99/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الجهاد (جهاد دفاعی؛ وجوب دفع متجاوز از حریم و مال و جان و معنای محارب)
تذکر اخلاقی:
عزاداری و بهرهمندی از شفاعت:
تسلیت عرض میکنیم سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله علیها را خدمت شما برادران، فاطمیه دوم نزدیک است و گرامی داشت چنین ایامی را لازم میدانیم به احترام خود آن حضرت و به احترام فرزندشان آقا بقیة الله الأعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء.
گرچه شیوع بیماری کرونا محدودیتهایی را به وجود آورده است ولی ارادتمندان حضرت زهراء سلام الله علیها ساکت نمینشینند و به أی نحو کان؛ چه مجازی و چه حضوری؛ طبق دستورالعملهای بهداشتی و چه نیمه حضوری و نیمه مجازی درصدد ابراز ارادت خود نسبت به این ایام عزیز برمیآیند.
از درگاه خدای متعال مسئلت داریم اسم جمیع این عزیزان را در زمره عزاداران آن حضرت قرار دهد و این عزاداریها ذخیرهای برای روز قیامت باشد و جزای خیر به همه داده شود که ما جزایی جز شفاعت آن حضرت انتظار نداریم إنشاءالله هم در دنیا و هم در آخرت وجود مبارک آن حضرت از همه ما دستگیری کند و بین ما و اهل بیت عصمت و طهارت هیچ گاه جدایی و افتراق نباشد انشاءالله.
بحث فقهی
پس از بیان قسم اول از دفاع در بیان حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که ایستادگی در مقابل مهاجم با هدف از بین بردن بیضة الإسلام و به قصد از بین بردن اساس اسلام بود را مفصل بحث کردیم.
اکنون قسم دوم از دفاع، مقاومت در برابر مهاجمی است که قصد دارد جان و مال و ناموس و آنچه متعلق به کسی است اعم از فرزندان و همسران و کنیزان و غلامان او را از بین ببرد یا برُباید.
مرحوم امام در این خصوص در مسئله اول عبارت جامعی دارند و میفرمایند:
«لا إشكال في أنّ للإنسان أن يدفع المحارب و المهاجم و اللصّ ونحوهم عن نفسه وحريمه وماله ما استطاع.»[1]
هر انسانی در مقابل کسی که بعنوان محارب یا مهاجم و دزد و یا سارق و مانند آن قصد تعدی و تجاوز به او را داشته باشد در حد استطاعت حق دفاع دارد تا شر این متجاوزین را از جان و حریم و فرزندان و خواهر و مادر و بستگان خود دور کند[2]
کلام مرحوم صاحب شرایع بهمراه شرح صاحب جواهر این چنین است:
«أنه للأنسان أن یدفع عن نفسه و حریمه و ماله ما استطاع»[3]
همانطور که ملاحظه میفرمایید مرحوم صاحب شرایع به طور مطلق دفاع از جان و حریم و مال را در حد استطاعت و توان تا جایی که روح بر بدن باشد حتی جانش را فدا کند جایز میدانند البته نمونههایی مرحوم امام از مصادیق متجاوز هم بیان فرموده بودند ولی ایشان از این جهت مطلق آوردهاند و اینکه این دفاع در مقابل لص و محارب باشد خصوصیتی ندارد تا اینجا مطالبی را از بزرگان نقل کردیم.
ادله مشروع بودن دفاع
راجع به ادله وجوب و ضرورت دفاع از مال و جان و متعلقات هر انسان روایات کثیرهای وارد شده است که مرحوم صاحب جواهر تعدادی از این دسته روایات را بیان نموده است:
روایت اول:
«وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: ﴿قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع) يَضْحَكُاللَّهُ إِلَى رَجُلٍ فِي كَتِيبَةٍ يَعْرِضُ لَهُمْ سَبُعٌ- أَوْ لِصٌّ فَحَمَاهُمْ أَنْ يَجُوزُوا»﴾
روایت دوم:
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ(ع) عَنْ أَبِيهِ(ع) عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.»[4]
روایت سوم:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَوْنُكَ الضَّعِيفَ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.»[5]
روایت چهارم:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُثَنًّى عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ[6] عَنْ أَبِيهِ(ع) قَالَ: قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»[7] ، [8]
«فلا إشكال حينئذ في جواز الدفاع مطلقا، بل في كشف اللثام «و لو قدر على الدفع عن غيره فالأقوى كما في التحرير الوجوب مع أمن الضرر و إن كان لا يخلو من نظر.»[9]
مقصود از عبارت «اللص» در کلام مرحوم محقق
مرحوم صاحب شرایع در خصوص «اللص» یعنی سارق و دزد مستقلا مطالبی را مطرح نموده است به جهت اینکه سابقا یکی از موارد کثیر الإبتلاء این بود که مردم از طرف سارقین در بین راهها یا در منازل خودشان مورد هجمه قرار میگرفتند.
