99/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الفطرة / أدله وجوب زکات فطره و اهمیت آن؛ شرائط وجوب زکات فطره
بحث در زکات فطره است، بحث قبلی راجع به زکات اموال بود و با عنایات آقا بقیة الله الأعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به اتمام رسید، زکات فطره از واجبات ضروری دین است و أدله وجوب آن را از آیات و روایات بیان کردیم و از مرحوم شیخ انصاری نقل شد: «و کیف كان فوجوبها كاد يعدّ من الضروريات، بل هو منها»[1] . یعنی اهمیت زکات فطره تا جایی است که نزدیک است از ضروریات دین باشد بلکه بالاتر یکی از ضروریات دین است.
یکی دیگر از اسباب اهمیت زکات فطره آن است که اجل انسان را به تأخیر میاندازد و در روایت نقل شد امام صادق(ع) خطاب به معتّب که ظاهرا مباشر مالی آن حضرت بود فرمودند زکات فطره آن حضرت و تمام عیال آن حضرت را پرداخت نماید و کسی را از قلم نیاندازد زیرا خوف آن میرود که فوت عارض شود، معتب از حضرت سؤال میکند که مقصود از فوت چیست؟ و حضرت در جواب فرمودند «الموت» یعنی ترس آن می رود اگر زکات فطره کسی پرداخت نشود مرگ او فرا رسد:
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ مُعَتِّبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اذْهَبْ فَأَعْطِ عَنْ عِيَالِنَا الْفِطْرَةَ وَ عَنِ الرَّقِيقِ وَ اجْمَعْهُمْ وَ لاَ تَدَعْ مِنْهُمْ أَحَداً فَإِنَّكَ إِنْ تَرَكْتَ مِنْهُمْ إِنْسَاناً تَخَوَّفْتُ عَلَيْهِ الْفَوْتَ قُلْتُ وَ مَا الْفَوْتُ قَالَ الْمَوْتُ»[2] .
و روایت دیگر، زکات فطره را یکی از شرائط قبول و کمال روزه ماه رمضان معرفی میکند و تشبیه میکند زکات فطره را با درود بر پیغمبر(ص) در نماز، همان طور که یکی از شرائط نماز درود بر پیغمبر(ص) و آل پیغمبر(ع) است و ترک عمدی آن موجب بطلان نماز است ترک زکات فطره نیز موجب نقص در روزه ماه رمضان است:
«بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ جَمِيعاً قَالاَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءَ الزَّكَاةِ يَعْنِي الْفِطْرَةَ كَمَا أَنَّ الصَّلاَةَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ تَمَامِ الصَّلاَةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ يُؤَدِّ الزَّكَاةَ فَلاَ صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً وَ لاَ صَلاَةَ لَهُ إِذَا تَرَكَ الصَّلاَةَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ بَدَأَ بِهَا قَبْلَ الصَّوْمِ فَقَالَ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكی وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى»[3] .
مباحث زکات فطره: پس از بیان اهمیت زکات فطره و ادله وجوب آن نوبت میرسد به مباحث مطرح شده و احکام مرتبط با زکات فطره، مرحوم امام در این بحث فرمودهاند: «والكلام فيمن تجب عليه، وفي جنسها وفي قدرها، وفي وقتها، وفي مصرفها»[4] . مباحث زکات فطره در پنج بحث خلاصه میشود؛ اول: کسانی که زکات فطره بر آنها واجب است، دوم: جنس این زکات، سوم: مقدار آن، چهارم: وقت وجوب آن، پنجم: مصرف آن.
امر اول: کسانی که مکلّف به أداء زکات فطره خود و عائلهی خود هستند
کلام مرحوم سید در عروة: «فصل في شرائط وجوبها و هي أُمور: الأوّل: التكليف فلا تجب على الصبيِّ و المجنون و لا على وليّهما أن يؤدّي عنهما من مالهما، بل يقوى سقوطهاعنهما بالنسبة إلى عيالهما أيضاً»[5] .
ایشان فصل اول را به شرائط وجوب زکات فطره اختصاص دادهاند و شرط اول آن را مکلف بودن معیل بیان نمودهاند در نتیجه مُعیلی که به سن تکلیف نرسیده و یا مجنون است زکات فطره او و عیال او بر او واجب نمیشود و همچنین بر ولی و قیّم صبی و مجنون هم واجب نیست زکات فطره عیال این دو و همچنین زکات فطره خود صبی و مجنون را از طرف آنها پرداخت نماید، البته بحث در جایی است که خود صبی و مجنون دارایی مستقل داشته باشند و پدر و مادر و جد پدری آنها فوت شده باشد و حتی کسانی نان خور او به حساب آیند در این فرض میگوییم زکات فطره او و عیال او واجب نمیشود ولی اگر این صبی و مجنون نان خور کسی باشند بر آن معیل واجب است که زکات فطره آنها را پرداخت نماید.
