99/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد / دفع استیلای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دشمنان
بحث اعتقادی اخلاقی: یکی از گرفتاریهای مهم هر انسانی نداشتن الگوی رفتاری و عقیدتی صحیح و ثابت است؛ تنها الگوی مطمئن و همه جانبه که خیر دنیا و آخرت در آن قرار گرفته است، الگو گیری از اهل بیت پیغمبر اسلام است.
چند جلسه است که راجع به جایگاه والای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از لسان رسول گرامی اسلام صحبت کردهایم و تا کنون سه حدیث در این خصوص از منابع اهل سنت بیان شده است؛ حدیث ثقلین، حدیث سفینه نوح و حدیث نجوم و اما امروز راجع به حدیث دیگری از رسول خدا(ص) از جهت تعداد و خصوصیات فردی این انوار الهی سخن میگوییم.
خلفای دوازدهگانهی رسول خدا(ص) در منابع اهل سنّت: دربارهی امامان معصوم(ع) که جانشینان بر حق رسول خدا(ص) هستند هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه روایات فراوان وجود دارد.
در منابع اهل سنت روایاتی تحت عنوان روایت «اثنا عشر خلیفة» نقل شده است که برخی ویژگیهای جانشینان رسول خدا(ص) نیز در آنها مطرح شده است.
علمای اهل سنت به جهت فراوانی و اعتبار بالای این دسته از روایات، تعداد جانشینان رسول خدا(ص) را دوازده تن میدانند؛ اما در تعیین مصداق آنها، شدیداً دچار اختلاف نظر شدهاند و در مورد این روایات تحلیلهای گوناگون نموده و نظریههای متعددی را ارائه دادهاند مثلا جایی گفتهاند چهار خلیفه پیغمبر یعنی ابابکر و عمر و عثمان و علی بن ابی طالب از دنیا رفتهاند و هشت خلیفه دیگر هنوز به دنیا نیامدهاند.
1. در منابع اهل سنّت راجع به دوازده جانشین رسول خدا(ص)، تعبیرات مختلفی، همانند: «اثنا عشر خلیفة»، «اثنا عشر امیراً»، «اثنا عشر نقیباً» و «اثنا عشر قیّماً»، به کار رفته است؛ روایت «اثنا عشر» با این تعبیر، بخش قابل توجهی از منابع حدیث را به خود اختصاص داده، و توسط علمای طراز اول اهل سنت گزارش شده است[1] .
از جمله مسلم بن حجاج نیشابوری، در صحیح خودش پنج روایت را از طریق جابر بن سمره، با این تعبیر نقل کرده است: «حدثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ و ابو بَکْرِ بن ابی شَیْبَةَ قالا حدثنا حَاتِمٌ وهو بن اسماعیل عن الْمُهَاجِرِ بن مِسْمَارٍ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن ابی وَقَّاص قال: کَتَبْتُ الی جَابِرِ بن سَمُرَةَ مع غُلَامِی نَافِعٍ اَنْ اَخْبِرْنِی بِشَیْءٍ سَمِعْتَهُ من رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوسلّم) قال فَکَتَبَ الی سمعت رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوسلّم) یوم جُمُعَةٍ عَشِیَّةَ رُجِمَ الْاَسْلَمِیُّ یقول: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِمًا حتی تَقُومَ السَّاعَةُ او یَکُونَ عَلَیْکُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کلهم من قُرَیْشٍ»[2] .
عَامِرِ بن سَعْدِ بن ابی وَقَّاص گفت: به جابر بن سَمُرَةَ نامه نوشتم و از او خواستم که مرا از برخی از احادیثی که از رسول خدا(ص) شنیده، آگاه سازد (و حدیثی از آن حضرت برایم روایت کند) او برایم چنین نوشت: روز جمعه که شام سنگسار اسلمی بود، از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «دین، همیشه برپاست تا اینکه قیامت فرارسد و بر شما دوازده خلیفه باشد که همگی از قریشاند».
