99/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الجهاد (جهاد دفاعی؛ حکم اضرار در صورت انصراف مهاجم و بیان حکم وضعی و تکلیفی در این مسئله)
تذکر: مسائلی که تاکنون توفیق داشتیم مطرح کنیم این مباحث بودند: قضاء، شهادات، حدود، قصاص، دیات، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، ولایت فقیه و زکات و به فضل الهی بحث زکات به اتمام رسید و هم اکنون در کتاب الجهاد در خدمت برادران هستیم راجع به ادامه بحث جهاد پیشنهادهایی داده شد از جمله اینکه بحث جهاد در محدوده تحریرالوسیله تا پایان ادامه پید کند و با مسائل مطرح شده توسط مرحوم امام در این کتاب آشنا شویم، ما نیز همین پیشنهاد را میپذیریم ولی برای بعد از این کتاب به نظر میرسد کتابهای کوچکتر مانند مباحثی که مرحوم امام در انتهای تحریرالوسیله مطرح نمودهاند مانند کتاب الإجارة، کتاب الشرکة، کتاب الصلح و امثال این مباحث مانند مکاسب محرمه مورد بررسی قرار گیرد.
بحث اخلاقی:
در این مدت روال برنامهها اینچنین بود که هر هفته روزهای چهارشنبه به مدت بیست دقیقه تا نیم ساعت کلاس را به مباحث اخلاقی اختصاص میدادیم این مباحث به صورت موضوع واحد نبودند و هر جلسه موضوع جدایی مطرح میشد بعضی از برادران همت کردند و این موضوعات را در جزوهای جمعآوری نمودند یکی از آقایون میگفت «من کتابهای اخلاقی زیادی مطالعه کردهام و این جزوه را هم مطالعه کردهام و این اثر مانند این کتابها اثری قابل استفاده و تأثیرگذار در موضوعات اخلاقی است» اینکه آیا این جزوه قابل چاپ هست یا خیر؟ یک بحث دیگری است که باید بررسی شود سعی بر این است که از این پس نیز با جدّیت این مباحث اخلاقی ادامه پیدا کند و یکی از مباحث بسیار مناسب برای این منظور پراختن به مباحث گناهان کبیره است که اگر کسی این گناهان را به خوبی بشناسد و از خود دور کند باعث میشود که تمام گناهان او کوچک و بزرگ بخشیده شود و برکات فراوانی در این بحث وجود دارد.
تبیین یک معیار مناسب در انتخاب موضوعات اخلاقی و معرفتی
شناخت گناهان کبیره یکی از مباحثی است که بسیار در مباحث اخلاقی ضروری و تأثیرگذار است، به گونهای که خداوند در قرآن می فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾[1]
(ای اهل ایمان) چنانکه از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کردهاند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را به مقامی نیکو برسانیم.
آیه به خوبی ما را راهنمایی میکند که اگر شما تلاش کنید و از گناهان کبیره اجتناب کنید خداوند نیز به فضل خود از گناهان کوچک گذشت میکند حتی نیاز به توبه هم ندارد و اصلا پای میزان الهی به روی انسان هم نمیآورند ولی حق مطلب این است که برای این بیتوجهیها و جسارتها که همان گناهان صغیره است نیز انسان مؤاخذه شود؛ برای اقشاری مانند طلاب و روحانیون این توفیق نصیب شده است که زمینهای برای گناهان کبیره از قبیل زنا، شرب خمر، قمار، ربا، قتل نفس و از این قبیل گناهان ایجاد نمیشود حال اگر همتی به کار برود و خودمان را تا آخر عمر در معرض هیچ گناه کبیرهای قرار ندهیم این وعده الهی در مورد هرکس که از گناهان کبیره اجتناب کند محقق میشود و تمام گناهان صغیره او آمرزیده میشود یکی از نگرانیهای هر مؤمن این است به جهت بسیاری از گناهان صغیره و غفلتها و ترک اولویتها مورد عتاب الهی قرار گیرد حال اگر به طور جدّی تصمیم بر ترک گناهان کبیره باشد این وعده الهی محقق خواهد شد و هیچ اثری از گناهان صغیره باقی نخواهد ماند.
