99/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/أحكام البغاة / جواز دفع ناظر بر عورات
در مسئله30 از سری مباحث «الدفاع عن النفس» مطالبی بیان شد، قبل از بیان نکات تکمیلی اصل مسئله را یادآور میشویم: «من اطّلع على عورات قوم بقصد النظر إلى ما يحرم عليه منهم، فلهم زجره ومنعه، بل وجب ذلك، ولو لم ينزجر جاز دفعه بالضرب ونحوه، فلو لم ينزجر فرموه بحصاة أو غيرها حتّى الآلات القتّالة فاتّفق الجناية عليهكانت هدراً؛ ولو انجرّ إلى القتل ولو بادروا بالرمي قبل الزجر و التنبيه ضمنوا على الأحوط»[1] .كسى كه بر عورات قومى سر بكشد تا آنچه را كه از ايشان براى او حرام است نگاه كند. (مثلًا از بالاى خانه به داخل آن نگاه كند) پس آنها حق دارند، بلكه واجب است كه او را منع كرده و جلوگيرى نمايند. و اگر امتناع نكرد، دفع او با زدن و مانند آن جايز است، پس اگر امتناع نورزد و با سنگ كوچك يا غير آن حتى چيزهايى كه كشنده است به سمت او پرتاب كند و جنايت بر او واقع شود، هدر مىباشد و لو اينكه به قتل منتهى گردد.
بیان استاد: مسئله این است که اگر یک اجنبی و نامحرمی از یک راه نامتعارف و مخفی مانند بلندی و پشت بام یا شکاف در و دیوار یا منفذ و پنجرهای در صدد سرکشی به ساکنین یک خانه یا یک مکان خصوصی باشد به نحوی که بخواهد عورات اهل خانه را ببیند این عمل قطعا حرام است و جایز است با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر تا حد کور کردن و قتل این ناظر اقدام نمود.
معمولا اهل یک خانه به گمان این که نامحرمی آنها را نمیبیند آن پوششی که در مقابل نامحرمان باید داشته باشند را ندارند و ملامتی بر آنها نیست و در مکان خصوصی شرعا توقعی از آنها وجود ندارد که بخواهند پوشش کامل داشته باشند، امکان دارد کسی از این وضعیت سوء استفاده کند و بخواهد به طور مخفیانه به طریقی نامتعارف به نحوی که اهالی آن خانه متوجه نگاه او نشوند به قصد غیر شرعی به موی سر زنان آن خانه و زینتهای بدنهای آنها و معاشرت اعضای آن خانواده نظری داشته باشد؛ چنین نگاهی در اصطلاح فقهی که بیان کننده یک نوع نگاه خاص میباشد «اطلاع» نام دارد و با معنای غالبی خود که به معنای «خبردار شدند» است تفاوت پیدا میکند.
در قرآن کریم میتوان نمونههایی از استعمال کلمهی «اطلاع» در معنای «نگاه کردن» به دست آورد که مواردی در جلسات قبل بیان شد.
نمونههایی از استعمالات قرآنی «اطلاع» در معنای «نگاه کردن»
1. آیه18 سوره کهف: ﴿وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴾[2] . «و آنها را بیدار پنداری و حال آنکه در خوابند و ما (برای رفع خستگی) آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیدیم و سگ آنها دو دست بر در آن غار گسترده داشت، و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آنها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی».
این آیه خطاب به پیغمبر اسلام(ص) است که توصیفی از وضعیت قرار گرفتن اصحاب کهف در غار را بیان میکند و این که اگر کسی به طریقی که حتما غیر متعارف و دشوار خواهد بود موفق شود به درون غار سرکشی کند با صحنهای روبرو خواهد شد که تمام وجودش را ترس و رعب فرا خواهد گرفت به نحوی که هر بینندهای پا به فرار خواهد گذاشت.
بیان استاد: در این آیه بدون تردید کلمه ﴿اطّلعت﴾ به معنای «نگاه کردن» است، زیرا معنا ندارد کسی از «خبردار شدن» داستان اصحاب کهف فرار کند بلکه از نگاه کردن به وضعیت اصحاب کهف چنین ترس و وحشتی ایجاد میشود که منتهی به فرار بیننده از آن مکان میشود.
