99/09/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد / وجوب بیقید جهاد دفاعی تحت امر فرمانده عادل و جواز جهاد ابتدائی در زمان غیبت امام زمان(عج) با حضور ولی فقیه
بحث فقهی:
کلام مرحوم امام: «فصل في الدفاع و هو على قسمين: أحدهما الدفاع عن بيضة الإسلام و حوزته، ثانيهما عن نفسه و نحوها.
القول في القسم الأول
مسألة 1 لو غشي بلاد المسلمين أو ثغورها عدوّ يخشى منه على بيضة الإسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأيّة وسيلة ممكنة من بذل الأموال و النفو
مسألة 2 لا يشترط ذلك بحضور الامام عليه السلام و إذنه و لا إذن نائبه الخاص أو العام، فيجب الدفاع على كل مكلف بأيّة وسيلة بلا قيد و شرط.»[1] .
نکات مطرح شده در کلام مرحوم امام:
1. مرحوم امام از عبارت «فصل فی الدفاع» استفاده کردهاند و از بیان عنوان «جهاد دفاعی» اجتناب نمودهاند زیرا متبادر از «جهاد» جهاد ابتدائی است و گویا برای جلوگیری از اشتباه شدن جهاد ابتدائی با جهاد دفاعی چنین تعبیری بکار رفته است.
2. جهاد دفاعی دو قسم است: قسم اول: اگر دشمنان اسلام به جهت خصومت با اساس دین و به قصد از بین بردن مرکز اسلام و شعائر دینی اقدام به تجاوز کنند و مسلمانان به نیت حفظ اساس اسلام و شعائر دینی از قبیل برپایی نمازهای جماعت و اجرای حدود الهی با این دشمنان قتال کنند. قسم دوم: اگر دشمنان با خود اسلام و شعائر دینی کاری نداشته باشند ولی در خود مسلمانان طمع داشته باشند و بخواهند جان و مال و ناموس و کشور آنها را مورد تجاوز قرار دهند و مسلمانان در مقابل آنها بأیستند و از این امور دفاع کنند.
3. مسئله1راجع به قسم اول این است که دشمنان از طریق تجاوز به بلاد اسلامی و مرزهای آنها بخواهند مراکز اسلامی و اجتماعات مسلمین را از بین ببرند در این فرض بر همهی مسلمانان واجب است که از این ارزشهای اسلامی دفاع کنند و در این راه لازم است که از هر وسیلهی ممکن بهرهمند شوند و حتی از بذل جان و مال دریغ نکنند.
4. مسئله2 راجع به این است که جهاد دفاعی مشروط به حضور امام معصوم(ع) و نائب خاص و عام امام نیست و بدون إذن امام و إذن نائب خاص و عام امام معصوم(ع) باید این جهاد بوسیله مکلفین به قدر کفایت انجام شود.
5. در جهاد دفاعی هیچ قید و شرطی وجود ندارد و بر مرد و زن و پیر و جوان و سالم و حتی بر مریض هم لازم است به اندازهای که برای آنها مقدور است از هر وسیلهای استفاده کنند تا شر دشمنان را دفع کنند.
لزوم فرمانده عادل در جهاد دفاعی: برای تحقق هر نوع جهادی از جمله جهاد دفاعی که مورد بحث ما است لازم است که لشکری تشکیل شود و برای هدایت و ساماندهی این لشکر باید فرمانده توانمندی تعیین شود و باید همهی لشکریان خود را موظّف به اطاعت از او بدانند و این یکی از بدیهیات است حتی در بین لشکریان ظلم و جور مانند لشکریان بنی امیه و بنی مروان نیز قبول داشتند که برای رسیدن به آن اهداف شوم خود باید لشکری ترتیب دهند و برای این لشکر فرماندهی قرار دهند.
بهترین فرض و مصداق اعلی آن است که در این جهاد، خود معصوم(ع) یا فرمانده مأذون از طرف امام عهدهدار فرماندهی لشکر حق باشد و نمونهی آن را ما در تاریخ اسلام فراوان سراغ داریم که چطور خود رسول خدا(ص) در جهادهای متعدد که برخی جهاد ابتدائی بوده و برخی جهاد دفاعی، فرماندهی این لشکریان را عهدهدار میشدند و یا آقا امیرالمؤمنین(ع) در چندین جهادی که در دوران خلافت آن حضرت واقع شد خود حضرت عهدهدار فرماندهی این لشکریان شدند.
در کشور ما نیز قبل از انقلاب، حکومتی فاسد بر قرار بود و کسانی در بطن آن قرار گرفته بودند که در صدد از بین بردن مظاهر دینی بودند در آن زمان اگر کسی در یک لشکری که به دستور چنین شاهی تشکیل میشد قرار میگرفت یکی از مصادیق اعانهی بر ظلم و طاغوت به شمار میآمد.
