درس خارج فقه استاد مقتدایی

99/09/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الفطرة / مصرف زکات فطره

بحث فقهی: بحث راجع به زکات فطره است؛ به تبعیت از مرحوم امام موضوعات مرتبط با زکات فطره را پیگیری کردیم؛ یکی از موضوعات، جنس زکات فطره بود: «القول فی جنسها» و مشخص شد که جنس این زکات اجناسی مانند گندم، کشمش، خرما و قوت غالب مردم هر منطقه است؛ یکی دیگر از موضوعات راجع به مقدار زکات فطره بود: «القول فی قدرها» و عرض شد که مقدار آن به ازاء هر نفر به اندازه یک صاع از اجناس مذکور است؛ و موضوع سوم راجع به زمان وجوب زکات فطره و همچنین مهلت پرداخت زکات فطره بود: «القول فی وقتها» و عرض شد که وقت وجوب آن است که شرائط وجوب زکات فطره قُبیل غروب عید فطر جمع باشد و واجدا للشرائط وارد شب عید فطر شود و عرض شد آخرین مهلت پرداخت زکات فطره فعل نماز عید فطر است که البته اقوال دیگری نیز در این مهلت بیان شده است و اما موضوعی که در صدد طرح آن هستیم مربوط است به مصرف زکات فطره.

«و ان كان الأحوط الاقتصار على دفعها إلى الفقراء المؤمنين و أطفالهم»[1] . با توجه به تعلیلی که برخی از علماء در استثناء عاملین و مؤلفة قلوبهم دارند و این دو مورد را مختص به دوران حضور امام معصوم(ع) می‌دانند و با توجه به برخی روایات، امام رحمة الله علیه در بین موارد ششگانه‌ی باقی مانده باز هم احتیاط را در این دیده‌اند که مصرف زکات فطره در بین فقراء مؤمنین و فرزندان آنها قرار بگیرد.

القول في مصرفها: اقوال در موارد مصرف زکات فطره:

1-قول مرحوم امام: «الأقوى أن مصرفها مصرف زكاة المال». یعنی تمام موارد هشتگانه‌ای [2] که در قرآن کریم برای مصرف صدقات از جمله زکات مال بیان شده است برای زکات فطره نیز همین موارد، موضوعات مصرف زکات فطره قرار می‌گیرد و چه بسا بر اساس روایت، مصرف زکات فطره در این امور هشتگانه قدر متیقن می‌باشد زیرا در صدر اسلام و همزمان با نزول این آیه، وضعیت کشاورزی و دامداری و تجارت مسلمین طوری نبود که اموال آنها به حد نصاب برسد و مکلف به پرداخت زکات مال باشند ولی اکثر مسلمین در این دوران مکلّف به پرداخت زکات فطره بودند.

2-قول مرحوم علامه در منتهی: «و تصرف الفطرة إلى من يستحقّ زكاة المال، و هم ستّة أصناف: الفقراء، و المساكين، و في الرقاب، و الغارمين، و في سبيل اللّه، و ابن السبيل، لأنّها زكاة فتصرف إلى من يصرف إليه سائر الزكوات. و لأنّها صدقة فتدخل تحت قوله تعالى إنما الصدقات للفقراء. الآية»[3] .

مرحوم علامه در منتهی فرموده‌اند: «اختصاص مصرفها فی ما عدا العاملین و مألفة قلوبهم». ایشان از موارد هشتگانه مصرف صدقات، این دو مورد را در مصرف زکات فطره استثناء کرده‌اند و تعلیل ایشان این است که در زمان غیبت، این دو مورد مصداق خارجی پیدا نمی‌کند زیرا لازمه‌ی اینکه کسانی به عنوان عاملین و کارگزاران امر زکات تعیین شوند، تحقق حکومت اسلامی به امامت امام معصوم است و همچنین مؤلفة قلوبهم در صورتی مصداق پیدا می‌کند که به امر امام معصوم حکم جهاد صادر شود و تعدادی از کفار محروم و شکست خورده با هزینه زکات گرایش به دین پیدا کنند و هیچ کدام از این دو مورد در زمان غیبت محقق نمی‌شود.

3-قول مرحوم محقق در شرایع: «و هو مصرف زكاة المال»[4] . ایشان نیز موارد مصرف زکات فطره را همان موارد مصرف زکات مال دانسته‌اند.

