درس خارج فقه استاد مقتدایی

99/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الزکاة (زکات فطره؛ بررسی زمان وجوب زکات فطره)

شرائط وجوب زکات فطره

شرط اول: تکلیف

شرط دوم: حریّت

شرط سوم: غنی بودن

شرط چهارم: عدم الإغماء

البته مرحوم سید در عروه[1] شرط عدم الإغماء را به عنوان شرط چهارم بیان کرده‌اند ولی این شرط، شرط مستقلی نیست و به همان شرط اول از بین شروط سه گانه یعنی شرط تکلیف باز می‌گردد.

اقوال دوگانه در مسئله زمان وجوب زکات فطره با فراهم شدن شرائط

قول اول: وجوب با احراز شرائط مقارن شب عید فطر

مرحوم سید در عروه می‌فرمایند: «المدار فی وجوب الفطره إدراک غروب لیلة العید جامعاً للشرائط»[2] یعنی حین غروب، این شرائط وجود داشته باشد.

قول مرحوم سید به عنوان قول مشهور در بین فقهاء پذیرفته شده است به عنوان نمونه قول مرحوم خوئی ذیل فرمایش مرحوم سید این‌چنین است: «هذا هو المشهور و المعروف بل أدّعی علیه الإجماع بقسمیه»[3] و همین عبارت را مرحوم صاحب جواهر[4] نیز آورده‌اند و برای اثبات این قول به أدله‌ای از جمله شهرت و اجماع تمسک شده است.

قول دوم: مرحوم امام رحمه الله علیه در لزوم درک یک لحظه قبل از غروب با شرائط مذکوره می‌فرمایند:

«يعتبر وجود الشرائط المذكورة عند دخول ليلة العيد أي قبيله و لو بلحظة بأن كان واجدا لها فأدرك الغروب، فلا يكفي وجودها قبله إذا زال عنده، و لا بعده لو لم يكن عنده، فتجب على من بلغ مثلا عنده أو زال جنونه، و لا تجب على من بلغ بعده أو زال جنونه، نعم يستحب أداؤها إذا كان ذلك قبل الزوال من يوم العيد»[5]

ایشان تحقق شرائط به اندازه ولو یک لحظه قبل از غروب عید را در وجوب زکات فطره لازم می‌دانند و این مسئله از تعبیر ایشان به «أي قبيله و لو بلحظة بأن كان واجدا لها فأدرك الغروب»[6] استفاده می‌شود.

تمسک قائلین هر دو قول به دو روایت از معاویة بن عمار:

هر دو روایت به یک مضمون هستند که باید ابتداء هر دو را بررسی کنیم و بعد کیفیت استدلال به هر یک را بنابر هریک از دو قول بیان کنیم

    1. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) فِي الْمَوْلُودِ يُولَدُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ وَ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ يُسْلِمُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ فِطْرَةٌ لَيْسَ الْفِطْرَةُ إِلَّا عَلَى مَنْ أَدْرَكَ الشَّهْر»[7]

در این روایت سؤال از کسانی می‌شود که در شب عید پس از غروب آفتاب روز قبل از عید، شرائط وجوب زکات فطره را پیدا می‌کنند مانند نوزادی که در شب عید به دنیا می‌آید و مانند یهودی و نصرانی که پس از غروب روز قبل از عید مسلمان می‌شود حضرت می‌فرمایند بر این افراد زکات فطره واجب نیست و زکات فطره بر کسی واجب است که شرائط وجوب زکات فطره ولو در چند لحظه آخر ماه رمضان را دارا باشد و با این شرائط آخر ماه رمضان را درک کند و وارد شب عید فطر شود.

    2. «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) عَنْ مَوْلُودٍ وُلِدَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ- عَلَيْهِ فِطْرَةٌ قَالَ لَا قَدْ خَرَجَ الشَّهْرُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ يَهُودِيٍّ أَسْلَمَ لَيْلَةَ الْفِطْرِ- عَلَيْهِ فِطْرَةٌ قَالَ لَا»[8]

در این روایت نیز که صحیحه دانسته شده است معاویة بن عمار گفته است: «من از امام صادق(ع) راجع مولودی که در شب عید فطر به دنیا آمده است سؤال کردم که آیا زکات فطره بر او واجب می‌شود که به دست معیل او دفع گردد؟ حضرت در جواب فرمودند: خیر واجب نمی‌شود و زکات فطره بر کسی واجب است که ماه رمضان را درک کرده باشد و این مولود پس از ماه رمضان در شب عید به دنیا آمده است» راوی در ادامه می‌گوید: «من این سؤال را راجع به یهودی و نصرانی نیز جویا شدم که این افراد در شب عید پس از غروب آخرین روز ماه رمضان به دین اسلام مشرف شده‌اند. حضرت مجدد همان پاسخ را تکرار کردند و دلیل این عدم وجوب را خروج ماه رمضان دانستند نتیجه این است که باید ولو به اندازه لحظه‌ای شرائط وجوب زکات فطره قبل از غروب عید جمع باشد.