2. آیه38سوره قصص: ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَىٰ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾ [3] . «فرعون گفت: ای جمعیت اشراف! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم. (امّا برای تحقیق بیشتر،) ای هامان، برایم آتشی بر گل بیفروز (و آجرهای محکم بساز)، و برای من برج بلندی ترتیب ده تا از خدای موسی خبر گیرم؛ هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!».
بیان استاد: این آیه نیز نمونهای از استعمال کلمهی «اطّلاع» به معنای «نگاه کردن» است زیرا اگر هدف فرعون صرفا «باخبر شدن» بود نیازی نبود که خودش مستقیما بالای آن برج برود و به خیال خودش از خدای موسی اطلاع پیدا کند و امکان داشت این باخبر شدن از راه پرسیدن از کسی که او را واسطه قرار داده میسر شود در نتیجه قطعا معنای «اطلاع» در این آیه به معنای «نگاه کردن» است.
3. آیه54 و 55 سوره صافّات: ﴿قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ - فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ﴾[4] . «[سپس به دوستان بهشتی خود] میگوید: آیا شما با من به دوزخ سر میکشید [تا از همنشینم خبری بگیرید که در کجا و در چه حالی است؟]پس خود او به دوزخ سر میکشد و همنشینش را وسط دوزخ میبیند.»
بیان استاد: همان طور که در این آیات و چند آیهی قبل و بعد ملاحظه میشود در روز قیامت اهل بهشت و اصحاب یمین، غرق نعمتها و لطف پروردگار عالم هستند و از انواع نعمتها بهرهمند میشوند؛ هر آنچه از خوراک و نوشیدنیهای گوارا طلب کنند بدون این که فاصلهای بوده باشد برای آنها مهیا است و همسران بهشتی و حوریان چشم درشت و زیبا و شوهر دوست با تمام کوشش در مقام پذیرایی از این بهشتیان برمیآیند؛ یکی از وقایعی که در بین بهشتیان رخ میدهد گفتگوی صمیمی است که با یکدیگر انجام میدهند و حتی به یاد مسائلی که در دنیا بر آنها گذشته است میافتند؛ در یکی از این گفتگوها، یکی از اهل بهشت به یاد مجادلاتی که با یکی از آشنایان خود در دنیا داشت است میافتد و میگوید که من در دنیا آشنایی داشتم که منکر قیامت بود و با کنایه و تمسخر از من سؤال میکرد که آیا به روز قیامت باور دارم؟! و میگفت: مگر امکان دارد این استخوانها بعد از این که پوسید و تبدیل به خاک شد دوباره زنده شوند و حیات مجدد پیدا کنند؟! این بهشتی در همین حین میخواهد که در بین جهنّمیها جستجو کند و خوب نگاه کند تا آن آشنایی که منکر قیامت بود را پیدا کند زیرا در بین بهشتیان اثری از او نمیدید و به هر حال او را در بین جهنّمیها پیدا میکند و یادآور مجادلات او در انکار قیامت میشود و میگوید: (ای آشنای جهنّمی من) کم مانده بود که در دنیا با این وسوسههای تو من هم منکر قیامت شوم و اگر لطف خدا نبود من هم در بین دوزخیان حاضر میشدم! ...
نتیجه این است که در این آیات نیز کلمهی «اطلاع» به معنای «نگاه کردن» است زیرا اگر به معنای «باخبر شدن» بود ضرورتی نداشت این بهشتیان خود مستقیما در مقام مشاهده برآیند و میتوانستند با واسطه این خبر را به دست آورند.
مختار استاد: اگر صاحبخانه متوجه شود کسی در صدد سرکشی و نگاه کردن به خانهی او است در حالی که ساکنین خانه متوجه نگاه آن ناظر خائن نیستند و عورات آنها در معرض نگاه مخفیانهی او قرار گرفته، بر این صاحبخانه واجب است طبق قاعدهی الأسهل فالأسهل این ناظر حریمشکن را از این عمل باز دارد به نحوی که ابتداء به او تذکر دهد و اگر همچنان به این سرکشی خود ادامه داد صاحب خانه اجازه دارد با ضرب و جرح و حتی کور کردن چشم او، از این عمل جلوگیری کند اگر چه این دفاع منتهی به قتل این آدم سرکش شود خون او هدر خواهد بود و ضمانی بر عهدهی صاحبخانه نخواهد بود.