هر چند که مرحوم صاحب شرایع «اللص» را «المحارب» به شمار آوردهاند[10] در بیان مرحوم صاحب شرایع که فرمود: «اللص محارب» بین شارحین کلام محقق دو نظریه وجود دارد یکی اینکه سارق در حکم محارب است و این چنین سخن مرحوم محقق را توجیه کردهاند و إلا محارب واقعی نیست اگر کسی بخواهد شریک سارق را از خود دور کند و این دفاع منتهی شود به کشته شدن این سارق خون او هدر خواهد بود و حکم محارب را پیدا میکند ولی عدهای نظریه دیگری را مطرح میکنند و قائلند که مقصود صاحب شرایع این است که یکی از مصادیق محارب «اللص» است و در واقع یک لص محارب است همانطور که در روایات از آن سخن به میان آمده است که اگر کسی در مقابل «لص» مقاومت کند و منتهی شود به کشته شدن لص خون او هدر است و اگر منتهی شود به کشته شدن آن شخص مظلوم همان فضیلت کشته شدن در مقابل محارب به او عنایت میشود نه اینکه بگوییم فقط در حکم باهم مشترکند.
کلام صاحب جواهر در تفسیر عبارت صاحب شرایع
مرحوم صاحب جواهر میفرماید: «قلت» یعنی در میان این اختلافی که راجع به عبارت مرحوم صاحب شرایع وجود دارد که فرمودند: «الص محارب» به نحوی که عدهای «الص» را حقیقتا «المحارب» به شمار آوردهاند و عدهای آن را در حکم محارب دانستهاند، مرحوم صاحب جواهر نظر خودشان را بیان نمودهاند و قائلند آن کسانی که مانند مرحوم محقق فرمودهاند «اللص محارب» این بزرگان نظرشان این است که حقیقتا «اللص محارب» نه اینکه فقط در حکم باهم مشترک باشند و در تقویت این برداشت از کلام محقق این چنین بیانی دارند که خود مرحوم محقق وقتی سخن از دفع سارق به میان میآید چنان تفریعی بیان میکنند که همان تعابیری که در دفع محارب گفته شده است را مطرح مینمایند از قبیل اینکه لازم است در مقابل سارق ایستادگی شود و اگر در این میان آن سارق کشته شود خونش هدر است.
نتیجه این بیان صاحب جواهر این است که مقصود مرحوم صاحب شرایع از عبارت «اللص» بیان یکی از مصادیق محارب است.
تبیین معنای محارب
در تبیین معنای «محارب» گفته شده است: «محارب کسی است که در بین مردم به قصد ترساندن مردم شمشیر بکشد»
«بَابُ أَنَّ كُلَّ مَنْ شَهَرَ السِّلاَحَ لِإِخَافَةِ النَّاسِ فَهُوَ مُحَارِبٌ لاَ لِلَّعِبِ سَوَاءٌ كَانَ فِي مِصْرٍ أَوْ غَيْرِهِ مِنْ بِلاَدِ اَلْإِسْلاَمِ أَوِ الشِّرْك»[11]
یعنی محارب کسی است که در بین مردم شمشیر بکشد به قصد ترساندن مردم و منظورش از این برهنه کردن شمشیر این است که هرکس بیاید جلو من او را خواهم کشت، در تعریف محارب تعبیر «من جرّد السلاح» نیز وارد شده است.
جزای محارب
خدای متعال در قرآن کریم برای محارب مجازاتی قرار داده است و میفرماید:
﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيم﴾[12]
راجع به معنای محارب عرض شد که مقصود از محارب کسی است که در بین مردم به قصد ترساندن آنها شمشیر کشیده و مثلا میگوید هرکس جرأت دارد بیاید جلو، در این آیه مجازاتی که برای محارب بیان شده است از این قرار است که یک محارب باید یا کشته شود و یا به دار آویخته شود و یا اینکه دست چپ و راست او در خلاف جهت هم قطع شود که مقصود این است که چهار انگشت دست راست و چهار انگشت پای چپ او قطع شود یا برعکس و یا اینکه او را به جایی دور از وطن خود تبعید کنند و این عذاب و تحقیر دنیایی یک محارب است و در آخرت عذاب شدیدتر و بزرگتری برای او خواهد بود.
