99/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الجهاد (جهاد دفاعی؛ حکم ضمان مدافع در فرض اختلاف قصد با واقع و حکم ضمان دو حریم شکن نسبت به یکدیگر)
جهاد دفاعی؛ پیگیری انتخاب یک بحث فقهی جدید، تصمیم بر شروع بحث اخلاقی چهارشنبه به طور مستقل، جایگاه بحث مرابطین در بحث جهاد، حکم اضرار به مهاجم با علم به عدم تمکن او بر جنایت[1]
تذکر اول: یکی از مباحثی که مخصوصا در زمان غیبت حائز اهمیت است، پرداختن به بحث جهاد است و انصافا بحث شیرین و جذاب و تأثیرگذاری است، اما وقتی به آثار فقهاء مراجعه میکنیم میبینیم که دأب فقهاء این بوده است که به طور سطحی و گذرا و آسان به این بحث پرداختهاند و توجیهی که میتوان در این سیره بیان کرد این است که: وقتی یکی از مباحث مورد اتفاق فقهاء عدم جواز جهاد در زمان غیبت است و شرط قطعی آن حضور امام معصوم و إذن او است دیگر ضرورتی ندارد که فروعات این بحث برای مردم و مخصوصا حکومتهای اسلامی در این زمان تبیین شود مرحوم امام نیز از اصطلاح جهاد استفاده نمیکنند و میفرمایند: «فصل فی الدفاع».
لذا در اصل ادامه بحث جهاد برای من شبهه است که نکند تضییع وقت باشد و مباحث مهمتری در بین باشد و از آنها غافل باشیم از طرفی این راهکار به ذهن من آمد که موضوعات مستقلی مانند مرابطین (مرزبانان) که میتواند به نحوی به بحث جهاد مربوط باشد را مورد بررسی قرار دهیم.
چنانچه قرآن کریم میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[2] «ای اهل ایمان! [در برابر حوادث] شکیبایی کنید، و دیگران را هم به شکیبایی وادارید، و با یکدیگر [چه در حال آسایش چه در بلا و گرفتاری] پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید تا رستگار شوید»
ولی وقتی به آثار مربوطه مراجعه کردم چندان ارتباطی به بحث جهاد در آن پیدا نکردم مرحوم علامه طباطبایی در المیزان حدود چهل صفحه در مورد معنای «رابطوا» مطلب نوشتهاند ولی هیچ اسمی از معنای مرزبانی نبرده است بلکه برای معنای «رابطوا» ایجاد ارتباط و مراوده با ائمه یا مؤمنین؛ فقط مجمع البیان یک نقل خالص در مورد معنای رابطوا به مرزداران آورده است؛ در فقه هم فقهاء مرزداری را مستحب دانستهاند لذا وجهی برای بحث مرابطین به عنوان مربوط به جهاد نیست.
بحث سبق و رمایه که یک موضوع مستقلی برای خود است ولی متوجه شدیم که اینگونه موضوعات نیز چندان جایگاهی ندارند که بتوانند یک موضوع مستقلی را تشکیل دهند به هر حال در خصوص موضوع مرابطین در بحث فقهی نکاتی بیان میشود از طرفی سایر فروع جهاد نیز طوری نیستند که برای همگان مورد ابتلاء باشد و نمیتوان از آن مباحث در مسائل اخلاقی و رشد احکام شرعی روزمرّه استفاده کرد مثلا وقتی صاحب خانه بداند که مهاجم توان دسترسی به او را ندارد و یا وقتی دو سارق و جانی به جان هم میافتند و جنایاتی نسبت به همدیگر مرتکب میشوند، چه برداشت اخلاقی و حکم شرعی همگانی و مبتلا به را میتوان از آن به دست آورد؟
تذکر دوم: تبیین یک معیار مناسب در انتخاب موضوعات اخلاقی و معرفتی
﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾[3] (ای اهل ایمان) چنانکه از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کردهاند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را به مقامی نیکو برسانیم.
آیه به خوبی ما را راهنمایی میکند که اگر شما تلاش کنید و از گناهان کبیره اجتناب کنید خداوند نیز به فضل خود از گناهان کوچک گذشت میکند حتی نیاز به توبه هم ندارد و اصلا پای میزان الهی به روی انسان هم نمیآورند ولی حق مطلب این است که برای این بیتوجهیها و جسارتها که همان گناهان صغیره است نیز انسان مؤاخذه شود؛ برای اقشاری مانند طلاب و روحانیون این توفیق نصیب شده است که زمینهای برای گناهان کبیره از قبیل زنا، شرب خمر، قمار، ربا، قتل نفس و از این قبیل گناهان ایجاد نمیشود حال اگر همتی به کار برود و خودمان را تا آخر عمر در معرض هیچ گناه کبیرهای قرار ندهیم این وعده الهی در مورد هرکس که از گناهان کبیره اجتناب کند محقق میشود و تمام گناهان صغیره او آمرزیده میشود یکی از نگرانیهای هر مؤمن این است به جهت بسیاری از گناهان صغیره و غفلتها و ترک اولویتها مورد عتاب الهی قرار گیرد حال اگر به طور جدّی تصمیم بر ترک گناهان کبیره باشد این وعده الهی محقق خواهد شد و هیچ اثری از گناهان صغیره باقی نخواهد ماند.