کتاب «مرآة العقول» اثری ارزشمند از مرحوم مجلسی در شناخت گناهان کبیره
چنانچه دیروز نیز گفتیم کتاب «مرآة العقول» اثری جامع و ارزشمند در شناخت گناهان کبیره است هم در تعریف گناهان کبیره و هم در مشخص کردن مصادیق و تعداد گناهان کبیره اختلاف فراوان و شدیدی بین علماء واقع شده است و ایشان فرمودهاند: «ولنحقق هنا معنى الكبائر وعددها»[2] که باید این دو موضوع مورد تحقیق قرار گیرند.
در ادامه ایشان چند نمونه از این اقوال را بیان میفرمایند:
اقوال در بیان تعاریف گناهان کبیره و صغیره
قول اول: «قال الشيخ البهائي قدسسره : اختلف آراء الأكابر في تحقيق الكبائر فقال قوم : هي كل ذنب توعد الله عليه بالعقاب في الكتاب العزيز» سخن شیخ بهایی این است که «در شناخت گناهان کبیره اختلاف فراوان بین بزرگان وجود دارد، عدهای آن را گناهانی میدانند که در قرآن کریم وعده عذاب به مرتکبین آن داده شده است.
در تأیید این معیار میتوان از این آیه قرآن مدد گرفت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴾[3]
«ای اهل ایمان، مال یکدیگر را به ناحق مخورید مگر آنکه تجارتی باشد که از روی رضا و رغبت کرده (و سودی برید)، و یکدیگر را نکشید، که البته خدا به شما بسیار مهربان است؛ و هر کس از روی دشمنی و ستمگری چنین کند، پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم، و این کار (انتقام کشیدن از ظالمان) برای خدا آسان است.»
همچنین مؤید روایی نیز قابل طرح است: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن أبي جميلة، عن الحلبي، عن أبي عبدالله(ع) في قول الله عزوجل: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً﴾[4] قال الكبائر التي أوجب الله عزوجل عليها النار»[5]
قول دوم: «هي كل ذنب رتب عليه الشارع حدا أو صرح فيه بالوعيد» گناهان کبیره گناهانی هستند که شارع مقدس حدی برای آن معین نموده باشد و یا وعده عذابی داده باشد.
برای گناهانی مانند زنا، شرب خمر، سرقت و ... در احکام شرعی مجازات مشخصی بیان شده است مثلا برای سرقت قطع ید و برای زنا صد تازیانه بیان شده است.
قول سوم: «الذنوب كلها كبائر لاشتراكها في مخالفة الأمر والنهي» همه گناهان کبیره میباشند زیرا ارتکاب هر گناهی جسارت و پردهدری نسبت به اوامر و نواهی الهی است.
البته این قول قابل پذیرش نیست و ما نمیتوانیم همه گناهان را به اعتبار اینکه همه آنها مخالفت امر خداست در یک رتبه بدانیم مثلا نگاه به نامحرم حرام است و همچنین لمس و تقبیل نامحرم نیز حرام است و از طرفی زنا از گناهان قطعی به حساب میآید ولی آیا میتوان همه این گناهان را در یک رتبه به حساب آوریم و تنها دلیل ما برای این ادعا این باشد که همه گناهان نافرمانی خداست؟
تعابیر قرآنی در تقسیم گناهان به کبیره و صغیره
در اصل اینکه گناهان به کبیره و صغیره تقسیم میشوند تردیدی نیست زیرا در قرآن کریم سه تعبیر به همین مضمون وارد شده است.
تعبیر اول: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾[6]
«و کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، آنگاه اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آنهاست ترسان و هراسان بینی در حالی که (با خود) گویند: ای وای بر ما، این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنکه همه را احصا کرده است؟! و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر بینند و خدا به هیچ کس ستم نخواهد کرد.»
در این آیه به وضوح به تقسیم گناهان به صغیره و کبیره تصریح شده است.
تعبیر دوم: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾[7]
(ای اهل ایمان) چنانکه از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کردهاند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را به مقامی نیکو برسانیم.
در تعبیر این آیه نیز گناهان به کبیره و سیّئه که کوچکتر از کبیره است تقسیم شده است.
تعبیر سوم: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ...﴾[8]
«و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند. آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است...»