تمسک به روایاتی از امام صادق(ع) در تأیید این حکم:
1-روایت بشیر دهّان: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّي رَأَيْتُ فِي الْمَنَامِ أَنِّي قُلْتُ لَكَ إِنَّ الْقِتَالَ مَعَ غَيْرِ الْإِمَامِ الْمُفْتَرَضِ طَاعَتُهُ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ فَقُلْتَ لِي نَعَمْ هُوَ كَذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هُوَ كَذَلِكَ هُوَ كَذَلِكَ»[2] .
بشير دهّان گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: من در عالم خواب ديدم كه به شما عرض كردم: در واقع جنگيدن به همراه كسى غير از امام مفروض الطاعه - كه خدا اطاعتش را واجب فرموده است - حرام است و حكم آن مانند حكم خوردن گوشت مردار، خون و گوشت خوك است، و شما به من فرمودى: همينطور است. امام صادق(ع) فرمود: همينطور است، همينطور است.
2-روایت اعمش: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ وَ الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيد»[3] . در این روایت امام(ع) جهاد را فقط در سایهی فرماندهی حاکم عادل واجب دانستهاند و فرمودهاند هر کس در راه حفظ اموال خود کشته شود شهید است.
3-«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا يَخْرُجُ الْمُسْلِمُ فِي الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الْحُكْمِ وَ لَا يُنْفِذُ فِي الْفَيْءِ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ إِنْ مَاتَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ كَانَ مُعِيناً لِعَدُوِّنَا فِي حَبْسِ حَقِّنَا وَ الْإِشَاطَةِ بِدِمَائِنَا وَ مِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّة»[4] .
در این روایت نیز قرار گرفتن در لشکری که فرمانده آن یک انسان جاهل به احکام الهی باشد به نحوی که حقوق الهی را رعایت نکند ممنوع شده است و اگر کسی در چنین لشکری قرار گیرد گویا در لشکر دشمنان خدا و دشمنان اهل بیت قرار گرفته است و اگر کسی در چنین لشکری کشته شود گویا به مرگ جاهلیت مرده است.
ولی فقیه نائب عام امام معصوم(ع)
ادله نقلی بر اثبات نیابت عام ولی فقیه از امام معصوم(ع):
روایت اول: «وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فانّهم حجّتي عليكم وأنا حجّة الله عليهم»[5] . در زمان غیبت کسانی که راویان احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع) هستند و مطیع امر مولا و مراقب هوای نفس خود و حب دنیا در دل ندارند این افراد نائبان عام امام زمان(عج) هستند به نحوی که آن مجتهد جامع شرایط حجت از طرف امام معصوم است و امام معصوم حجت از طرف خداست.
روایت دوم: مقبوله عمر بن حنظله: در این روایت امام صادق(ع) فرمودهاند: «... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله»[6] . در این روایت، امام صادق(ع) با تعابیر بسیار محکمی جایگاه مجتهد جامع الشرائط را تشریح فرمودهاند به نحوی که استنباط و حکم چنین عالمی را حکم اهل بیت معرفی نمودهاند و از آن بلاتر اینکه فقیه جامع الشرائط را از طرف خود حاکم بر مسلمانان قرار دادهاند به نحوی که ردّ این فقهاء را مانند ردّ اهل بیت به شمار آوردهاند و کسی که رادّ اهل بیت باشد مانند رادّ خدا خواهد بود و این عمل در حد شرک به خداست.
جواز جهاد ابتدائی با وجود ولایت فقیه: مختار استاد:به برکت این بحث متذکر نکتهی مهمی شدیم و آن نکته این است که با توجه به روایات فوق الذکر، با وجود ولی فقیه جامع الشرائط و مبسوط الید بودن او و وجود مصلحت، هیچ منعی وجود ندارد که به إذن او جهاد ابتدائی انجام شود؛ در این زمان با توجه به تشکیل جمهوری اسلامی که در رأس آن ولی فقیه مستقر شده است هیچ تردیدی در این مسئله باقی نمیماند.
توضیح استاد: مسئلهای که مرحوم امام متعرض آن شدند این است که در صورت تجاوز دشمنان به بلاد اسلامی به قصد بر اندازی مراکز اسلامی نیازی به إذن امام معصوم و نائب خاص و عام او نیست و بر هر مکلّفی واجب است که کفایةً در دفع شر این دشمنان اقدام کند.
إنشاء الله ادامه مباحث در جلسه آینده.
وَصَلَّی اللّهُ عَلَی سَیِّدِنِا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