در این زمینه کتاب «مرآة العقول» اثری ارزشمند از مرحوم مجلسی در شناخت گناهان کبیره است این کتاب اثری جامع و ارزشمند در شناخت گناهان کبیره است هم در تعریف گناهان کبیره و هم در مشخص کردن مصادیق و تعداد گناهان کبیره که اختلاف فراوان و شدیدی بین علماء واقع شده است و ایشان فرمودهاند: «ولنحقق هنا معنى الكبائر وعددها»[4] که باید این دو موضوع مورد تحقیق قرار گیرند.
در ادامه ایشان چند نمونه از این اقوال را بیان میفرمایند:
اقوال در بیان تعاریف گناهان کبیره و صغیره
قول اول: «قال الشيخ البهائي قدسسره : اختلف آراء الأكابر في تحقيق الكبائر فقال قوم : هي كل ذنب توعد الله عليه بالعقاب في الكتاب العزيز» سخن شیخ بهایی این است که «در شناخت گناهان کبیره اختلاف فراوان بین بزرگان وجود دارد، عدهای آن را گناهانی میدانند که در قرآن کریم وعده عذاب به مرتکبین آن داده شده است.
در تأیید این معیار میتوان از یکی دیگر از آیات قرآن مدد گرفت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴾[5]
«ای اهل ایمان، مال یکدیگر را به ناحق مخورید مگر آنکه تجارتی باشد که از روی رضا و رغبت کرده (و سودی برید)، و یکدیگر را نکشید، که البته خدا به شما بسیار مهربان است؛ و هر کس از روی دشمنی و ستمگری چنین کند، پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم، و این کار (انتقام کشیدن از ظالمان) برای خدا آسان است.» بر اساس این آیه ملاحظه میشود که هرجا گناه کبیره باشد بعدش وعده عذاب و نار است.
قول دوم: «هي كل ذنب رتب عليه الشارع حدا أو صرح فيه بالوعيد» گناهان کبیره گناهانی هستند که شارع مقدس حدی برای آن معین نموده باشد و یا وعده عذابی داده باشد.
برای گناهانی مانند زنا، شرب خمر، سرقت و ... در احکام شرعی مجازات مشخصی بیان شده است مثلا برای سرقت قطع ید و برای زنا صد تازیانه بیان شده است.
قول سوم: «الذنوب كلها كبائر لاشتراكها في مخالفة الأمر والنهي» همه گناهان کبیره میباشند زیرا ارتکاب هر گناهی جسارت و پردهدری نسبت به اوامر و نواهی الهی است.
تعابیر قرآنی در تقسیم گناهان به کبیره و صغیره
در اصل اینکه گناهان به کبیره و صغیره تقسیم میشوند تردیدی نیست زیرا در قرآن کریم سه تعبیر به همین مضمون وارد شده است.
تعبیر اول: کبیره و صغیره: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾[6]
«و کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، آن گاه اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آنهاست ترسان و هراسان بینی در حالی که (با خود) گویند: ای وای بر ما، این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنکه همه را احصا کرده است؟! و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر بینند و خدا به هیچ کس ستم نخواهد کرد.»
در این آیه به وضوح به تقسیم گناهان به صغیره و کبیره تصریح شده است.
تعبیر دوم: کبیره و سیّئه: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾[7]
(ای اهل ایمان) چنانکه از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کردهاند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را به مقامی نیکو برسانیم.
در تعبیر این آیه نیز گناهان به کبیره و سیّئه که کوچکتر از کبیره است تقسیم شده است.
تعبیر سوم: کبیره و لَمَم: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ...﴾[8]
«و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند. آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است...»
در این تعبیر قرآنی نیز گناهان به کبیره و صغیره تقسیم شده است راجع به لفظ «لَمَم» در کتب لغوی گفته شده است: «واللمم مقاربة المعصية ويعبر به عن الصغيرة»[9] این لفظ به معنای نزدیکی به گناهان است که همان معنای گناهان صغیره است.
نتیجه: با ملاحظه تعابیر قرآن معلوم میشود کسانی که همه گناهان را یکی میدانند و قائل به صغیره و کبیره نیستند سخن باطل و بیپایهای گفتهاند.
