99/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/أحكام البغاة / مراتب دفع سارق و مهاجم
مرحوم امام در تحریر الوسیله مسائل مختلفی در فصل دفاع بیان نمودهاند و در جلسهی گذشته به مسئله6 رسیدیم:
رعایت مراتب دفاع از خفیف به شدید:
مسئله6: «يجب على الأحوط في جميع ما ذكر أن يتصدّى للدفاع من الأسهل فالأسهل، فلو اندفع بالتنبيه و الإخطار بوجه كالتنحنح- مثلًا- فعل، فلو لم يندفع إلّابالصياح و التهديد المدهش فعل واقتصر عليه، و إن لم يندفع إلّاباليد اقتصر عليها، أو بالعصا اقتصر عليها، أو بالسيف اقتصر عليه جرحاً إن أمكن به الدفع، و إن لم يمكن إلّابالقتل جاز بكلّ آلة قتّالة. و إنّما يجب مراعاة الترتيب مع الإمكان و الفرصة وعدم الخوف من غلبته، بل لو خاف فوت الوقت وغلبة اللصّ مع مراعاة الترتيب لا يجب، ويجوز التوسّل بما يدفعه قطعاً»[1] .
تفصیل مراتب دفاع در کلام مرحوم امام: بنا بر احتیاط واجب در جمیع مراتب دفاع باید به مقداری که این سارق برای خود مجوّزی در سرقت و تعدّی قائل شده است ما هم به همان اندازه در جهت متواری کردن او اقدام کنیم و بیش از آن جایز نیست چرا که ایذاء مسلمان حرام است ولو این که او اقدام به سرقت کرده ولی به معنای این نیست که همان مرحلهی اول ما سختترین دفاعها را اعمال کنیم بلکه مراحل و مراتب دفاع باید رعایت شود هر چه باشد او مسلمان است و همان طور که هر مسلمانی امکان دارد به برخی گناهان کبیره مبتلاء شود ولی از دین خارج نشده باشد امکان دارد او هم به گمان این که کسی در خانه نیست حال به جهت ضرورت و یا انگیزههای غیر قابل توجیه یا قابل توجیه وارد خانه کسی شده و قصد سرقت داشته باشد پس لازم است به همان میزان تعدّی و انگیزهای که این سارق در سرقت خود دارد به همان مقدار دفع شود.
1. اگر شخص سارق متوجه شود که در خانه کسی است بدون هیچ اقدامی خانه را ترک میکند و دست از سرقت میکشد در این فرض به طریقی باید او را از حضور خود مطلع کرد و به طور غیر مستقیم به او اخطار داد و او را متنبه و متوجه کرد مثلا با سرفه کردن و تنحنح و بیش از این نباید با این سارق درگیر شد.
2. اگر این سارق پس از متوجه شدن حضور صاحب خانه همچنان اصرار بر عملی کردن قصد خود دارد مرحلهی بعد این است که با فریاد کشیدن و تهدید سارق و کمک طلبیدن از همسایهها به تداوم سرقت سارق خاتمه دهد و خوفی در دل این سارق ایجاد کند تا محل را ترک کند؛ در این مرحله صاحب خانه نباید بیش از این خود را درگیر کند.
3. اگر بدون استفاده از آلات ضرب، سارق ترک محل میکند مثلا با سیلی و لگد متواری میشود به همان باید اکتفا شود و نباید به سراغ آلات ضرب رفت.
4. اگر سارق با ضربات آلات سبک مانند عصا متواری میشود باید به همان اکتفاء شود و نباید از آلات قتال و آلاتی که احتمال ضرب شدید در آنها وجود دارد استفاده شود.
5. اگر دفع شرّ سارق بدون استفاده از آلات قتال مانند شمشیر امکان پذیر نباشد باید این آلات مورد استفاده قرار بگیرند و در مرحله اول مهاجم را مجروح کند و اگر با مجروح شدن همچنان اصرار بر تعدّی دارد بلا اشکال قتل او جایز خواهد بود و هیچ ضمانی بر عهدهی صاحب خانه یا مهاجمٌ علیه نخواهد بود.