مراتب مجازات محارب
و اما تعبیر به «أو» که در این آیه در بیان انواع مجازات یک محارب به کار رفته است ﴿أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ﴾ از باب تخییر نیست بلکه از باب این است که حاکم شرع ببیند درجه جرمی که این محارب مرتکب شده است به چه میزان است و از میان انواع مختلف عذاب و مجازاتی که در این آیه مشخص شده است آن مجازاتی که متناسب این جرم است را انتخاب کند مثلا یک وقت قتلی رخ داده است در این صورت این محارب باید به قتل برسد و یا اینکه یک وقت سرقتی بدون قتل و جرح رخ داده است و کسی خصمانه وارد خانه کسی شده است و مالی را برده است اینجا دیگر او را به قتل نمیرسانند بلکه جزای سارق را برای او در نظر میگیرند به نحوی که انگشتان دست و پای او را قطع میکنند ولی اگر این محارب مرتکب هر دو جرم شده باشد به نحوی که هم اموالی را سرقت کرده است و هم مرتکب قتل شده است در این فرض هر دو مجازات در حق او جاری میشود یعنی اول دست و پای او را قطع میکنند و مجازات سارق را بر او جاری میکنند و علاوه بر آن، مجازات قاتل را بر او جاری میکنند و او را به قتل میرسانند ولی اگر نه مرتکب قتل شده باشد و نه مالی را سرقت کرده باشد و فقط با کشیدن اسلحه مردم را ترسانده باشد در این فرض او را فقط نفی بلد میکنند و تبعید میکنند.
کلام در تطبیق «اللص» بر «المحارب»
اکنون سؤال این است که آیا میتوان همان موقعیتی که یک محارب دارد عینا همان موقعیت را به یک سارق نیز نسبت داد؟ در حالی که یک سارق درصدد إخافة الناس نبوده است و مقصود او تنها سرقت مال به شکل مخفیانه بوده است و از طرفی هم در تعریف و هم در مجازاتی که برای محارب و برای سارق معین شده است تفاوتهایی لحاظ شده است!
با توجه به این نکات برخی معتقد شدهاند که محارب با سارق فرق دارد و میتوان گفت که سارق در حکم محارب است نه اینکه حقیقتا از مصادیق محارب باشد.
ولی بیانی از صاحب جواهر نقل شد و ایشان معتقد بودند که مقصود صاحب شرایع از عبارت «اللص محارب» این است که سارق حقیقتا محارب است نه اینکه در حکم محارب باشد علاوه بر آن ایشان روایات متعددی را نقل کردهاند که مضمون آنها مؤید همین ادعا است هر چند که ما قبول داریم که در تعریف و برخی احکام بین لص و محارب تفاوتهایی وجود دارد علی أی حال این دسته از روایات را مورد بررسی قرار میدهیم.
روایات دال بر تساوی سارق و محارب
روایت اول:
«وَ عَنْهُ (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى)[13] عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ اللِّصُّ يُرِيدُ أَهْلَكَ وَ مَالَكَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْدُرَهُ وَ تَضْرِبَهُ فَابْدُرْهُ وَ اضْرِبْهُ وَ قَالَ اللِّصُّ مُحَارِبٌ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ فَاقْتُلْهُ فَمَا مِنْكَ[14] مِنْهُ فَهُوَ عَلَيَّ.»[15] ، [16]
در این روایت به وضوح مطرح شده است که «اللص» یکی از مصادیق محارب است و جایی برای تردید باقی نمیماند و اگر کسانی مخالف این ادعا هستند باید بگویند اگر بنای بر این بود که بگویند سارق و محارب یکی است باید به چه بیانی واضحتر از این روایت گفته میشد؟
همانطور که ملاحظه میفرمایید این روایت از طریق غیاث بن ابراهیم از امام صادق(ع) نقل شده است و ایشان این روایت را از پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) نقل نمودهاند و مضمون این روایت این است که: اگر زمانی سارقی وارد بر منزل کسی شد و قصد تعدی به افراد و اموال آن بیت را داشته باشد در صورتی که شخص در خود این توان را ببیند که میتواند در مقابل این سارق ایستادگی کند و او را مورد ضرب و جرح قرار دهد باید این عمل را انجام دهد و آن سارق را مورد ضرب قرار دهد و شر او را دفع نماید و همچنین در ادامه امام(ع) میفرمایند: «اللص محارب لله و لرسوله» و به صراحت سارق را در ردیف محارب قرار میدهند و قتل او را جایز میدانند نه اینکه سارق را در حکم محارب فرض کنند و حضرت در تشویق به چنین دفاعی هر دینی و ضمانی که از این قتل بر گردن صاحب خانه در آید را به گردن میگیرند و میفرمایند: «فَمَا مِنْكَ مِنْهُ فَهُوَ عَلَيَّ» نتیجه اینکه، لص خود محارب است، نه در حکم محارب.