بحث فقهی
جایگاه موضوع «مرابطین» در بحث جهاد
استاد: یکی از فروعاتی که تصور من این بود جزء مباحث جهاد است بحث «مرابطون» یعنی «مرزبانان» بود ولی در این موضوع هم که وارد شدم دیدم فقهاء آن را جزء مباحث جهاد مطرح نکردهاند.
وقتی در ماهیت «مرزبانی» دقت میکنیم میبینیم که هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح این امر وجود دارد و تحقق آن وابسته به صدور امر جهاد از طرف امام معصوم نیست اصلا در مرزبانی بحث جهاد مطرح نمیشود و عمده وظیفه مرزبانان اعمال دستورالعملهای حکومتی و قانونی در امر ورود و خروج اتباع داخلی و خارجی و به کار بردن توان نظامی در برخورد با ورود و خروج کالای قاچاق و گزارش وضعیت امنیتی به مراکز ذیربط و این قبیل امور میباشد.
مرزبانی در آیات قرآنی
در قرآن کریم راجع به آیهای که احتمال دارد به امر مرزبانی مرتبط باشد اقوال مختلف را مورد توجه قرار میدهیم:
آیه اول: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[10]
ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که پیروز و رستگار گردید.
وقتی راجع به این آیه به تفاسیر مختلف مراجعه میکنیم مطلبی نمییابیم که کلمه «رابطوا» مربوط به مرزبانی باشد؛ مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان حدود چهل صفحه[11] راجع به کلمه «رابطوا» مطلب نوشتهاند ولی این کلمه را به معنای مرزبانی تفسیر نکردهاند؛ فقط در تفسیر مجمع البیان[12] اشارهای به این معنا شده است.
حکم اضرار به مهاجم با علم به عدم تمکن او بر جنایت
مسئله 17: «لو هجم عليه لص و نحوه لكن علم أنه لا يمكنه إجراء ما قصده لمانع كنهر أو جدار كفّ عنه و لا يجوز الإضرار به جرحا أو نفسا أو غيرهما، و لو أضرّ به ضمن، و كذا لو كان عدم المكنة لضعفه»[13]
فرض دیگری که مرحوم امام در بحث دفاع مطرح مینمایند موردی است که شخصی به طور جدّی قصد جنایت و خسارت به کسی را داشته باشد ولی مهاجم علیه، به طور قطع میداند که برای مهاجم امکان عملی کردن قصدش موجود نیست و سبب این علم به این جهت است که او میداند در مسیر مهاجم مانعی موجود است که آن مهاجم از آن بی اطلاع است و به گمان نبود مانع و امکان عملی شدن جنایت شروع به حرکت نموده است این مانع ممکن است وجود یک رود در مسیر رسیدن به مهاجم علیه باشد و یا وجود دیوار مرتفع و مانند آن و حتی در بیان مرحوم امام یکی از موانع ضعف مهاجم و توان بالای دفاعی و جسمی مهاجم علیه میباشد؛ او میداند که آن شخص مهاجم با وضعیت بدنی که دارد هرگز نمیتواند بر او غالب شود و به راحتی شر او را از خود دور میکند.
در این فرض، سؤال این است که اگر شخص مورد هدف با اینکه علم دارد این مهاجم تمکن از عملی کردن قصد جنایت را ندارد آیا مجاز است که اضرار جسمی و مالی و غیره به مهاجم وارد کند؟ و اگر چنین اضراری وارد کند آیا ضامن خواهد بود؟
پاسخی که مرحوم امام به این سؤال میدهند آن است که با چنین علمی مبنی بر عدم تمکن مهاجم از عملی کردن قصد جنایت نباید اقدامی از طرف مهاجمٌ علیه، صورت پذیرد و اگر اضراری به شکل قتل یا جراحت یا خسارت مالی به طرف مهاجم وارد شود شرعا عمل حرامی مرتکب شده است و ضامن اضرار جانی و مالی به طرف مقابل خواهد بود.
شاید در توجیه این حکم بتوان گفت: معیار در این مسئله، لحاظ واقع حادثه است و زمانی که شخص مهاجمٌ علیه، علم به واقع دارد که امکان جنایت برای فرد مهاجم وجود ندارد با این فرض نمیتوان صرف قصد جنایت از طرف مهاجم را مجوّز برای اضرار به مهاجم قرار داد در نتیجه در صورت اضرار به چنین مهاجمی ضامن خواهد بود دلیل دیگر اینکه وقتی موضوع دفاع منتفی باشد مجوّزی برای ضربه زدن به مهاجم باقی نمیماند؛ زمانی میتوان گفت که ضمان بر عهده مدافع نمیآید و او حق دارد به مهاجم ضرب و جرح وارد کند که امکان تعدّی برای مهاجم باشد و فرض مسئله جایی است که چنین امکانی برطرف شده است.
ادامه مباحث إنشاءالله جلسه آینده