در این تعبیر قرآنی نیز گناهان به کبیره و صغیره تقسیم شده است راجع به لفظ «لَمَم» در کتب لغوی گفته شده است: «واللمم مقاربة المعصية ويعبر به عن الصغيرة»[9] این لفظ به معنای نزدیکی به گناهان است که همان معنای گناهان صغیره است لذا به این نتیجه میرسیم که برخی گناهان صغیره هستند و برخی کبیره و همان معنای اول بین علماء معروف است و تعبیر گناهان کبیره و صغیره استفاده میکنند و معیار تشخیص گناه کبیره از صغیره همان روایتی است فرمود: «الكبائر التي أوجب الله عز وجل عليها النار»[10]
در نتیجه گناهان به دو قسم صغیره و کبیره تقسیم میشوند و کسانی که همه گناهان را یکی میدانند و قائل به صغیره و کبیره نیستند سخن باطل و بیپایهای گفتهاند.
بحث فقهی:
حکم اضرار در صورت انصراف مهاجم و بیان حکم وضعی و تکلیفی در این مسئله
مسئله 18: «لو هجم عليه و قبل الوصول اليه ندم و أظهر الندامة لا يجوز الإضرار به بشيء، و لو فعل ضمن، نعم لو خاف أن يكون ذلك خدعة منه و خاف ذهاب الفرصة لو أمهله فلا يبعد الجواز، لكن ضمن لو كان صادقا.»[11]
در تفصیل این مسئله میتوان به چند نکته توجه نمود:
نکته اول: «لو هجم عليه و قبل الوصول اليه ندم و أظهر الندامة»
تبیین این مسئله را میتوان اینگونه مطرح نمود که احتمال دارد یک مهاجم، به قصد تعدّی و تجاوز اقدام به حرکت کند و تمام مقدّمات برای تحقق این قصد خصمانه او مهیا باشد ولی در وسط درگیری از ادامه جدال منصرف شود و به زبان بیاورد که از این اقدام پشیمان شده است و در عمل نیز قرائنی باشد که بنای بر ادامه تجاوز ندارد در این فرض مسائلی پیش میآید که در نکات ذیل بیان شده است.
نکته دوم: «لا يجوز الإضرار به بشيء، و لو فعل ضمن»
در این مسئله، شخص مهاجمٌ علیه، حق اضرار به آن مهاجم پشیمان شده را ندارد و اگر برای او قطعی باشد که در واقع این مهاجم از این عمل خصمانه منصرف شده است و با این حال به بهانه دفاع از خود اضراری به او برساند و مثلا موجب قطع دست او و یا قتل او گردد ضامن خواهد بود.
نکته سوم: «نعم لو خاف أن يكون ذلك خدعة منه و خاف ذهاب الفرصة لو أمهله فلا يبعد الجواز»
اگر مهاجمٌ علیه، چنین استنباط کند که احتمال خدعه و فریب وجود دارد به نحوی که این مهاجم به منظور دستیابی به آلت قتال قویتر و یا قرار گرفتن در یک موقعیتی که اشراف بهتری به شخص مورد هدف داشته باشد و یا وقتکشی برای رسیدن شرکای خود این چنین ظاهرسازی نموده باشد، با وجود چنین احتمالی برای مهاجم علیه، بعید نیست تکلیفا جایز باشد که اقدام به دفاع نماید و اضراری بر مهاجم وارد کند هر چند موجب قتل مهاجم شود و همچنین با وجود چنین احتمالی، احتمال این باشد که فرصت مناسب دیگری پیش نیاید و کوتاهی و گذشت او موجب شود که این مهاجم به قصد شوم خود برسد در این فرض هم جایز است که اقدام به دفاع و اضرار به مهاجم نماید.
نکته چهارم: «لكن ضمن لو كان صادقا»
اگر مهاجم علیه، به جهتِ احتمالِ فریبکاری مهاجم، اعتمادی به ابراز پشیمانی مهاجم نکند و او را دروغگو فرض کند و اقدام به اضرار او نماید و بعد از جرح و یا قتل مهاجم معلوم شود که در واقع او در ادعای پشیمانی خود از تجاوز، صادق بوده است در این صورت حکم وضعی و واقعی حرمت اضرار به او بوده است ولی به جهت وجود احتمال خدعه و نیرنگ، حکم تکلیفی، جواز اضرار میباشد اما به جهت اینکه عمل او مطابق با واقع و حکم وضعی نبوده است ضمان این اقدام به عهده مهاجم علیه خواهد بود.
إنشاءالله در جلسه بعدی به مسئله 19 خواهیم پرداخت.
وصلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین