99/10/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد / شواهد قرآنی و روایی در شمول سایر اقسام مجاهده در فضیلت جهاد دفاعی و جهاد ابتدائی و وجوب جلوگیری از استیلای سیاسی و اقتصادی دشمنان
طرح یک شبهه: در جلسهی گذشته مطرح کردیم فضائلی که برای جهاد مطرح شده است فقط مربوط به جهاد در معرکه حق علیه باطل نمیشود بلکه در این عنوان معنای لغوی اراده میشود «بذل الطاقة و تحمل المشقّة» نتیجه آن شد که جهاد علمی و جهاد مالی و جهاد با نفس از مصادیق تصریح شده جهاد است.
برخی از شما برادران مطرح نمودید که با وجود مطلق بودن عنوان جهاد اگر کسی جهاد در معرکه و جهاد دفاعی را ترک کند و به جای آن مشغول جهاد با نفس باشد آیا نام او در ردیف مجاهدین در راه خدا قرار میگیرد؟
دفع شبهه در کلام استاد: باید همیشه در همهی امور اهم و مهم کنیم؛ زمانی که دشمنان اساس دین و عزت مسلمین را مورد هدف قرار دادهاند در این شرائط هیچ جهادی به رتبهی جهاد دفاعی و نظامی نمیرسد از آن بالاتر اینکه اگر جامعه امنیت و انسجام خود را با ترک جهاد دفاعی از دست بدهد دیگر امکان جهاد علمی و مالی و رسیدگی به جهاد نفس باقی نمیماند از طرفی هیچ منافاتی ندارد در حالیکه به جهاد دفاعی مشغول هستیم در حد مقدورات به سایر جهادها مبادرت بورزیم.
شواهد قرآنی و روایی در شمول سایر اقسام مجاهده در فضیلت جهاد دفاعی و جهاد ابتدائی
1-سوره توبه آیه 41: ﴿انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[1] . «برای جنگ با کافران، سبکبار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید»[2] .
2-سوره حج آیه 78: ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ﴾[3] . «و حق جهاد در راه او را (با دشمنان دین و با نفس امّاره) به جای آرید (و در طلب رضای او به قدر طاقت بکوشید)».
کلام مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه: «﴿جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ﴾: بيشتر مفسرين معتقدند كه مقصود از جهاد در راه خدا، در اينجا همه كارهاي نيكو و عبادت است و گفتهاند: حق جهاد اين است كه كارها را به نيت خالص و صادق انجام دهيد. سدي گويد: منظور اين است خدا را اطاعت كنند و هيچگاه معصيتش نكنند. اما ضحاك گويد: منظور از جهاد، شمشير زدن در راه خدا و جنگ با كافران است، اگر چه پدر و فرزند باشند. از عبد اللَّه بن مبارك روايت شده كه منظور جهاد با نفس و هواي نفس است»[4] .
3-روایت سکونی: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ سَرِيَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْس»[5] .
«امام صادق عليه السلام نقل فرمود: همانا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله لشكرى را برای جنگ فرستادند. پس چون كه آن لشکر برگشت فرمود: «آفرين به گروهى كه جهاد كوچك را به جاى آوردند و جهاد بزرگ برای آنها باقی ماند.» گفته شد اى پيغمبر خدا جهاد بزرگ چيست؟ حضرت فرمودند: «جهاد نفس است».
4-روایت حیدرة: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ حَيْدَرَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْيَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ»[6] . در این روایت امام صادق(ع) جهاد در راه خدا را بعد از واجبات بالاترین ارزشها معرفی فرمودهاند.
5-روایت أبی عبد الرحمن السلمی: «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِسْحَاقَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي رَوْحٍ فَرَجِ بْنِ قُرَّةَ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنِ ابْنِ أَبِي لَيْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ- فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ إِلَى أَنْ قَالَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْأَسْدَادِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ الْحَدِيثَ»[7] . در این روایت امیرالمؤمنین(ع) جهاد در راه خدا را دری از درهای بهشت دانستهاند که خداوند آن را مخصوص بندگان خاص خود قرار داده است و در ادامه نیز اوصاف دیگری از این فضیلت ارزشمند بیان فرمودهاند.
6-روایت سلیمان بن خالد: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكَ بِالْإِسْلَامِ أَصْلِهِ وَ فَرْعِهِ وَ ذِرْوَةِ سَنَامِهِ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَمَّا أَصْلُهُ فَالصَّلَاةُ وَ فَرْعُهُ الزَّكَاةُ وَ ذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَادُ ثُمَّ قَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُكَ بِأَبْوَابِ الْخَيْرِ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ وَ الصَّدَقَةُ تَذْهَبُ بِالْخَطِيئَةِ وَ قِيَامُ الرَّجُلِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ بِذِكْرِ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ ع- ﴿تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ﴾.»[8] . «از سليمان بن خالد از امام باقر (ع) كه فرمود: آيا به تو خبر ندهم به اصل و فرع و كنگره نيروى اسلام؟ گفتم: قربانت، چرا، فرمود: اصل آن نماز است و فرع آن زكاة و كنگره نيروى آن جهاد، سپس فرمود: اگر بخواهى به تو خبر دهم از همه ابواب خير؟ گفتم: آرى قربانت، فرمود: روزه سپر است از دوزخ؛ و صدقه، گناه را ببرد و ذكر خدا در دل شب، سپس اين آيه را خواند (16 سوره سجده): «دورى گزيند پهلوى آنان از بستر خواب و بخوانند پروردگار خود را از بيم و اميد و از آنچه به آنها روزى داديم انفاق كنند»[9] .
مختار استاد: نتیجه مباحث اینکه نمیتوان جهاد را منحصر در جهاد دفاعی و جهاد ابتدائی کرد بلکه باید معنای لغوی جهاد در نظر گرفته شود چنانچه از بیان مطلق آیات و روایات این نکته به دست میآید از جمله اقسام جهاد، جهاد مالی است به نحوی که در پرداخت وجوهات شرعی از جمله زکات باید مجاهده داشته باشد اگر نیاز فقراء با بیش از این مقدار نصابی که خدا قرار داده است بر آورده میشد خداوند نصاب بالاتر را در نظر میگرفت پس اگر میبینیم که هنوز نیازمندان واقعی فراوان در جوامع اسلامی مشاهده میشود این نشانه کوتاهی مسلمانان در پرداخت زکات است یک مؤمن علاوه بر امور مالی واجب در بذل مال در امور خدا پسندانه مانند انفاقات مستحب به فقراء و تهیه جهیزیه و درمان نیارمندان و خلاصی گرفتاران کوتاهی نمیکند.
و اما جهاد با نفس آن است که با خواهشهای نفس مبارزه کند و مقابل نفس امّاره همان نفسی که انسان را به بدیها امر میکند ایستادگی کند و نفس را در حدود الهی حفظ کند.
و اما مرحوم امام در مسئله4 مقابله با استیلای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دشمنان را دفاع دانستهاند و همهی مکلفین را موظف دانستهاند تمام روشهای مبارزهی منفی بر علیه سیطرهی دشمنان را بکار برند مانند تحریم کالای شرکتهای این دشمنان و اما مبارزه سیاسی مانند اینکه باید مراقب شیطنت دشمنان مانند اسرائیل باشند زیرا این پست فطرتها برای ایجاد تفرقه بین کشور ما و کشورهای همسایه دوست امکان دارد مراکز مهمی مثلا از ایران و سوریه را منفجر کنند و به گردن این کشورها بیاندازند.
إنشاء الله ادامه مباحث در جلسه آینده.
وَصَلَّی اللّهُ عَلَی سَیِّدِنِا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