99/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/أحکام البغاة / حکم مشروعیت دفاع و حکم ضمان در صورت اقبال و ادبار مهاجم
تذکر اول: تبریک به مناسبت چهل و دومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران:
ایام مبارکی گذشت؛ دهه مبارک فجر؛ یوم الله 22 بهمن، سال روز پیروزی انقلاب اسلامی؛ إن شاء الله این ایام برای همهی امت اسلامی و برای همهی ما میمون و مبارک باشد و خداوند این نظام اسلامی و این نظام الهی را با وجود این دشمنان سرسخت که زمان تعیین میکردند برای از بین رفتن نظام و میگفتند تا یک ماه دیگر؛ تا دو ماه دیگر؛ تا شش ماه دیگر، این نظام از بین میرود و ساقط میشود إن شاء الله همچنان تحت تأییدات الهی قرار گیرد.
به لطف الهی 42 سال گذشت و این نظام همچنان با قدرت و قوّت و اقتدار در جهان پیش میرود و روز به روز بر عزّت و عظمت و قدرت او اضافه میشود؛ کاملا عیان و آشکار است که این نظام مورد عنایت و لطف پروردگار است و إلا باید با این همه دشمن و این همه ترفندهایی که به کاربرده و همچنان به کار میبرند برای از بین بردن و ساقط کردن نظام، علی الظاهر نباید اثری از آن باقی میماند ولی به لطف الهی این نظام برقرار است و پیش میرود.
اگر نبود لطف و عنایت و حمایت پروردگار چنین توفیقاتی امکان نداشت، ما به همین دلیل که می بینیم با این همه کارشکنی و کینه ورزی دشمنان این نظام پا برجاست به یقین میرسیم حامی و پشتیبان این نظام خدای متعال است، إن شاء الله خداوند این لطف و تفضّل را نسبت به این نظام و نسبت به این ملت إدامه بدهد تا إن شاء الله این نظام به دست امام زمان ارواحنا فداه برسد و إن شاء الله روز به روز بر شکوفایی و بالندگی آن اضافه شود.
تذکر دوم: تذکر اخلاقی: تبریک به مناسبت آغاز ماه رجب المرجب و سالگرد میلاد امام باقر(ع)
امروز اولین روز ماه رجب است این ماه ماهی با شرافت و با فضیلت است؛ سه ماه رجب و شعبان و رمضان نسبت به ماههای دیگر سال شرافت و فضیلت ویژهای دارند مخصوصا ماه رجب مورد لطف و عنایت پروردگار است.
رسول خدا(ص) در فرمایشی فرمودهاند: «رَجَبٌ شَهرُ اللهِ، وَ شَعبانُ شَهری، وَ رَمَضانُ شَهرُ اُمّتی»[1] . رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.
مبارك بن يزيد از حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر(ع) نقل كرده است كه فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت كه از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر است، هر كس يك روز از رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مىنوشاند: «رَجَبٌ نَهَرٌ فِي اَلْجَنَّةِ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ سَقَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِكَ النَّهَرِ»[2] .
در این ماه هم راجع به روزه بسیار سفارش شده است و هم راجع به استغفار، ابن بابويه به سند معتبر از سالم روايت كرده است كه گفت: «رفتم بخدمت حضرت صادق(ع) در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود چون نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا روزه گرفتهاى در اين ماه؟ گفتم نه و الله اى فرزند رسول خدا! فرمود كه آن قدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را بغير خدا كسى نمىداند! به درستى كه اين ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم نموده و براى روزه داشتن آن گرامى داشتن را بر خود واجب گردانيده پس گفتم يا ابن رسول الله! اگر در باقيمانده اين ماه روزه بدارم آيا به بعضى از ثواب روزهداران آن فايز مىگردم؟ فرمود اى سالم هر كه يك روز از آخر اين ماه روزه بدارد خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كه دو روز از آخر اين ماه روزه دارد بر صراط به آسانى بگذرد و هر كه سه روز از آخر اين ماه را روزه دارد ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند»[3] .
این ماه را به نام ماه «اصبّ» نام گذاشتهاند یعنی ماهی که رحمت خداوند مانند باران در آن فرو میریزد و همچنین در این ماه سفارش فراوان شده است به کثرت استغفار و ذکر «استغفرُ الله و اَسأَلُه التَّوبَة».
إن شاء الله برادران و خواهران در این ایام با برکت توجه ویژه داشته باشید به روزهدار بودن و همچنین توجه داشته باشید به ذکر استغفار البته نه این که این ذکر را منحصر بکنید در تعقیبات نماز بلکه در هر فرصتی و موقعیتی در خانه در محل کار و تحصیل از یاد خدا غافل نشوید و این اذکار مخصوصا ذکر استغفار را بر زبان و قلبتان جاری بکنید تا إن شاء الله از این همهی فیوضات و برکات در این ماه عزیز محروم نمانید.