بحث روایی در اسناد و مضمون دو روایت معاویة بن عمار

برخی بزرگان مانند صاحب وسائل و سید خوئی در شرح عروه[9] این دو روایت را دو روایت مجزای از هم می‌دانند ولی مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی تعجب دارند[10] از اینکه چرا صاحب وسائل این دو را مجزای از هم می‌دانند بلکه یک روایت است.

مختار در این دو روایت: به نظر می‌رسد که قول برتر همان نظر بزرگان از جمله صاحب جواهر رحمه الله[11] است زیرا وقتی در اسناد و سلسله روات این احادیث و حتی الفاظ این دو روایت دقت می‌کنیم کاملا مشهود است که دو روایت است.

معاویة بن عمار: این شخصیت در علم رجال توثیق شده است و کتاب‌های فراوانی از او بر جای مانده است که مشتمل بر روایاتی است که مورد قبول است و به آن‌ها عمل می‌شود، نقل می‌شود که ایشان دارای شأن و جلالت و مقامی بوده‌اند و عمر ایشان نیز بسیار طولانی بوده است و حتی نقل می‌کنند که ایشان 175سال زندگی کرد و از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نقل روایت کرده است.

تحلیل سندی روایت اول: راجع به روایت اول باید عرض شود که هرچند این روایت از معاویة بن عمار نقل شده است ولی از جهت سند ضعیف است زیرا در سند آن شخصی به نام علی بن أبی حمزه[12] قرار دارد که توثیق نشده است.

راجع به این شخصیت باید گفت که او یکی از مؤسسین فرقه ضاله واقفیه است و شخصی کذاب و مفتر و فاسد بوده است و روایت شده است که بعد از شهادت امام کاظم(ع) چنین تبلیغ می‌کرد که امام(ع) از دنیا نرفته و غائب است. این انحراف او به طمع وجوهاتی که در اختیار داشت و نمی‌خواست تحویل امام رضا(ع) بدهد ایجاد شده بود. او خود را هفت امامی معرفی می‌کرد.

امام رضا(ع) راجع به علی بن حمزه فرموده است: «می‌بینم که بعد از فوت، او را در قبر قرار دادند و نکیر و منکر از امامان او سؤال کردند و او نام تمام أئمه را گفت تا اینکه به نام پدرم رسید ولی بعد از او نتوانست نام مرا بر زبان جاری کند و گرز آتشین بر او زده شد»[13]

در عین حال برخی این روایت را با وجود علی بن ابی حمزه صحیحه نامیده‌اند در حالیکه صحیحه نیست البته سایر روات مطرح در این روایت مورد وثوق هستند.

تحلیل سندی روایت دوم

روایت دوم با توجه به اینکه خود معاویة بن عمار این روایت را نقل می‌کند و از طرفی راویان آن همه مورد وثوق هستند، روایت معتبری است ولی گفته‌اند چون مضمون روایت اول با روایت دوم یکی هست ضعف سند روایت اول نادیده گرفته می‌شود و هر دو مورد پذیرش قرار می‌گیرد.

نتیجه تمسک به دو روایت معاویة بن عمار در تعیین زمان وجوب زکات فطره

در مجموع با توجه به این دو روایت باید گفت: برای وجوب زکات فطره بر یک مکلف لاأقل به اندازه لحظه‌ای قبل از غروب واجد شرائط باشد البته نباید بین قول مشهور و قول مرحوم امام ره تفاوت قائل شد هرچند مرحوم امام صراحتا قبیل غروب را ذکر می‌کنند ولی این بزرگان نیز از جهت احراز شرائط و درک غروب عید متصفا بالشرائط، لازم می‌دانند که قبل از غروب واجد شرائط شده باشد.

