درس خارج فقه استاد مقتدایی

99/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الفطرة/پرداخت قیمت به جای جنس زکات فطره

تذکر کوتاه: کم کم به آموزش مجازی عادت می‌کنیم ولی خیلی تفاوت هست بین آموزش مجازی و حضوری اینکه از نزدیک چهره‌های نورانی برادران و طلاب مشاهده شود بسیار مؤثر است. امید واریم این بلیه از کشورمان و از تمام کشورهای اسلامی برطرف شود و آن امنیت و آرامشی که قبلا بود بازهم نصیب همه بشود از قدرت خدا دور نیست که این بلیه‌ی توسعه یافته و گسترش پیدا کرده را از بین ما بر طرف کند. به امید آن روزی که به اراده الهی حضورا در خدمت شما عزیزان باشیم إن‌شاء الله.

بحث اعتقادی اخلاقی: جایگاه رفیع اهل بیت علیهم السلام در بیان مبارک رسول خدا صلوات الله علیه وآله

اگر زمینه ای پیدا شود که جامعه‌ی اسلامی با جایگاه بسیار مهم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بیشتر آشنا شود، مسلما آن بزرگوارن الگوهای اصلی خواهند شد و نتیجه آن می‌شود که سبک زندگی آنها وارد زندگی ما می‌شود و این بحث اعتقادی یک ریشه اساسی برای رشد واقعی اخلاق در جامعه می‌شود.

حدیث ثقلین: از احادیث بسیار مهم، حدیث ثقلین است که در منابع روایی شیعه و سنی به تواتر نقل شده است این طور نیست که این حدیث فقط یک بار از لسان مبارک پیغمبر (ص) گفته شده باشد و تعداد زیادی آن را شنیده باشند بلکه بیش از بیست بار در فرصتها و در بین جمعیتهای مختلف این روایت از پیغمبر شنیده شده است.

شاید در بیان‌های مختلفی که رسول خدا(ص) نسبت به این حدیث داشتند قدری تفاوت مشاهده شود که هر کدام یک حکمتی دارد ولی اصل مطلب کاملا مشخص و غیر قابل انکار است. شاید آخرین باری که حضرت، حدیث ثقلین را بیان کردند به زمان حجة الوداع برگردد در کتب فراوان روایی این حادثه نقل شده است که پیغمبر اسلام(ص) وقتی از آخرین حج به همراه سائر حجاج بر می‌گشتند در مکانی به نام غدیر خم که بین مکه و مدینه است توقف کردند و برای تمام حجاج این روایت - که مضون آن جایگاه رفیع اهل بیت(ع) است - را ایراد فرمودند.

حدیث ثقلین در کتاب سنن نسائی یکی از معتبر ترین منابع روائی أهل سنت: این حدیث در سنن نسائی از زید بن ارقم این چنین نقل شده است: «أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَزَلَ غَدِيرَ خُمٍّ أَمَرَ بَدَوْحَاتٍ، فَقُمِمْنَ، ثُمَّ قَالَ: " كَأَنِّي قَدْ دُعِيتُ فَأَجَبْتُ، إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخِرِ: كِتَابَ اللهِ، وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا؟ فَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ " ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ، وَأَنَا وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ» ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ وَلِيُّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» فَقُلْتُ لِزَيْدٍ: سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا كَانَ فِي الدَّوْحَاتِ رَجُلٌ إِلَّا رَآهُ بِعَيْنِهِ وَسَمِعَ بِأُذُنِهِ»[1] .

«من عمرم به پایان است و برای رفتن دعوت شده‌ام و باید اجابت کنم، من در میان شما دو چیز گرانبها باقی می‌گذارم که یکی مهمتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. پس ببینید حق این دو یادگار من را چطور أدا می‌کنید، این دو هر گز از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی که در قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».

تفاوت بیان حدیث ثقلین در حجة الوداع با سایر احادیث مربوط به ثقلین: عرض شد در فرصت‌های مختلف رسول خدا(ص) با تعابیری که قدری با هم فرق دارند از جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) یاد کرده‌اند و عرض شد که این مختصر تفاوت بر می‌گردد به حکمتی که در هر کدام وجود دارد و اما حکمتی که در این روایت در حجة الوداع است این است که رسول خدا(ع) بارها این حدیث را فرموده بودند و این بار با این مقدمه سنگین، و پس از اینکه متذکر می‌شوند که مولای من خداست و من مولای مؤمنین هستم، پس از خود یکی از مصادیق مهم أهل بیت خود یعنی علی بن ابی طالب(ع) را به عنوان مولای مؤمنین معرفی می‌نمایند و در ادامه برای آن حضرت دعا می‌کنند.

