99/12/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/أحكام البغاة / وجوب دفاع از محارم و عیال و هر مستضعفی که امکان حمایت موجود باشد
تذکر[1] اخلاقی اعتقادی: ایام پرفیض و پرفضیلت و ولادت پرخیر و پربرکت مولانا و مقتدانا امیرالمؤمنین علی علیه الصلاة و السلام در پیش است؛ این ایام مبارک ماه رجب و اعیادی که در آن است مخصوصا ولادت امیرمؤمنان علی علیه الصلاة و السلام را به همه شما برادران و عزیزان تبریک عرض میکنم، از درگاه خدا میخواهیم که ما را از برکات این ماه و برکات این ایام و موالید، و توفیق در بهره کافی و وافی از معنویات این ماه، از اعمال وارد شده در آن مخصوصا از برکات اعتکاف بی نصیب نفرماید.
بیان گوشهای از کرامات امیرالمؤمین(ع) در جریان ولادت آن حضرت:
در همین فرصت، مناسبت میلاد ولادت امیرالمؤمین(ع) را تبریک عرض میکنم و دو نقل راجع به ولادت آن حضرت بیان میکنیم:
نقل اول: یک نقل از ذرّیهی پاک آن حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین(ع) علیه السلام است که به اجمال چنین فرمودهاند: بر فاطمه بنت اسد درد زاییدن عارض شد در حالی که ایشان در طواف خانه کعبه بود «و دَخَلَتِ الکعبةَ» خداوند دیوار کعبه را شکافت و این بانوی بزرگوار وارد خانه خدا شد «فَوَلَدَت امیرَالمؤمنین علیه السلام فیها»[2] و امیر المؤمنین(ع) در خانه کعبه تولد یافت.
نقل دوم: و روایت دوم مربوط است به کسانی که به عینه از شاهدان این ولادت با برکت و حیرت آور بودهاند این روایت را شیخ صدوق از سعید بن جبیر نقل میکند قال: «قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِيقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ» یزید بن قعنب نقل کرده است: جمعی از ما در جوار بیت الله الحرام حاضر بودیم و در بین ما عباس عموی پیغمبر و طایفهای از پیروان عبد العزّی قرار داشتند.
«إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ حَامِلًا بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ» در این هنگام دیدیم که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین(ع) در حالی که جنین نه ماهه در رحم داشت پردهی خانهی خدا را گرفته است و طلب حاجت میکند.
«فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ ع وَ أَنَّهُ بَنَى الْبَيْتَ الْعَتِيقَ فَبِحَقِّ الَّذِي بَنَى هَذَا الْبَيْتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي بَطْنِي لَمَّا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلَادَتِي» این بانوی بزرگوار این چنین با خدای خود راز و نیاز کرد: خدایا من به تو ایمان دارم و به تمام پیامبران فرستادهی تو و تمام کتابهای آسمانی ایمان دارم و تمام کلام جدم ابراهیم خلیل الرحمان را تصدیق میکنم و گواهی میدهم که او بیت العتیق را بنا کرد، خدایا به حق آن کسی که این خانهی تو را بنا کرد و به حق جنینی که در رحم دارم ولادت این مولود مبارک را بر من آسان بگردا!
«قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَيْنَا الْبَيْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ فِي ذَلِكَ أَمْراً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[3] . یزید بن قعنب در ادامه گفت: همهی ما دیدیم که چطور دیوار کعبه از پشت شکافته شد و این بانوی بزرگوار از آن شکاف وارد خانه خدا شد و مدّتی از دیدگان ما غائب شد و دیوار به هم آمد و تمام تلاش خود را کردیم تا قفل درب خانهی خدا را باز کنیم ولی نتوانستیم و به یقین رسیدیم که ارادهی خداوند عزوجل بر این واقع شده است.
«ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِيَدِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ قَالَتْ إِنِّي فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِي مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِي مَوْضِعٍ لَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ فِيهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيَابِسَةَ بِيَدِهَا حَتَّى أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِيّاً وَ إِنِّي دَخَلْتُ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا» بعد از چهار روز فاطمه بنت اسد از خانه خدا خارج شد در حالی که در آغوش او مولود مبارکی قرار گرفته بود که او امیرالمؤمنین(ع) بود و این بانو با افتخار این کلمات را بر زبان جاری کرد: خداوند در این ایام فضیلتی به من داد که بر زنان برگزیدهی پیش از من نداده بود؛ آسیه دختر مزاحم، زنی مؤمنه بود ولی چون همسر پادشاهی ستمگر بود ناچار بود در مکانی خدا را مخفیانه عبادت کند که فقط در حالت اضطرار خداوند در چنین مکانهایی عبادت میشود؛ مریم دختر عمران این زن پاک و معصومه به امر خدا درخت خرمای خشکیده را تکان داد و از خرمای تازه که به اعجاز الهی در آن رویید تناول کرد در حالی که من به خانه خدا وارد شدم و از میوهها و نان و غذای بهشتی تناول کردم.
«فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ يَا فَاطِمَةُ سَمِّيهِ عَلِيّاً فَهُوَ عَلِيٌّ وَ اللَّهُ الْعَلِيٌّ الْأَعْلَى يَقُولُ إِنِّي شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنْ اسْمِي وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَوَامِضِ عِلْمِي وَ هُوَ الَّذِي يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ فِي بَيْتِي وَ هُوَ الَّذِي يُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتِي وَ يُقَدِّسُنِي وَ يُمَجِّدُنِي فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاهُ». زمانی که خواستم از این خانه خارج شوم یک هاتفی ندا داد ای فاطمه! نام این مولود را علی بگذار و خداوند علی اعلی این چنین میگوید: من نام این مولود را از نام خودم مشتق کردم و او را به آداب خودم تربیت کردم و او را به پیچیدهترین علومم آگاه کردم و این مولود همان کسی است که بتها را در خانه من از بین خواهد برد و این مولود همان کسی است که بر بالای خانهی من اذان خواهد گفت و او همان کسی است که مرا به پاکی و عظمت تمجید خواهد کرد خوشا به حال کسی که او را دوست داشته باشد و از او اطاعت کند! و وای بر کسی که بغض و کینهی او را داشته باشد و نافرمانی او کند!.
ولادت در خانهی خدا منحصر به امیرالمؤمنین(ع) است و هیچ کس چنین فضیلتی ندارد امیدوارم خداوند به برکت این مولود کعبه ما را از پیروان راستین او قرار دهد و ما را مشمول شفاعت آن حضرت در آخرت قرار دهد و إن شاء الله توفیق زیارت آن حضرت در دنیا به زودی نصیب ما شود.
فضائل آن حضرت واقعا بینظیر است و همیشه دشمنان از روی عناد و کینه توزی سعی در کتمان این فضائل داشتهاند؛ حکام بنی امیه سالها در حد اعلاء تلاش کردند که فضائل آن حضرت بیان نشود و حتی فرهنگ لعن و عیب جوئی از فضائل آن حضرت را ترویج میدادند و این که کسی حق نداشت اسم فرزند خود را علی بگذارد و امثال این سختگیریها در دوران حکومت بنی امیه در تاریخ نقل شده است و حتی برخی دوستداران امیرالمؤمنین(ع) از ترس حکومت وقت، جرأت نداشتند حتی یک روایت در شأن امیرالمؤمنین(ع) نقل کنند و کار به جایی رسیده بود که در جلسات خصوصی خودشان نیز از ترس خبرچینی جاسوسان از بیان فضائل امیرالمؤمنین(ع) اجتناب میکردند مگر این که اطمینان کامل به حضار در مجلس پیدا میکردند که غریبهای بین آنها نیست تا این که یک فضیلتی از حضرت را نقل کنند.
با این که دشمنان تمام تلاش و توان خود را در کتمان ذکر علی بن ابی طالب به کار بردهاند و از طرفی محبین حضرت از ترس جانشان از ابراز محبت و بیان فضائل حضرت اجتناب میکردند ولی با ارادهی پروردگار عالم، نام امیرالمؤمنین(ع) دنیا را گرفته است.
فضائل آن حضرت به قدری باعظمت و بینهایت است که کسی توان استقصاء و بیان آن را ندارد و ما در این مناسبت میلاد آن حضرت از باب ابراز ارادت، قدری راجع به ماجرای ولادت محیرالعقول آن حضرت و شمهای از فضائل آن نور عالم تاب را بیان کردیم، إن شاء الله به واسطهی همین توسلات و توجهات به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مخصوصا مولی الموحدین علی بن ابی طالب(ع) مشمول شفاعت آن بزرگواران باشیم و بعد از مرگ با آن انور الهی محشور بگردیم إن شاء الله.
بحث فقهی: بحث راجع به جهاد دفاعی است با محوریت بیان مرحوم امام در این موضوع، از مجموع مطالبی که تا کنون در بحث «الدفاع عن النفس» بیان شده است به این نتیجه رسیدیم که اگر کسی جانش مورد تهدید قرار گرفت واجب است بأیّ نحوٍ کان از هر وسیلهی ممکن در دفع خطر تلاش کند، مرحوم امام در این مسئله با عطف، حفظ از حریم و ناموس را نیز مانند حفظ جان واجب دانستهاند.