اقوال علماء در جواز دفع ناظر بر عورات:
1. کلام مرحوم محقق در شرایع: «من اطلع على قوم فلهم زجره فلو أصر فرموه بحصاة أو عود ف جنى ذلك عليه كانت الجناية هدرا و لو بادره من غير زجر ضمن و لو كان المطلع رحما لنساء صاحب المنزل اقتصر على زجره و لو رماه و الحال هذه فجنى عليه ضمن و لو كان من النساء مجردة جاز زجره و رميه لأنه ليس للمحرم هذا الاطلاع»[5] . مرحوم محقق در مسئلهی «الثانیة» متذکر این مسئله شدهاند که اگر ناظری در حالیکه ساکنین یک خانه متوجه نگاه او نیستند، در صدد سرکشی به عورات اهل آن خانه باشد صاحب خانه حق دارد که آن ناظر را از این عمل با کلام باز دارد و اگر همچنان اصرار بر این عمل داشت صاحب خانه حق دارد او را با رمی سنگ یا چوب مورد ضرب و شتم قرار دهد و اگر آسیبی به آن ناظر برسد خونش هدر خواهد بود و اگر بدون زجر مستقیما اقدام به رمی کند ضامن خواهد بود و اگر آن ناظر از محارم آن زنان به حساب آید باید او را با تذکر لسانی منزجر کرد ونباید مورد رمی قرار بگیرد و إلا ضمان ایجاد میکند ولی اگر این ناظر محرم در صدد اطلاع و نگاه کردن به بدن عریان محارم خود برآید صاحبخانه حق دارد چنین محرمی را هم مورد زجر قرار دهد و هم مورد رمی، زیرا در بین محارم نگاه کردن تا این حد مشروع نیست.
2. کلام مرحوم صاحب جواهر ضمن شرح عبارت شرایع: «(من اطلع على) عورات (قوم) بقصد النظر إلى ما يحرم عليه منهم ولو من ملكه (فلهم زجره) قطعا إذ هو من المدافعة عن العرض أيضا، وحينئذ (فلو أصر فرموه بحصاة أو عود) أو غيرهما (فـ) ـاتفق أنه (جنى ذلك عليه كانت الجناية هدرا) بلا خلاف، بل الإجماع بقسميه عليه مع توقف الدفع عليها»[6] . اگر کسی در صدد نگاه کردن به عورات کسانی برآید که نگاه کردن بر آن مواضع بر او حرام باشد و لو این که این ناظر از محدوده و خانه خود به عورات همسایه خود نگاه کند، این حق برای صاحبخانه قطعا محفوظ است که ناظر به عورات را زجر کند زیرا این انزجار از مصادیق دفاع از عرض به حساب میآید و با این فرض اگر این ناظر با تذکر منصرف نشد صاحبخانه حق دارد با پرت کردن سنگ و چوب و یا هر وسیلهی دیگری او را دفع نماید و چنانچه در حین دفع آسیبی به آن آدم سرکش برسد خونش هدر خواهد بود و در این حکم هیچ اختلافی نیست بلکه اجماع محصل و اجماع منقول دالّ بر آن است.
ادلّهی روایی در جواز دفع ناظر بر عورات: روایات فراوان قطعی در اثبات این حکم موجود است که در بین آنها روایات صحیحه و موثقه مشاهده میشود.