نکته: تمام مراحلی که در دفع مهاجم باید رعایت شود در صورتی است که فرصت کافی باشد و احتمال غلبهی مهاجم نباشد ولی در جایی که چنین فرصتی نیست و خوف غلبهی سارق وجود دارد دیگر رعایت این ترتیب وجوبی ندارد و مهاجمٌ علیه میتواند از هر وسیلهی قتالی استفاده کند؛ در هر مرتبه از دفاع تا حد امکان از «الاسهل فالأسهل» باید بهره ببرد مثلا در جایی که مرحله یدی است ابتدا گوش مالی کند و سیلی نزند و مشت نزند و اگر اثر نداشت از مراحل یدی شدیدتر بهره ببرد.
کلام استاد: در امر به معروف و نهی از منکر شرائط و مراحلی برای این فریضه بیان شده است که باید رعایت شود و بزرگان فقه به مسائل و مراتب آن پرداختهاند که قبلا به تفصیل راجع به آن صحبت شده است، شباهتهای زیادی در مسئلهی مورد بحث ما که مربوط به مراتب دفع سارق و مهاجم است با مراتبی که در امر به معروف و نهی از منکر بیان شده است وجود دارد؛ همان طور که باید برای جلوگیری از منکرات و معاصی ابتدا با اخم کردن و روی برگرداندن و اخطار و هشدار شخص گناهکار را متوجه عمل غیر شرعی کرد و اگر چنانچه نتیجه نداد از راه جلوگیری یدی مانند گوش مالی و سیلی استفاده کرد، عینا همین مراحل نیز در بحث دفع سارق که مرتکب عمل حرام سرقت شده است نیز وجود دارد.
کلام صاحب جواهر در مورد مراحل امر به معروف و نهی از منکر: «وكيف كان فقد صرح الفاضل وابن سعيد والسيوري والشهيدان وغيرهم على ما حكي عن بعضهم بوجوب مراعاة الأيسر فالأيسر في الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، بل نسبه بعض الأفاضل إلى الشهرة بل لم أجد من حكى الخلاف في ذلك، وإليه أشار المصنف بقوله: ويجب دفع المنكر بالقلب أولا كما إذا عرف أن فاعله ينزجر بإظهار الكراهية، وكذا إذا عرف أن ذلك لا يكفي وعرف الاكتفاء بضرب من الإعراض والهجر وجب، واقتصر عليه مراعيا للأيسر فالأيسر، ولو عرف أن ذلك لا يرفعه انتقل إلى الإنكار باللسان مرتبا للأيسر من القول فالأيسر، ولو لم يرتفع إلا باليد مثل الضرب وما شابهه من فرك الأذن والحبس ونحوهما جاز»[2] .
برخی بزرگان مانند فاضل و ابن سعید و سیوری و شهید اول و شهید ثانی و غیر این علماء بنا بر آنچه از آنها نقل شده است قائل شدهاند به وجوب مراعات مراحل امر به معروف و نهی از منکر از مراحل آسان به مراحل دشوارتر بلکه بعضی از افاضل این فتوی را به شهرت نسبت دادهاند علاوه بر آن کسی را مخالف این فتوی نیافتهام و بر همین قول اشاره دارد صاحب شرایع در جایی که فرموده است در مرحله اولِ امر به معروف و نهی از منکر آنچه لازم است این است که در قلب خود این منکر مانند زنا و غیبت را دفع کند و از این عمل منزجر باشد مانند این که با دیدن این منکرات و یا مقدمات این منکرات چهره درهم بکشد و اخم کند و عدم رضایت خود را از این عمل ابراز کند و اگر این عمل اثر نکرد به مرحلهی هجرت روی آورد و با فاصله گرفتن خود از شخص گناهکار و ترک مجلس او را متوجه شدت قبح عمل او کند و اگر این امور تأثیر نداشت به زبان او را ارشاد کند و این عمل را مخالفت با امر خدا معرفی کند و به مراتب از الفاظ غلیظ و شدید اللحن استفاده کند و اگر این تذکر لسانی هم تأثیر نداشت وارد مرحلهی یدی شود و ابتداء با گوشمالی او را باز دارد و اگر نتیجه نداد از مراتب شدیدتر مانند سیلی و یقه گرفتن وارد عمل شود و اگر این امور فایده نداشت از آلات ضرب مانند عصا و چماق و غیره تا جایی که آن منکر ترک شود اقدام نماید.