إنشاءالله ادامه مباحث در جلسه آینده

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین


[1] عروة الوثقى، سيديزدي، ج‌4، ص202، جامعه مدرسین. «الثاني عدم الإغماء فلا تجب على من أهل شوال عليه و هو مغمى عليه‌».
[2] عروة الوثقى، سيديزدي، ج4، ص205، جامعه مدرسین.
[3] موسوعة الإمام الخوئي، سیدابوالقاسم خوئی، ج‌24، ص387، مؤسسه خوئی الاسلامیة.
[4] جواهرالكلام في شرح شرائع الإسلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج‌15، ص527، بیروت. «في وقتها و تجب الفطرة ب الإدراك جامعا للشرائط السابقة هلال شوال كما عن جماعة التصريح به منهم الشيخ في الجمل و الاقتصاد و ابنا حمزة و إدريس و المصنف و الفاضل و الشهيدان و غيرهم، بل هو المشهور بين المتأخرين، بل قد عرفت فيما تقدم دعوى كونه موضع وفاق بين العلماء».
[5] تحريرالوسيلة، امام خمینی، ج‌1، ص326، مؤسسه تنظیم و نشر آثار.
[6] تحريرالوسيلة، امام خمینی، ج‌1، ص326، مؤسسه تنظیم و نشر آثار.
[7] وسائل الشيعة، حرعاملی، ج‌9، ص352، أبواب زکاة الفطرة، باب11، ح1، آل البیت.
[8] وسائل الشيعة، حرعاملی، ج‌9، ص352، أبواب زکاة الفطرة، باب11، ح2، آل البیت. «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ مِثْلَهُ وَ تَرَكَ الْمَسْأَلَةَ الثَّانِيَةَ وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ مِثْلَه».
[9] موسوعة الإمام الخوئي، سیدابوالقاسم خوئی، ج‌24، ص387، مؤسسه الخوئی الاسلامیة. «فإنّ ما يستدلّ لذلك روايتان: (إحداهما:)...... (الثانية:) صحيحة معاوية بن عمّار....».
[10] تفصیل الشریعة، فاضل لنکرانی، ج1، ص333، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع). «والعجب أنّ صاحب الوسائل قد حكى في باب واحد روايتين لمعاوية بن عمّار بتوهّم التعدّد، وقد تبعه بعض الأعلام في الشرح‌، مع وضوح الوحدة».
[11] جواهرالكلام في شرح شرائع الإسلام، شیخ محمدحسن نجفی جواهری، ج‌15، ص528، بیروت. «و كيف كان فلا ريب في أن الأقوى الأول، لخبر معاوية بن عمار عن الصادق(ع) «في الولد يولد ليلة الفطر و اليهودي و النصراني يسلم ليلة الفطر عليهم فطرة قال: ليس الفطرة إلا على من أدرك الشهر» و صحيحه الآخر عنه(ع) أيضا «سألته عن مولود ولد ليلة الفطر عليه الفطرة قال: لا قد خرج الشهر، و سألته عن يهودي أسلم ليلة الفطر عليه فطرة قال: لا».
[12] گرچه در متن به اختصار در مورد ابی حمزه مطالبی بیان شد لکن تفصیل مطلب به این صورت است: حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی و پدرش علی بن ابی حمزه از راویان و محدثانی هستند که نام آنها در سلسله سند روایات فراوانی از امامان معصوم(ع)‌ دیده می‌شود و هر دو از بزرگان فرقه‌ی واقفیه می‌باشند؛ علی بن ابی حمزه بطائنی از وکیلان برجسته امام کاظم(ع) و مورد اعتماد جامعه شیعی بود. با زندانی شدن امام کاظم (ع) اموال بسیاری، مربوط به آن حضرت، توسط شیعیان به علی بن ابی حمزه و به دیگر وکیلان حضرت داده شد. پس از شهادت آن حضرت، طمع در این اموال، سبب شد که اینان، امام کاظم(ع) را آخرین امام معرفی کرده و امامت امام رضا(ع) را انکار کنند و بدین ترتیب فرقه‌ واقفیه پدیدار گردید؛ امام رضا(ع) مراوده و همنشینی با ایشان را ممنوع اعلام کرده و آنها را همچون ناصبی‌های دانستند، که نگرش منفی جامعه شیعی نسبت به آن‌ها آشکار است.
[13] رجال کشی، شیخ طوسی، ج2، ص742، آل البیت. «حدثني محمد بن مسعود، قال: حدثني علي بن الحسن (أبو الحسن)، قال: حدثني أبو داود المسترق، عن علي بن أبي حمزة، قال: قال أبوالحسن موسى(ع): يا علي أنت وأصحابك شبه الحمير». أقول: تأتي هذه الرواية بهذا السند وبسند آخر، صحيح أيضا، عن عيينة بياع القصب مرتين، قال ابن مسعود: قال أبوالحسن علي بن فضال: علي بن أبي حمزة كذاب متهم، روى أصحابنا أن أباالحسن الرضا(ع)، قال بعد موت ابن أبي حمزة: إنه أقعد في قبره فسئل عن الأئمة عليهم السلام فأخبر بأسمائهم حتى انتهى إلي فسئل فوقف، فضرب على رأسه ضربة امتلأ قبره نارا».