1. صحیحه حماد بن عیسی: «محمد بن علي بن الحسين بإسناده، عن حماد بن عيسى، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: بينما رسول الله صلىاللهعليهوآله في بعض حجراته إذا طلع رجل في شق الباب وبيد رسول الله صلىاللهعليهوآله مدارة، فقال: لو كنت قريبا منك لفقأت به عينك»[7] . حماد بن عیسی از امام صادق(ع) نقل نموده: روزی رسول خدا(ص) در یکی از حجرههای خود مستقر بودند ناگهان متوجه شدند مردی از شکاف در به داخل حجره نگاه میکند در حالیکه به دست پیغمبر(ص) شانهای بود؛ حضرت خطاب به آن مرد فرمودند: اگر به تو نزدیک بودم با همین شانه چشمت را کور میکردم.
بیان استاد: رسول خدا(ص) فقط به منظور ترساندن این مرد این سخن را نفرمودند بلکه در حقیقت اگر به آن مرد دست مییافتند چشم او را کور میکردند و این عقوبت و حد شرعی بر علیه کسی است که مرتکب عمل حرام سرکشی شده باشد.
2. روایت عبید بن زراره: «محمد بن يعقوب، عن أبي علي الاشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن ابن بكير، عن عبيد بن زرارة، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: اطلع رجل على النبي صلىاللهعليهوآله من الجريد فقال له النبي صلىاللهعليهوآله: لو أعلم أنك تثبت لي لقمت إليك بالمشقص حتى أفقا به عينيك، قال: فقلت له: وذاك لنا؟ فقال: ويحك ـ أو ويلك ـ أقول لك: إن رسول الله صلىاللهعليهوآله فعل، وتقول: ذاك لنا؟! ..»[8] . عبید بن زراره از امام صادق(ع) نقل میکند روزی مردی در استتار شاخههای نخل به درون بیت پیغمبر(ص) نگاه میکرد، ناگهان پیغمبر(ص) متوجه این خیانت شدند، حضرت خطاب به آن مرد فرمود: اگر مطمئن بودم سرجای خود میماندی حتما به طرف تو میآمدم و با نیزه یا تیر چشمان تو را در میآوردم! راوی از امام صادق(ع) سؤال کرد: [یابن رسول الله] اگر کسی به خانهی ما نگاه کند آیا اجازه داریم او را این چنین دفع کنیم؟ حضرت در جواب فرمودند: وای بر تو! من میگویم رسول خدا(ص) این چنین کرد با این حال تو سؤال میکنی که آیا چنین حقی داری؟!
3. صحیحه عبید بن زراره: «وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن حماد بن عيسى ، عن الحسين بن المختار ، عن عبيد بن زرارة ، قال : سمعت أبا عبدالله عليهالسلام يقول : بينما رسول الله صلىاللهعليهوآله في حجراته مع بعض أزواجه ومعه مغازل يقبلها إذ بصر بعينين تطلعان ، فقال : لو أعلم أنك تثبت لي لقمت حتى أنخسك، فقلت: نفعل نحن مثل هذا إن فعل مثله؟ فقال: إن خفى لك فافعله»[9] . در این صحیحه راوی نقل میکند از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: روزی رسول خدا(ص) در حجره یکی از همسران خود بود و در دست حضرت یک دوک ریسندگی قرار داشت ناگهان حضرت متوجه نگاه مخفیانهی مردی شدند حضرت خطاب به آن مرد فرمودند: اگر مطمئن بودم سر جای خود میماندی حتما چشمان تو را با این دوک در میآوردم! راوی از امام(ع) سؤال میکند: [یا بن رسول الله] اگر چنین اتفاقی برای ما بیافتد آیا اجازه داریم مانند رسول خدا(ص) اقدام کنیم؟ حضرت فرمودند: اگر آثار این عمل بر شما مخفی میماند و آسیبی بر شما وارد نمیشود، حق دارید که مانند رسول خدا(ص) اقدام کنید.
بیان استاد: با توجه به مضامین این سه رویات میتوان این نکات را برداشت کرد:
1. دفع کسی که در صدد نگاه مخفیانه به عورات مردم است واجب میباشد.
2. اگر با تذکر این عمل را ترک کرد نیازی به اقدام عملی نیست.
3. اگر با تذکر منصرف نشود واجب است با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر نگاه این خائن قطع شود و خون چنین سرکشی هدر خواهد بود.
إن شاء الله ادامه بحث در جلسه آینده