4-قول مرحوم سید در عروه: «و هو مصرف زكاة المال لكن يجوز إعطاؤها للمستضعفين من أهل الخلاف عند عدم وجود المؤمنين و إن لم نقل به هناك و الأحوط الاقتصار على فقراء المؤمنين و مساكينهم و يجوز صرفها على أطفال المؤمنين أو تمليكها لهم بدفعها على أوليائهم‌»[5] .

در کلام مرحوم سید نیز موارد مصرف زکات فطره همان موارد مصرف زکات مال معرفی شده است و جایز دانسته‌اند در صورت نبود فقرای شیعه این زکات به فقرای غیر شیعه پرداخت گردد و احتیاط را در این دانسته‌اند که به فقراء شیعه و مساکین آنها پرداخت گردد.

5-قول صاحب جواهر رحمه الله: «الركن الرابع في مصرفها، و هو مصرف زكاة المال على المعروف بين الأصحاب‌»[6] .

صاحب جواهر نیز مصرف زکات فطره را همان موارد مصرف زکات مال دانسته‌اند و این قول را بین علمای تشیع معروف و مشهور دانسته‌اند.

اولویت مصرف زکات فطره در روایات: در اینکه مصرف زکات فطره همان موارد مصرف زکات مال است بحثی نیست ولی همان طور که عرض شد در بین این موارد هشتگانه دو مورد در زمان غیبت استثناء می‌شود و در شش مورد باقی مانده اولویت(نه اختصاص) در این است که فقراء و مساکین مؤمنین و اطفال آنها بر بقیه مصارف زکات فطره ترجیح داده شود و برای تأیید این اولویت شواهدی از روایات موجود است:

مؤیِّدات روایی مبنی بر ترجیح فقراء و مساکین مؤمنین و اطفال آنها بر بقیه مصارف زکات فطره:

1-صحیحه حلبی: «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ عَلَى كُلِّ رَأْسٍ مِنْ أَهْلِكَ إِلَى أَنْ قَالَ عَنْ كُلِّ إِنْسَانٍ نِصْفُ صَاعٍ مِنْ حِنْطَةٍ أَوْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعٌ مِنْ تَمْرٍ أَوْ زَبِيبٍ لِفُقَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ الْحَدِيث‌»[7] .

در این روایت امام(ع) مقدار زکات فطره را از هر انسان نصف صاع از گندم و جو بیان نموده‌اند البته قبلا بحث کردیم که چه مسائلی باعث شد که در برخی روایات نصف صاع مطرح شود و صحیح همان یک صاع کامل است و در ادامه، امام(ع) مقدار زکات را یک صاع از تمر و کشمش بیان نموده‌اند و در ادامه، آنچه شاهد مدعای ماست بیان می‌شود و آن پرداخت زکات فطره به فقراء مسلمین است، البته منظور این نیست که در سایر مصارف ششگانه که عرض کردیم صحیح نباشد بلکه منظور این است که اولویت در پرداخت زکات به فقراء است.

2-صحیحه حلبی: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّ زَكَاةَ الْفِطْرَةِ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِين‌»[8] . در این صحیحه نیز که از حلبی نقل شده است امام(ع) اولویت مصرف زکات فطره را فقراء و مساکین معرفی نموده‌اند.

3-روایت یونس بن یعقوب: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ مَسْعُودٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نَهِيكٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْفِطْرَةِ مَنْ أَهْلُهَا الَّذِي يَجِبُ لَهُمْ قَالَ مَنْ لَا يَجِدُ شَيْئا»[9] . در این روایت نیز راوی سؤال کرده از مستحق زکات فطره و امام(ع) در جواب این سؤال، فقراء را در اولویت قرار داده‌اند.

4-روایت فُضیل: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ لِمَنْ تَحِلُّ الْفِطْرَةُ قَالَ لِمَنْ لَا يَجِدُ الْحَدِيث‌»[10] . راوی سؤال کرده از مستحق زکات فطره و امام(ع) در جواب، کسی را معرفی کرده‌اند که ما یحتاج زندگی خود را نداشته باشد و فقیر باشد.

مختار استاد: با وجود این روایات جایی برای تردید نمی‌ماند که اولویت در مصرف زکات فطره، فقراء و مساکین است همانطور که امام رحمة الله فرمودند: «و ان كان الأحوط الاقتصار على دفعها إلى الفقراء المؤمنين و أطفالهم بل المساکین منهم».