صحیح مسلم روایات دیگری را نیز از جابر بن سمره گزارش کرده، که در ابتدای آنها تعبیر متفاوت وجود دارد:
... یقول: اِنَّ هذا الْاَمْرَ لَا یَنْقَضِی حتی یَمْضِیَ فِیهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً...
... یَقُولُ: لَا یَزَالُ الْاِسْلَامُ عَزِیزًا اِلَی اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً، ....
... یَقُولُ: " لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ عَزِیزًا مَنِیعًا اِلَی اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً، ....
... لَا یَزَالُ هذا الْاَمْرُ عَزِیزًا الی اثنی عَشَرَ خَلِیفَةً..
2. «مَسروقُ: کنّا جُلوساً عِندَ عَبدِاللّهِ بنِ مَسعودٍ وهُوَ یقرِؤُنا القُرآنَ، فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: یا أبا عَبدِالرَّحمنِ، هَل سَأَلتُم رَسولَ اللّهِ(ص): کم تَملِک هذِهِ الامَّةُ مِن خَلیفَةٍ؟ فَقالَ عَبدُاللّهِ بنُ مَسعودٍ: ما سَأَلَنی عَنها أحَدٌ مُنذُ قَدِمتُ العِراقَ قَبلَک، ثُمَّ قالَ: نَعَم، ولَقَد سَأَلنا رَسولَ اللّهِ(ص)، فَقالَ: اثنا عَشَرَ، کعِدَّةِ نُقَباءِ بَنی إسرائیلَ»[3] .
«مسروق گفت: ما در نزد عبد اللَّه ابن مسعود نشسته بودیم و او برای ما قرآن میخواند، مردی به او گفت: یا ابا عبدالرحمن آیا شما از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نپرسیدید که بعد از او چند خلیفه خواهند آمد؟ عبداللَّه گفت: از هنگامی که از عراق وارد شدهام کسی این موضوع را از من نپرسیده است، ما از رسول خدا پرسیدیم فرمودند: خلفاء من دوازده نفرند مانند نقباء بنیاسرائیل»[4] .
3. «حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ح وحَدَّثَنَا رِفَاعَةُ بْنُ الْهَيْثَمِ الْوَاسِطِيُّ، وَاللَّفْظُ لَهُ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ اللهِ الطَّحَّانَ، عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: «إِنَّ §هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمِ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً»، قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ، قَالَ: فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ؟ قَالَ: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ».»[5] .
«جابر بن سمرة: با پدرم خدمت پیامبر(ص) رسیدم و من شنیدم که پیامبر(ص) فرمود: این امر همچنان باقى است تا دوازده جانشین سرِکار بیایند. سپس چیزى فرمود که من نفهمیدم. به پدرم گفتم: پیامبر(ص) چه فرمود؟ گفت: فرمود: همه آنها از قریشاند».
4. «و ذكر ابن شاذان هذا، حدّثنا أبو محمد الحسن بن عليّ العلوي الطبري، عن أحمد بن عبد اللّه، حدثني جدي أحمد بن محمد، عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن عمرو بن اذينة، حدثني أبان بن أبي عيّاش، عن سليم بن قيس الهلالي، عن سلمان المحمّدي قال: دخلت على النبي صلّى اللّه عليه و آله و إذا الحسين على فخذه و هو يقبل عينيه، و يلثم فاه، و يقول: «إنك سيد ابن سيد أبو سادة، إنّك إمام ابن إمام أبو أئمة، إنّك حجة ابن حجة أبو حجج، تسعة من صلبك تاسعهم قائمهم»[6] .
5. «ابو نعیم اصفهانی» در کتاب «حلیة الاولیاء» نقل کرده و از آن چنین به دست میآید که این امامان از عترت و خاندان رسول خدایند.
او به اسناد خود از ابن عباس روایت میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «من سره ان یحیی حیاتی، و یموت مماتی، و یسکن جنة عدن غرسها ربی، فلیوال علیا من بعدی و لیوال ولیه و لیقتد بالائمة من بعدی، فانهم عترتی خلقوا من طینتی، رزقوا فهما و علما، و ویل للمکذبین بفضلهم من امتی، القاطعین فیهم صلتی، لاانالهم الله شفاعتی»[7] .