امروز که روز اول رجب است یک مناسبت مهم دیگری نیز دارد و آن میلاد با برکت امام پنجم باقرالعلوم علیه الصلاة و السلام است در ولادت این امام بزرگوار دو قول وارد شده است یکی سوم ماه صفر در سال 57 هجری قمری است که روایاتی در این خصوص وارد شده است و نقل دیگر غرّه ماه رجب یعنی اول ماه رجب به عنوان روز پرخیر و برکت و میمون و مبارک امام باقر(ع) است این روز و این عید بزرگ را به همه شما برادران و خواهران تبریک عرض میکنم و امید وارم که از فیوضات این روز و این عید و عنایات آن حضرت محروم نباشیم.
مادر آن حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع) است؛ پدر بزرگوار ایشان آقا امام سجاد(ع) با دختر عموی خود یعنی فاطمه بنت الحسن المجتبی ازدواج نمودند و یکی از ثمرات با برکت این ازدواج میلاد امام باقر(ع) است در نتیجه امام باقر(ع) «هاشمیٌ مِن هاشمیین و عَلَوِیٌ مِن علویین»[4] . لقب گرفتهاند؛ امام باقر(ع) هم از طرف پدر هاشمی و منتسب به رسول خدا هست و هم از طرف مادر منتسب به جد بزرگوارشان و خود امام باقر(ع) و ذرّیهی پاک آن حضرت، در واقع هم نسل امام حسین(ع) و هم نسل امام حسن مجتبی(ع) به شمار میآیند.
امام باقر(ع) در نقلی فرمودند: روزی مادرم زیر دیواری نشسته بودند، ناگهان صدایی از آن دیوار بلند شد و دیوار در وضعیت تخریب و سقوط قرار گرفت مادرم دست خود را به طرف دیوار بلند کردند و گفتند: «لا وحق المصطفى صلوات الله عليه وآله ما أذن الله لك في السقوط»[5] . به حق نبی مصطفی جای خود بمان، چرا که خداوند إذن در سقوط تو نداده است.
در ادامه سخن امام باقر(ع) آمده است: با کرامت مادرم دیوار بین زمین و آسمان معلق ماند تا این که او به کناری رفت و دیوار پس از دریافت اجازه فرو ریخت پدرم پس از اطلاع از این ماجرا صد درهم صدقه دادند.
درباره علم امام باقر(ع) باید گفت بیشتر آثاری که از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در ابواب فقهی و اخلاقی و علمی و غیره وارد شده مربوط است به این امام بزرگوار.
یکی از روات شخصی است به نام «عبدالله بن عطاء المکی» که در بیان عظمت علمی امام باقر(ع) میگوید: «ما رأيتُ العُلَماءَ عندَ أحَدٍ قَطُّ أصغر مِنهم عندَ أبي جعفرٍ محمدِ بنِ علي بنِ الحسين عليهما السلام، ولقد رأيتُ الحَكَمَ بنَ عُتَيبَة مع جلالتِهِ في القومِ بينَ يَدَيه كَأَنَّه صَبيٌ بينَ يَدَي مُعَلِّمِه»[6] . هرگز ندیدم که علمای زمان در مقابل کسی احساس کوچکی و ضعف کنند مانند زمانی که در مقابل امام باقر(ع) قرار میگرفتند با این که حکم بن عتیبه در بین مردم از جلالت و اعتبار بالایی برخوردار بود ولی وقتی در مقابل امام باقر(ع) قرار میگرفت مانند یک طفل دانش آموز در مقابل معلم خود قرار میگرفت.
وعن محمد بن مسلم، قال: «ما شجر في رأيي شئ قط إلا سألت عنه أبا جعفر عليه السلام، حتى سألته عن ثلاثين ألف حديث، وسألت أبا عبد الله عليه السلام، عن ستة عشر ألف حديث»[7] . محمد بن مسلم نقل میکند که هر وقت برای من سؤالی عارض میشد از امام باقر(ع) سؤال میکردم تا این که تعداد سؤالات من از آن حضرت به سی هزار سؤال رسید و این در حالی است که تعداد سؤالات من از امام صادق(ع) به شانزده هزار حدیث میرسید.
رسول خدا لقب باقر العلوم را به این امام بزرگوار نهادهاند «و روي عن ميمون القداح عن جعفر بن محمد عن أبيه عليهم السلام، قال: دخلت على جابر بن عبد الله الانصاري رحمه الله، فسلمت عليه فرد علي السلام، ثم قال لي: من أنت ؟ وذلك بعد ما كف بصره، فقلت: محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام، فقال: يا بني ادن مني، فدنوت منه فقبل يدي، ثم أهوى إلى رجلي يقبلهما، فتنحيت عنه، ثم قال لي: إن رسول الله صلى الله عليه وآله يقرئك السلام، فقلت: وعلى رسول الله السلام ورحمة الله وبركاته، وكيف ذلك يا جابر، فقال: كنت معه ذات يوم، فقال لي: يا جابر لعلك تبقى حتى تلقى رجلا من ولدي يقال له: محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام يهب الله له النور والحكمة فأقرأه مني السلام»[8] .