جواز مصرف برای فقرای مخالف: یکی از اختصاصات امام رحمة الله علیه در این مسئله، جواز مصرف زکات فطره برای فقرای مخالف است در صورتی که از فقرای شیعه کسی یافت نشود: «و يجوز إعطاؤها للمستضعفين من المخالفين عند عدم وجود المؤمنين».

البته این قول امام رحمة الله علیه دلیل خاص و مستند روایی نیز دارد:

روایات دال بر جواز زکات فطره بر فقرای غیر شیعه:

1-روایت إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ صَدَقَةِ الْفِطْرَةِ أُعْطِيهَا غَيْرَ أَهْلِ وَلَايَتِي مِنْ فُقَرَاءِ جِيرَانِي قَالَ نَعَمْ الْجِيرَانُ أَحَقُّ بِهَا لِمَكَانِ الشُّهْرَة»[11] .

در این روایت راوی سؤال کرده از حکم پرداخت زکات فطره به فقرای غیر شیعه از همسایگان، حضرت در جواب فرموده‌اند، أدای زکات فطره به فقرای غیر شیعه جایز و حتی احق و به مصلحت است به جهت اینکه جلوگیری کنی از مشهور شدن خودت به رافضی بودن در بین اهل سنت.

نظر استاد: البته این روایت مطلق است ولی بعدا عرض خواهیم کرد که مقصود در جایی است که فقرای مؤمن نباشند.

2-روایت إِسْحَاقَ بْنِ الْمُبَارَكِ: «وَ بِإِسنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ الْمُبَارَكِ فِي حَدِيثٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنْ صَدَقَةِ الْفِطْرَةِ أُعْطِيهَا غَيْرَ أَهْلِ الْوَلَايَةِ مِنْ هَذَا الْجِيرَانِ قَالَ نَعَمْ الْجِيرَانُ أَحَقُّ بِهَا»[12] .

راوی نقل کرده از أبی ابراهیم از امام موسی کاظم(ع) سؤال کردم آیا می‌توانم زکات فطره‌ی خودم را به همسایگان غیر شیعه پرداخت کنم؟ حضرت فرموده‌اند که بله این همسایگان برای زکات فطره احق هستند.

نظر استاد: البته در این روایت قید لمکان الشهره[13] نیامده است ولی می‌تواند چنین تعلیلی هم داشته باشد.

3-روایت إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْفِطْرَةِ فَقَالَ الْجِيرَانُ أَحَقُّ بِهَا وَ لَا بَأْسَ أَنْ يُعْطَى قِيمَةُ ذَلِكَ فِضَّةً»[14] . در این روایت نیز امام موسی کاظم(ع) جایز و حتی احق دانسته‌اند که زکات فطره به همسایگان فقیر غیر شیعه داده شود البته سؤال از قیمت زکات فطره است ولی فرقی نمی‌کند.

4-صحیحه علی بن یقطین: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع عَنْ زَكَاةِ الْفِطْرَةِ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ تُعْطَى الْجِيرَانَ وَ الظُّئُورَةَ- مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ وَ لَا يَنْصِبُ- فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ إِذَا كَانَ مُحْتَاجا»[15] . در این صحیحه، امام کاظم(ع) در جواب سؤال از جواز پرداخت زکات فطره به همسایه و زنی که شیرده و نیازمند هستند ولی غیر شیعه از غیر نواصب، حضرت در جواب فرموده‌اند اشکالی ندارد اگر محتاج باشند.

5-روایت فضیل: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ جَدِّي ص يُعْطِي فِطْرَتَهُ الضَّعَفَةَ- وَ مَنْ لَا يَجِدُ وَ مَنْ لَا يَتَوَلَّى قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هِيَ لِأَهْلِهَا إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُمْ فَإِنْ لَمْ تَجِدْهُمْ فَلِمَنْ لَا يَنْصِبُ وَ لَا تَنْقُلْ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْضٍ وَ قَالَ الْإِمَامُ يَضَعُهَا حَيْثُ يَشَاءُ وَ يَصْنَعُ فِيهَا مَا رَأَى‌»[16] .