هر کس خشنود می شود که همچون من زندگی کند، همچون من بمیرد و در بهشت جاودانی که پروردگارم آن را بنا کرده، مسکن گزیند، پس از من از علی پیروی کند و با هر کس که از او پیروی میکند هم پیمان باشد. و از پیشوایانی که پس از من میآیند تبعیت کند; چراکه آنها از خاندان من هستند، از سرشت من آفریده شدهاند، و دانش و بینش به آنها ارزانی شده است. بدا به حال کسانی که امت من برتری آنها را تکذیب کند، و پیوندی را که من با آنها دارم بگسلد. خداوند شفاعت مرا شامل حال این گروه [از امت من] نسازد.
ابونعیم به دنبال این روایت نقل کرده است: کسانی که به [مقام] پیروی از عترت و خاندان پاکنهاد [رسول خدا] نایل شدند، لبهایشان خشکیده و پیشانیهایشان [بر زمین] گسترده است، هر آنچه زودگذر و فنا پذیر است در نظر آنها خوار و بی ارزش است و از گردنکشانی که دنیا را برای خود برگزیدهاند کناره میجویند; آنها کسانی هستند که رفاه و آسایش را به کناری گذاشته و از همه لذایذ و شهوات و خوراکیهای گوناگون و نوشیدنیهای رنگارنگ چشم پوشیده و در مسیر رسولان، اولیا و صدیقان راه میسپارند. آنها [دنیای] زودگذر و نابود شونده را رها کرده و به [سرای] دیرپا و باقی و همجواری با آن روزی دهنده بسیار بخشنده و آن صاحب نعمتها و بخششها دل سپردهاند.
بحث فقهی: اگر دشمنان در صدد تجاوز به بلاد اسلامی باشند و بخواهند عزت اسلام و مسلمین را از بین ببرند بر همه مکلفین واجب است که در مقابل این متجاوزین ایستادگی کنند و از بذل جان و مال در این راه کوتاهی نکنند.
مرحوم امام ضمن بیان این مسئله در مسئله دوم این نوع دفاع را مطلق معرفی فرمودهاند و حتی در چنین دفاعی حضور امام معصوم(ع) و إذن او و نائب او را از شرائط آن ندانستهاند و در مسئلهی سوم موضوع استیلای دشمنان بر بلاد اسلامی مطرح شد و در چنین شرائطی نیز مرحوم امام واجب دانستهاند که در مقابل زیاده خواهی و تجاوز دشمنان با هر وسیلهای باید ایستادگی کرد در این حکم مرد و زن و پیر و جوان و سالم و مریض فرقی ندارد.
و همچنین در مسئله چهارم عرض شد که علاوه بر ایستادگی در مقابل تجاوز نظامی دشمنان باید در مقابل استیلای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دشمنان ایستادگی نمود و از هر نوع استیلایی که نهایت به تضعیف اسلام و تقویت دشمنان اسلام منتهی شود باید اجتناب نمود.
حکم مراودات بین دُوَل اسلامی و دُوَل غیر مسلمان
مسئله5: «لو كان في المراودات التجارية و غيرها مخافة على حوزة الإسلام و بلاد المسلمين من استيلاء الأجانب عليها سياسيا أو غيرها الموجب لاستعمارهم أو استعمار بلادهم و لو معنويا يجب على كافة المسلمين التجنب عنها، و تحرم تلك المراودات»[8] .
در این مسئله، مرحوم امام هر نوع مراودهی تجاری و غیر تجاری که موجب تسلط و استثمار بلاد اسلامی توسط اجانب شود را ممنوع دانستهاند و حتی اگر این تسلط غیر مستقیم باشد و در ظاهر إشرافی از اجانب مشاهده نشود مانند اینکه بخواهند اجناسی را از کشور خارج کنند که مورد نیاز کشور است و یا اینکه اجناسی را وارد کشور کنند که باعث تقویت دشمنان شود و در نهایت به ضرر مردم ختم شود.
إنشاء الله ادامه مباحث در جلسه آینده.
وَصَلَّی اللّهُ عَلَی سَیِّدِنِا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