روایت دوم:
«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرٍ(ع) عَنْ أَبِيهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ رَجُلٌ يُرِيدُ أَهْلَكَ وَ مَالَكَ فَابْدُرْهُ بِالضَّرْبَةِ إِنِ اسْتَطَعْتَ فَإِنَّ اللِّصَّ مُحَارِبٌ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، فَمَا تَبِعَكَ مِنْهُ شَيْءٌ فَهُوَ عَلَيَّ.»[17] ، [18]
در این روایت نیز که امام صادق(ع) از پدر بزرگوارشان نقل کردهاند، در صورت توان جایز دانستهاند در مقابل سارقی که قصد تعدی به اهل و اموال کسی را نموده است ایستادگی شود و آن سارق مورد ضرب و جرح قرار گیرد و حتی حضرت تأکید میکنند که اگر چیزی بر عهده این صاحب خانه که در دفاع از اهل و اموال خود ضربهای به سارق رسانده است و یا حتی او را به قتل رسانده است همه این امور را به گردن گرفتهاند. در این روایت نیز حضرت به صراحت سرقت را یکی از مصادیق محاربه دانستهاند که فرمود: «فإنّ اللص محارب» نتیجه اینکه لص خود محارب است نه در حکم محارب.
روایت سوم:
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَلاَنِسِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ (فَزَارَةَ عَنْ أَنَسٍ أَوْ هَيْثَمِ بْنِ الْبَرَاءِ)[19] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اللِّصُّ يَدْخُلُ عَلَيَّ فِي بَيْتِي يُرِيدُ نَفْسِي وَ مَالِي قَالَ اقْتُلْهُ[20] فَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَنْ سَمِعَ أَنَّ دَمَهُ فِي عُنُقِي.»[21] ، [22]
در این روایت راوی از امام صادق(ع) سؤال میکند از اینکه اگر سارقی به خانه من وارد شود و قصد جان و مال و اهل و عیال من را داشته باشد من چه وظیفهای دارم؟ حضرت در جواب میفرمایند: تو اجاره داری چنین سارقی را به قتل برسانی من، خدا و هر کس که این سخن مرا میشنود را شاهد میگیرم که هر آنچه بر عهده تو بیاید را به گردن میگیرم.
روایت چهارم:
«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ اللِّصُّ الْمُحَارِبُ فَاقْتُلْهُ فَمَا أَصَابَكَ فَدَمُهُ فِي عُنُقِي.»[23] ، [24]
در این صحیحه امام صادق(ع) به نقل از جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «هنگامیکه دزدی بر تو وارد شد پس این دزد محارب است پس چنین سارقی را به قتل برسان و اگر دینی بر عهده تو در آمد من همه آن را به گردن میگیرم.» در این روایت به صراحت یکی از مصادیق محارب «اللص» معرفی شده است.
نتیجه:
قبول داریم که تعریف و برخی احکام راجع به محارب و سارق تفاوتهایی با یکدیگر دارند و قبول داریم که مجازات مخصوصی در قرآن کریم برای محاربین وارد شده است ولی با توجه به این همه روایات که به صراحت سارق را به عنوان یکی از مصادیق محارب به حساب آوردهاند ما نیز این دو را تحت عنوان محارب قرار میدهیم گویا محارب دو مصداق شاخص دارد یکی از آنها این است که کسی اسلحه بکشد و قصد ترساندن مردم را داشته باشد و دیگری کسی است که بخواهد به قصد سرقت اموال و یا لطمه بر جان و ناموس کسی وارد خانه او شود. همانطور که از برخی بزرگان مانند صاحب شرایع چنین برداشتی را بیان کردیم و صاحب جواهر نیز این موضوع را مورد تأکید قرار دادند.
نکته:
یکی از مطالب فوقالذکر این بود که اگر کسی در دفاع از مال و جان خود مرتکب ضرب و جرح و قتل سارق شود گناهی به گردن او نیست و او وظیفه خود را انجام داده است ولی این سؤال پیش میآید: وقتی در روایت گفته شده است تا حد توان در مقابل سارق ایستادگی کنید معنایش آن است که اگر لازم شد جان خود را فدا کنید در این صورت آیا جایگاه و مقامی مانند مقام شهیدی که در مقابل محاربین کشته شده است به او داده خواهد شد؟ و آیا احکام شهدا به او تعلق خواهد گرفت؟
در جواب این سؤال روایاتی را مطرح خواهیم کرد و به این نتیجه خواهیم رسید که این کشتهها حکم شهداء را دارند یعنی آن ثواب و منزلتی که برای شهداء گفته شده است شامل این چنین کشتههایی خواهد شد ولی احکام مخصوص شهداء مانند عدم وجوب غسل و کفن شامل آنها نمیشود. به عنوان نمونه به دو روایت توجه میکنیم:
روایت اول: «مَنْ قُتِلَ دُونَ عِيَالِهِ[25] فَهُوَ شَهِيدٌ»[26] و روایت دوم: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»[27] یعنی هم راجع به کشته در راه دفاع از اهل و عیال و هم راجع به کشته در راه دفاع از مال از عبارت «شهید» استفاده شده است.
إنشاءالله تفصیل این روایات در جلسه آینده.