عبد الرحمن ابن عوف، قرة ابن اساس مزنى، عبد اللَّه ابن حارث، ابو هريره، حذيفة ابن يمان، جابر ابن عبد اللَّه، ابو امامه، جابر ابن ماجد، عبد اللَّه ابن عمر، انس ابن مالك، عمران ابن حصين، و ام سلمه.

اينها بيست نفر از كسانى هستند كه روايات مهدى را نقل كرده‌اند و غير از آنها افراد زياد ديگرى نيز وجود دارند. سخنان فراوانى نيز از خود صحابه نقل شده كه در آن بحث از ظهور مهدى ع به ميان آمده كه آنها را نيز مى‌توان در رديف روايات پيامبر ص قرار داد. زيرا اين مسئله از مسائلى نيست كه با اجتهاد بتوان چيزى پيرامون آن گفت (بنا بر اين آنها نيز طبعا اين مطلب را از پيامبر ص شنيده‌اند).

سپس اضافه مى‌كند:

هم احاديث بالا كه از پيامبر ص نقل شده و هم شهادت و گواهى صحابه‌ كه در اينجا در حكم حديث است در بسيارى از كتب معروف اسلامى و متون اصلى حديث اعم از" سنن" و" معاجم" و" مسانيد" آمده است. از جمله.

سنن ابو داود، سنن ترمذى، ابن ماجه، ابن عمرو الدانى، مسند احمد و ابن يعلى، و بزاز، و صحيح حاكم، و معاجم طبرانى (كبير و متوسط) و رويانى، و دارقطنى، و ابو نعيم در" اخبار المهدى" و خطيب در تاريخ بغداد، و ابن عساكر در تاريخ دمشق، و غير اينها.

بعد اضافه مى‌كند:

بعضى از دانشمندان اسلامى در اين زمينه كتابهاى مخصوصى تاليف كرده‌اند از جمله:

" ابو نعيم" در" اخبار المهدى"،" ابن حجر هيثمى" در" القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر"،" شوكانى" در" التوضيح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسيح"،" ادريس عراقى مغربى" در كتاب" المهدى"،" ابو العباس ابن عبد المؤمن المغربى" در كتاب" الوهم المكنون فى الرد على ابن خلدون".

و آخرين كسى كه در اين زمينه بحث مشروحى نگاشته مدير دانشگاه اسلامى مدينه است كه در چندين شماره در مجله دانشگاه مزبور بحث كرده است.

باز اضافه مى‌كند:

عده‌اى از بزرگان و دانشمندان اسلام از قديم و جديد نيز در نوشته‌هاى خود تصريح كرده‌اند كه احاديث در زمينه مهدى در سر حد تواتر است (و به هيچ وجه قابل انكار نيست) از جمله: " السخاوى" در كتاب" فتح المغيث"،" محمد ابن احمد سفاوينى" در" شرح العقيدة"،" ابو الحسن الإبرى" در" مناقب الشافعى"،" ابن تيميه" در كتاب فتاوايش،" سيوطى" در" الحاوى"،" ادريس عراقى" در تاليفى كه در زمينه‌ مهدى دارد،" شوكانى" در كتاب" التوضيح فى تواتر ما جاء فى المنتظر" ..." محمد جعفر كنانى" در" نظم التناثر"،" ابو العباس ابن عبد المؤمن" در" الوهم المكنون ..." در پايان بحث مى‌گويد: (تنها) ابن خلدون است كه خواسته احاديث مربوط به مهدى را با حديث بى اساس و مجعولى كه مى‌گويد:" لا مهدى الا عيسى"" مهدى جز عيسى نيست"، مورد ايراد قرار دهد، ولى بزرگان پيشوايان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد كرده‌اند، به خصوص" ابن عبد المؤمن" كه در گفتار او كتاب ويژه‌اى نوشته است كه سى سال قبل در شرق و غرب انتشار يافته.

حفاظ احاديث و بزرگان دانشمندان حديث نيز تصريح كرده‌اند كه احاديث مهدى ع مشتمل بر احاديث" صحيح" و" حسن" است و مجموع آن متواتر مى‌باشد.

بنا بر اين اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است، و اين جزء عقايد اهل سنت و جماعت محسوب مى‌شود و جز افراد نادان و بيخبر يا بدعت‌گذار آن را انكار نمى‌كنند"! مدير اداره مجمع فقهى اسلامى محمد منتصر كنانى‌»[6] .


[1] سوره انبیاء/آیه105.
[2] سوره نور/آیه55.
[3] ترجمه قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج1، ص357، دار القرآن الكريم.
[4] تفسير روح المعاني، ألوسي، شهاب الدين، ج18، ص206، ردمك.
[5] تفسير القرطبي، قرطبي، شمس الدين، ج12، ص300، دار إحياء التراث العربي(بيروت).
[6] تفسير نمونه، ‌ مكارم شيرازى، ناصر، ج7، ص374، دار الكتب الاسلاميه.