بحث فقهی: گفتیم اعیانی مانند گندم، جو، کشمش و خرما که قوت غالب مردم هستند باید به عنوان زکات فطره به إزاء هر نفر یک صاع پرداخت گردد و نیز گفتیم بر اساس روایات و مشهور علماء جایز است به جای این اعیان قیمت یک صاع آنها به نیت زکات فطره پرداخت گردد و این قیمت نه تنها جایز است بلکه برخی موارد اولویت هم دارد زیرا یک فقیر می‌تواند با این پول نیاز اصلی خود را بر آورده کند ولی نمی‌توان به جای این اعیان از اعیان دیگر مانند پارچه و عسل و مانند آن پرداخت کرد در عرف بازار هم این چنین است که گفته نمی‌شود مثلا این گوسفند به قیمت یک فرش بلکه عنوان قیمت به وجه نقد تفسیر می‌شود.

نقش زمان و مکان در قیمت گذاری اعیان مشروع در أداء زکات فطره:

کلام مرحوم امام: «و تعتبر في القيمة حال وقت الإخراج و بلده»[2] .

معیاری که مرحوم امام در قیمت گذاری زکات فطره معرفی نموده‌اند، توجه به قیمت همان زمان و همان منطقه‌ای است که در وقت أداء زکات فطره وجود دارد.

کلام مرحوم محقق حلی: «و لا تقدير في عوض الواجب بل يرجع إلى قيمة السوق. و قدره قوم بدرهم و آخرون ب أربعة دوانيق فضة و ليس بمعتمد و ربما نزل على اختلاف الأسعار»[3] . در این عبارت نیز محقق حلی معیاری که برای تعیین قیمت زکات فطره بیان نموده‌اند زمان أداء و منطقه‌ای است که این زکات پرداخت می‌شود.

کلام مرحوم سید درعروة: «المدار قيمة وقت الإخراج لا وقت الوجوب‌ و المعتبر قيمة بلد الإخراج لا وطنه و لا بلد آخر فلو كان له مال في بلد آخر غير بلده و أراد الإخراج منه كان المناط قيمة ذلك البلد لا قيمة بلده الذي هو فيه‌»[4] . در این عبارت، مرحوم سید معیار را قیمت وقت اخراج و أداء زکات فطره دانسته‌اند نه قیمت زمانی که وجوب به گردن مکلف آمده است زیرا احتمال دارد کسی در عید فطر امکان پرداخت برایش نباشد و دسترسی به فقیر و متصدی نداشته باشد و بعدا بخواهد پرداخت کند یا در مسافرت باشد در این حال قیمت همان روز و همان منطقه‌ای که می‌خواهد زکات را پرداخت کند معتبر خواهد بود نه قیمت محل سکونت خودش.

اعتبار خلوص و صحت در اعیانی که به قصد زکات فطره پرداخت می‌شود:

کلام مرحوم امام: «مسئله 2يعتبر في المدفوع فطرة أن يكون صحيحا، فلا يجزي المعيب. كما لا يجزي الممزوج بما لا يتسامح فيه، بل يشكل إعطاء المعيب و الممزوج قيمة عن الصحيح و غير الممزوج»[5] . در این بیان مرحوم امام، پرداخت جنسی که معیوب است و یا اینکه با جنس نا‌مرغوب مخلوط است و یا اینکه با مواد دیگری مانند خاک و کاه آمیخته است به مقداری که عرفا مورد تسامح قرار نمی‌گیرد نه خود این جنس و نه قیمت آن با این کیفیت نمی‌تواند به عنوان زکات فطره‌ی مشروع باشد.

إن‌شاء اللّه ادامه بحث در جلسه بعد.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[1] . سنن الكبری، نسائي، ج7، ص310، مؤسسة الرسالة(بيروت).
[2] تحرير الوسيلة، امام خمینی ره، ج‌1، ص366، نشر آثار.
[3] . شرائع الإسلام، محقق حلی، ج‌1، ص160، اسماعیلیان.
[4] . عروة الوثقى، سيد محمد کاظم يزد، ج4، ص221، جامعه مدرسین.
[5] . تحرير الوسيلة، امام خمینی ره، ج‌1، ص366، نشر آثار.