تقدّم حفظ جان و عرض بر بسیاری از احکام عملی:
در احکام شرعی، حفظ جان به قدری اهمیت دارد که بر بسیاری از تکالیف عبادی اگر تزاحمی رخ دهد اولویت خواهد داشت مثلا اگر روزه برای سلامتی ضرر داشته باشد نه تنها وجوب روزه بر طرف میشود بلکه حرام هم خواهد بود و همین میزان اهمیت را نیز در حفظ حریم و ناموس مشاهده میکنیم.
یکی از مسائل مطرح شده این بود که اگر جان کسی از طرف متجاوزین مورد تهدید قرار بگیرد واجب است که در دفع تجاوز اشرار وارد کارزار شود و حق ندارد که انظلام و استسلام کند یعنی نباید تسلیم خواست متجاوزین شود و نباید اجازه دهد که آنها هر طور که خواستند با او رفتار کنند، و حتی اگر بداند در این دفاع ناچار است قتل و جرحی نسبت به متجاوزین وارد کند منعی برای او وجود ندارد و از آن بالاتر اگر بداند در این دفاع ممکن است مجروح شود و یا جانش را از دست بدهد، همچنان تکلیف او تلاش در دفع متجاوزین خواهد بود، عینا همین احکام در مورد دفاع از حریم و عرض و ناموس و اهل و عیال وجود دارد، و در روایات نیز این مسئله مورد تأکید قرار گرفته است.
مقصود از حریم و عِرض:
حال سؤالی که در این مرحله پیش میآید این است که دقیقا مقصود از حریم و اهل و عیال و ناموس، چه کسانی هستند و چه معیاری در تعریف و تعیین این گروه وجود دارد؟
از مجموع تعاریف و مطالب مطرح شده در این موضوع به دست میآید که «الأهلُ مَن یَتَعَلَّقُ به» یعنی اهل، کسانی هستند که متعلق به او میباشند و او وظیفه دارد همانطور که از جان خود در برابر متجاوزین دفاع کند، همچنان وظیفه دارد از حریم خود و از اهل و عیال خود نیز دفاع کند.
وجوب دفاع از حریم و عرض و اهل در لسان روایات:
روایت اول: «عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي السَّفَرِ وَ مَعَهُ جَارِيَةٌ لَهُ فَيَجِيءُ قَوْمٌ يُرِيدُونَ أَخْذَ جَارِيَتِهِ أَ يَمْنَعُ جَارِيَتَهُ مِنْ أَنْ تُؤْخَذَ وَ إِنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ الْقَتْلَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَذَلِكَ إِذَا كَانَتْ مَعَهُ امْرَأَةٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَذَلِكَ الْأُمُّ وَ الْبِنْتُ وَ ابْنَةُ الْعَمِّ وَ الْقَرَابَةُ يَمْنَعُهُنَّ وَ إِنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ الْقَتْلَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَذَلِكَ الْمَالُ يُرِيدُونَ أَخْذَهُ فِي سَفَرٍ فَيَمْنَعُهُ وَ إِنْ خَافَ الْقَتْلَ قَالَ نَعَم»[4] .
در این روایت راوی از امام رضا(ع) سؤال میکند که امکان دارد در یک مسافرتی در بین راه سارقان و متجاوزان قصد ربودن و تجاوز به کنیزی از کنیزان کسی داشته باشند آیا بر این مولا واجب است که در دفاع از این کنیز اقدام کند در حالی که احتمال دارد جانش را از دست بدهد؟ امام(ع) فرمودند: بله – در ادامه از امام سؤال کردم آیا در بین کاروان اگر زن غریبهای باشد باز هم دفاع از او واجب است؟ امام(ع) فرمودند: بله- در ادامه سؤال کردم آیا در مورد دفاع از مادر و دختر و دختر عمو و اقوام و نزدیکان دیگر چنین وظیفهای دارم هر چند به قیمت کشته شدن من باشد؟ امام(ع) فرمود: بله – در ادامه پرسیدم ای پسر پیغمبر آیا در حفظ مال از غارت سارقان و دزدان نیز وظیفه دارم که با این دشمنان وارد پیکار شوم هر چند که جانم به خطر بیافتد؟ حضرت فرمودند: بله.
مختار استاد: این روایت دیگر جای تردیدی در وجوب دفاع از اهل و عیال و مشخص کردن برخی مصادیق اهل وعیال باقی نمیگذارد، البته در جایی که از امام(ع) سؤال شد که آیا در حفظ مال نیز باید وارد دفاع شد هر چند به قیمت جان تمام شود؟ و امام(ع) فرمودند: «بله»، ما این جواب امام(ع) را حمل بر جواز دفاع در امور مالی میکنیم نه حمل بر وجوب و فقط در سایر موارد که حفظ از جان و حریم و عرض میباشد این دفاع را واجب میدانیم.