حکایت دو ملکی که مأمور ویرانی شهری بودند:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ، عَنْ دُرُسْتَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ:عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ عليهالسلام، قَالَ: «إِنَّ اللهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بَعَثَ مَلَكَيْنِ إِلى أَهْلِ مَدِينَةٍ لِيَقْلِبَاهَا عَلى أَهْلِهَا، فَلَمَّا انْتَهَيَا إِلَى الْمَدِينَةِ وَجَدَا رَجُلاً يَدْعُو اللهَ وَيَتَضَرَّعُ، فَقَالَ أَحَدُ الْمَلَكَيْنِ لِصَاحِبِهِ: أَمَا تَرى هذَا الدَّاعِيَ؟ فَقَالَ: قَدْ رَأَيْتُهُ، وَلكِنْ أَمْضِي لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّي، فَقَالَ: لَا، وَلكِنْ لَا أُحْدِثُ شَيْئاً حَتّى أُرَاجِعَ رَبِّي ، فَعَادَ إِلَى اللهِ تَبَارَكَ وَتَعَالى، فَقَالَ: يَا رَبِّ، إِنِّي انْتَهَيْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَوَجَدْتُ عَبْدَكَ فُلَاناً يَدْعُوكَ وَيَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ، فَقَالَ: امْضِ لِمَا أَمَرْتُكَ بِهِ؛ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ يَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَيْظاً لِي قَطُّ»[3] .
امام صادق(ع) حکایتی نقل فرمودهاند که روزی خدای متعال دو ملک را مأمور کرد شهری را به جهت معاصی اهالی آن ویران کنند وقتی به شهر رسیدند متوجه شدند مرد عابدی با حالت تضرع و سوز و گداز با خدای متعال مناجات میکند یکی از این دو ملک به دیگری گفت: آیا این عابد را نمیبینی که چطور عبادت خدا را به جای میآورد؟ در جواب گفت: میبینم ولی ما باید امر خدا را اجرا کنیم. ملک اول گفت: من هرگز کاری نمیکنم تا این که از خدای متعال إذن بگیرم! این ملک به طرف خدای متعال مراجعت کرد و جریان را تعریف کرد خدای متعال در جواب فرمود: آنچه امر کردهام عمل کنید زیرا این مرد هرگز به خاطر من در مقابل کسانی که منکرات را مرتکب میشوند غضب نکرده است.
کلام استاد: در مجموع در امر به معروف و نهی از منکر باید مراتب آن رعایت شود و از مراتب آسان به مراتب سخت اقدام کرد و در بحث مورد نظر به همان میزان که این سارق اقدام کرده و جسارت مرتکب شده صاحب خانه اجازه دارد مقابله کند مثلا یک وقت یک سارق ضعیفی است و به گمان این که کسی در خانه نیست وارد خانه شده است و اگر میدانست کسی در خانه است هرگز وارد خانه نمیشد در مقابلِ چنین سارقی در همین حد که او را و لو با یک سرفه کردن از حضور خود مطلع کنیم کافی است و او متواری خواهد شد و نباید بر خوردهای تندی با او انجام شود چرا که او مسلمان است و ابذاء مسلمان حرام است و به اندازهای که جسارت کرده است ما حق بر خورد با او داریم نه بیشتر و اگر متوجه شدیم که یک سارق حرفهای با سلاحهای قتّاله وارد شده است و بنا دارد در صورت درگیری صاحب خانه را به قتل برساند جایز است که از همان اول از هر وسیلهی ممکن در دفع چنین سارقی استفاده کرد؛ این مسئله منحصر به اموال شخص مکلف نیست و اگر متوجه شد که سارقی قصد تعرض به اموال همسایهی او نموده است موظف است با رعایت مراتبِ دفعِ سارق، وارد عمل شود و تمام احکام نیز در این فرض همان احکامی است که در مقابل سارق اموال خود مکلف بار میشد همان طور که اگر یک زن اجنبیه به همراه کاروان باشد و در پناه او باشد موظف است در مقابل متجاوزین از او حمایت کند نسبت به اموال همسایه نیز این حکم جاری میشود.
إن شاء الله ادامه بحث در جلسه آینده