یکی از احادیث معروف در تاریخ اهل بیت عصمت و طهارت(ع) حدیث جابر بن عبدالله انصاری است، امام باقر(ع) در روایتی فرمودهاند: روزی بر جابر بن عبد الله انصاری وارد شدم که رحمت خدا بر او باد به او سلام کردم و او جواب سلام مرا داد جابر در آن زمان بینایی خود را از دست داده بود از من سؤال کرد تو چه کسی هستی؟ من در پاسخ، خود را معرفی کردم و گفتم: من محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام هستم جابر گفت: پسرم قدری به من نزدیک شو، من نزدیک شدم دست من را گرفت و بوسید سپس خم شد تا پاهای من را ببوسد من او را از این کار باز داشتم سپس جابر گفت: رسول خدا به تو سلام میرساند من نیز گفتم: سلام من بر رسول خدا و رحمت و برکات خدا بر او باد، به او گفتم: ماجرا از چه قرار است؟ جابر گفت: روزی در خدمت رسول خدا بودم و او به من خبر داد که خداوند به من عمر طولانی خواهد داد به نحوی که با یکی از فرزندان و اوصیای پیغمبر بنام محمد بن علی بن الحسین ملاقات خواهم نمود و فرمود که خداوند علم و حکمت را به او عنایت نموده است و من مأمور شدم که حامل سلام پیغمبر به او شوم.
کلام استاد: تا این ساعت از جلسه هم راجع به ماه عزیز رجب و فضیلت این ماه اشاراتی داشتیم و هم راجع به عید میلاد امام باقر(ع) و در باقی ماندهی فرصت راجع به بحث روز مرّه و فقهی خودمان مطالبی بیان خواهیم کرد اگر چه در مورد ادامهی بحث فقهی که موضوع جهاد است نظراتی بیان شد ولی تعدادی از عزیزان تمایل دارند که این بحث به اتمام برسد ما نیز همین پیشنهاد را پذیرفتیم.
بحث فقهی: (مسألة ١٩): «يجوز الدفاع لو كان المحارب ونحوه مقبلاً مع مراعاة الترتيب - كما تقدّم - مع الإمكان، و أمّا لو كان مدبراً معرضاً فلا يجوز الإضرار به، ويجب الكفّ عنه، فلو أضرّ به ضمن»[9] .
مرحوم امام در مسئله 19 یکی دیگر از فروعات دفاع از نفس را بیان کردهاند در این مسئله، ابتداء چنین فرض شده است که شخص محارب و مهاجم قصد اقبال و اقدام به تهاجم و تعدّی دارد در این حالت شخصی که مورد تجاوز قرار گرفته حق دارد از خود دفاع کند و بر اساس قاعدهی اسهل فالاسهل به ترتیب از مراحل سبک به مراحل سنگین دفاع پیش رود مثلا اگر این مهاجم با شنیدن صدای سرفه و مطلع شدن از وجود صاحب خانه دست از عمل شوم خود میکشد دیگر از اسباب قتال استفاده نشود و اگر با ضرب و شتم سطحی دست از تجاوز میکشد به همین مقدار اکتفا شود و اگر این اطمینان حاصل شود که این محارب اصرار بر جنایت دارد جایز است که از هر وسیلهای در دفع شر او استفاده شود حتی اگر منجر به قتل مهاجم شود و در این صورت دیگر هیچ ضمانی بر عهدهی چنین صاحب خانهای نخواهد بود ولی اگر امکان دفاع از روشهای سبکتر موجود باشد ولی به سراغ روشهای دفاعی سنگین مانند جرح و قتل پیش رود ضامن خواهد بود.
و اما فرض دیگر مسئله آن است که این مهاجم با این که به قصد تجاوز و تعدّی اقدام کرده بود ولی در ادامهی کار منصرف میشود و در وضعیت ادبار و پشت کردن به صاحب خانه یا فرد بر میآید در چنین وضعیتی شخصی که مورد تجاوز قرار گرفته بود از این پس که یقین به ادبار شخص مهاجم پیدا کرد دیگر حق اضرار به او را ندارد و چنانچه آسیبی به او برساند ضامن خواهد بود و اما در مسئله بیستم فرض دیگری مطرح میشود به این نحو که صاحب خانه اطمینان دارد این مهاجم با این ادبار خود قصد تجدید قوا و به دست آوردن ادوات قویتر را دارد و از کار خود پشیمان نشده است و این صورت دیگر بحث است که در جلسه بعدی إن شاء الله به آن خواهیم پرداخت.