روایت دوم: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[5] . در این روایت عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) روایتی را از رسول خدا نقل میکند که در این روایت رسول خدا کشتهی در راه دفاع از اهل و عیال را شهید در راه خدا معرفی میفرمایند. کلمهی مظلمه به معنای کسانی از اهل و عیال است که در معرض ظلم و تجاوز دشمنان قرار داشته باشند .
روایت سوم: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مَرْيَمَ هَلْ تَدْرِي مَا دُونَ مَظْلِمَتِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ يُقْتَلُ دُونَ أَهْلِهِ وَ دُونَ مَالِهِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ فَقَالَ يَا أَبَا مَرْيَمَ إِنَّ مِنَ الْفِقْهِ عِرْفَانَ الْحَقِ»[6] . در این روایت نیز امام باقر(ع) همان روایت فوق الذکر را با همان سند از جد بزرگوارشان یاد آور شدهاند و از راوی که ابی مریم است سؤال نمودهاند: که ای ابا مریم میدانی که «دون مظلمة» در این روایت پیغمبر به چه معناست؟ ابا مریم در جواب امام(ع) گفتهاند: ای پسر پیغمبر جانم به فدایت مقصود از «دون مظلمه» آن است که مردی در راه دفاع از اهل و عیال خود و یا دفاع از مال خود و مانند این امور کشته شود، امام(ع) فرمودند: یکی از نشانههای فهم عمیق از دین آن است که حق را بشناسی.
بیان استاد: در حقیقت امام(ع) با این بیان خود، جواب ابی مریم را تأیید فرمودند در این که بر هر کسی واجب است در دفاع از اهل و عیال و ما یتعلق خود وارد عمل شود و از کشتن و کشته شدن نترسد.
مختار استاد: با توجه به این دسته از روایات معلوم میشود که مقصود از اهل و عیال چه کسانی هستند و این که در دفع ظلم و تجاوز از سر مظلومان نه تنها در دفاع از مظلومان از قوم و خویش اعم از همسر و کنیز و فرزندان و مادر و غیرهن واجب است تا پای جان وارد عمل شویم بلکه اگر مشاهده کردیم که یک زن و یا یک انسان ضعیفی که مورد تعدّی متجاوزین قرار گرفته باشد و نیاز به کمک داشته باشد و ما هم بتوانیم کاری انجام دهیم واجب میشود که در دفاع از او وارد کارزار شویم.
تکلیف در مقابل اجنبی در صورتی که قصد تلذّذ به کمتر از دخول به عیال و محارم دارد:
مسئله27: «لو وجد مع زوجته أو أحد قرابته من ولده أو بنته أو غيرهما من أرحامه من ينال منه من الفاحشة و لو دون الجماع فله دفعه مراعيا للأيسر فالأيسر مع الإمكان و لو أدى إلى القتل، و يكون هدرا، بل له الدفع عن الأجنبي كالدفع عن نفسه، و ما وقع على المدفوع هدر»[7] .
بیان استاد: در این مسئله مرحوم امام صورت دیگری از انواع تجاوز را مطرح نمودهاند که ظاهرا خفیفتر از موارد پیشین است و آن موردی است که متجاوزی قصد تعدّی و تجاوز به اهل وعیال و ناموس کسی و یا حتی پسر بچهی او کرده باشد ولی تجاوز او در حد تجاوزی که متبادر در ذهن است نباشد و فقط قصد او تلذّذ به طریق لمس و نظر و امثال این امور باشد و تا حد دخول اقدام نکند، حکمی که مرحوم امام در این فرض بیان فرمودهاند این است که باز هم واجب است در صدد دفع این متجاوز و حریم شکن وارد عمل شود و مانند موارد پیشین با رعایت مراتب دفاع حتی از بذل جان نیز دریغ نکند و اگر در این دفاع شخص متجاوز کشته شود و یا جرحی بر او وارد شود خون او هدر است وضمانی بر عهده مهاجم علیه نمیآید.
حکم دفاع از زن اجنبیه:
اگر کسی ببیند یک زن غریبهای مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته است در این وضعیت نیز بر شخصی که اطلاع از آن پیدا کرده است واجب است همان طور که باید از جان و ناموس خود دفاع کند باید از جان و عرض این زن غریبه نیز دفاع کند و اگر در این دفاع ناچار شد جرحی و یا قتلی بر علیه متجاوزین وارد کند خون آنها هدر است و ضمانی بر عهدهی این مدافع در راه خدا نمیآید.
ادامه مباحث در جلسه آینده