امام صادق(ع) فرمودند: جدّم رسول خدا(ص) زکات فطره‌ی خود را به ضعفاء و فقراء و بی‌سرپرستان می‌پرداختند. و همچنین فرمود: این زکات فطره برای اهل آن از بین مؤمنین است مگر اینکه این افراد پیدا نشوند در این صورت برای آن مخالف غیر ناصبی جایز است.

مختار استاد: از بین مصارف هشتگانه صدقات فقط شش مورد در زکات فطره مطرح است و دو مورد یعنی عاملین زکات و مؤلفة القلوب استثناء شده است و در بین موارد باقی مانده اولویت آن است که این زکات به فقراء و مساکین از شیعیان داده شود و با دو شرط جایز است به فقراء غیر شیعه زکات فطره داده شود شرط اول اینکه فقراء شیعه یافت نشوند و شرط دوم اینکه آن فقرای غیر شیعه ناصبی نباشند.

و اما اینکه مقصود از ضعفاء که در این مباحث مطرح شد چه می‌باشد در جلسه آینده إن‌شاء الله به آن خواهیم پرداخت.


[1] . تحرير الوسيلة، امام خمینی ره، ج1، ص368، نشر آثار. «و ان كان الأحوط الاقتصار على دفعها إلى الفقراء المؤمنين و أطفالهم، بل المساكين منهم و إن لم يكونوا عدولا، و يجوز إعطاؤها للمستضعفين من المخالفين عند عدم وجود المؤمنين و الأحوط أن لا يدفع إلى الفقير أقل من صاع أو قيمته و إن اجتمع جماعة لا تسعهم كذلك، و يجوز أن يعطى الواحد أصواعا بل إلى مقدار مئونة سنته، و الأحوط عدم الإعطاء و الأخذ أزيد من مئونتها، و يستحب اختصاص ذوي الأرحام و الجيران و أهل الهجرة في الدين و الفقه و العقل و غيرهم ممن يكون فيه بعض المرجحات، و لا يترك الاحتياط بعدم الدفع إلى شارب الخمر و المتجاهر بمثل هذه الكبيرة، و لا يجوز أن يدفع إلى من يصرفها في المعصية.
[2] . سوره توبة/آیه60. ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾. صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مى ‌شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است
[3] منتهى المطلب، علامه حلی، ج‌8، ص490، مجمع بحوث اسلامی.
[4] . شرائع الإسلام، محقق حلی، ج‌1، ص161، اسماعیلیان. «و يجوز أن يتولى المالك إخراجها و الأفضل دفعها إلى الإمام أو من نصبه و مع التعذر إلى فقهاء الشيعة و لا يعطى غير المؤمن أو المستضعف مع عدمه و يعطى أطفال المؤمنين و لو كان آباؤهم فساقا و لا يعطى الفقير أقل من صاع إلا أن يجتمع جماعة لا يتسع لهم و يجوز أن يعطى الواحد ما يغنيه دفعة و يستحب اختصاص ذوي القرابة بها ثم الجيران.»
[5] . عروة الوثقى، سيد محمد کاظم يزدي، ج4، ص225، جامعه مدرسین.
[6] . جواهر الكلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج‌15، ص538، دار إحیاء الترث العربی(بیروت).
[7] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص336، أبواب زکات الفطرة، باب6، ح11، آل البیت(ع).
[8] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص357، أبواب زکات الفطرة، باب14، ح1، آل البیت(ع).
[9] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص358، أبواب زکات الفطرة، باب14، ح3، آل البیت(ع).
[10] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص358، أبواب زکات الفطرة، باب14، ح3، آل البیت(ع).
[11] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص360، أبواب زکات الفطرة، باب15، ح2، آل البیت(ع).
[12] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص361، أبواب زکات الفطرة، باب15، ح5، آل البیت(ع).
[13] . یعنی چون بین اهل سنت زندگی می‌کند طوری رفتار کند که شناخته نشود و یکی از این کارها این است که به فقرای غیر شیعه زکات فطره‌اش را بدهد.
[14] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص361، أبواب زکات الفطرة، باب15، ح7، آل البیت(ع).. «وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ كَمَا سَبَقَ أَقُولُ وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ فِي مُسْتَحِقِّ الزَّكَاة»
[15] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص361، أبواب زکات الفطرة، باب15، ح6، آل البیت(ع).
[16] . وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص360، أبواب زکات الفطرة، باب15، ح3، آل البیت(ع).