ادله عدم وجوب زکات فطره از صبی و مجنون: در عدم وجوب زکات فطره صبی و مجنون در صورتی که مستقل باشند و نان خور کسی نباشند علاوه بر ادله مطرح شده به تعدادی دیگر از روایات تمسک میجوییم:
حدیث اول: حدیث رفع قلم است: «حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّكُونِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَضْرَمِيُ قَالَ حَدَّثَنَاِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي مُعَاوِيَةَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي ظَبْيَانَ قَالَ: أُتِيَ عُمَرُ بِامْرَأَةٍ مَجْنُونَةٍ قَدْ فَجَرَتْ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَمَرُّوا بِهَا عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ مَا هَذِهِ قَالُوا مَجْنُونَةٌ فَجَرَتْ فَأَمَرَ بِهَا عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ فَقَالَ لَا تَعْجَلُوا فَأَتَى عُمَرَ فَقَالَ لَهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ رُفِعَ عَنْ ثَلَاثَةٍ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ وَ عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ»[6] .
روزی امیر المؤمنین(ع) مشاهده کردند خلیفه وقت، عمر، زنی مجنونه را به جرم زنای محصنه حکم به رجم داده است، حضرت خطاب به عمر فرمودند: مگر نمیدانی از سه گروه قلم تکلیف برداشته شده است؛ از کودک تا زمانی که به سن بلوغ برسد؛ از مجنون تا زمانی که بهبودی یابد و از کسی که در خواب است تا زمانی که از خواب برخیزد.
حدیث دوم: صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْبَصْرِيِّ: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْبَصْرِيِّ: أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَسْأَلُهُ عَنِ الْوَصِيِّ يُزَكِّي زَكَاةَ الْفِطْرَةِ عَنِ الْيَتَامَى إِذَا كَانَ لَهُمْ مَالٌ فَكَتَبَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ زَكَاةَ عَلَى يَتِيمٍ»[7] .
در این روایت راوی مکاتبهای با امام رضا(ع) انجام داده است و در آن سؤال میکند از وجوب پرداخت زکات فطره صبی توسط وصی او از اموال همان صبی، حضرت در جواب فرمودهاند: هیچ زکاتی بر ایتام و کسانی که به سن بلوغ نرسیدهاند نیست.
مرحوم امام در ادامه فرمودهاند: «ولا يجب على وليّهما أن يؤدّي عنهما من مالهما»[8] .
نه تنها بر خود این صبی و مجنون واجب نیست که زکات فطره خودشان را بدهند بلکه بر وصی آنها نیز واجب نیست که از اموال آنها زکات فطره آنها را پرداخت نمایند.
کلام مرحوم سید در عروه: «فلا تجب على الصبيِّ و المجنون و لا على وليّهما أن يؤدّي عنهما من مالهما»[9] . بر صبی و مجنون أداء زکات فطره واجب نیست و همچنین بر ولی آنها نیز واجب نیست از اموال آنها زکاتشان را بپردازد.
کلام مرحوم صاحب جواهر: «فلا تجب على الصبي و المجنون لرفع القلم عنهما، فلا يشملهما إطلاق الأمر، و تكليف الولي لا دليل عليه، فالأصل براءة ذمته»[10] .
زکات فطره بر صبی و مجنون واجب نیست زیرا قلم تکلیف از آنها برداشته شده است و اطلاق امر به زکات، شامل آنها نمیشود و مکلف کردن ولی آنها نیز دلیلی ندارد و مطابق اصل برائت ذمه، چنین تکلیفی از دوش ولی برداشته میشود زیرا با عدم تکلیف صبی و مجنون، شک میشود که آیا ولی آنها تکلیفی دارد یا ندارد و به جهت همین شک، تکلیف از دوش ولی او برداشته میشود.
مرحوم امام در ادامه فرمودهاند: «ولا يجب على وليّهما أن يؤدّي عنهما من مالهما، بل الأقوى سقوطها عنهما بالنسبة إلى من يعولانه»[11] .
نه تنها بر خود صبی و مجنون واجب نیست که زکات فطره خود را بپردازند بلکه بر ولی آنها هم واجب نیست از اموال این صبی و مجنون زکات آنها را پرداخت نماید و همچنین بنا بر اقوی اگر این صبی و مجنون نان خوری داشته باشند و کسانی عیال او به حساب آیند این ولی لازم نیست زکات فطره عیال این صبی و مجنون را نیز أداء نماید.
در استناد به عدم وجوب زکات فطره صبی و مجنون تمسک جستیم به صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْبَصْرِيِّ در دنباله این حدیث از همین راوی روایت دیگری نقل شده است که تصور میشود زکات فطره بر صبی و مجنون واجب میشود:
«وَ عَنْهُ: أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ، يَسْأَلُهُ عَنِ الْمَمْلُوكِ يَمُوتُ عَنْهُ مَوْلاَهُ وَ هُوَ عَنْهُ غَائِبٌ فِي بَلْدَةٍ أُخْرَى وَ فِي يَدِهِ مَالٌ لِمَوْلاَهُ وَ يَحْضُرُ الْفِطْرُ أَ يُزَكِّي عَنْ نَفْسِهِ مِنْ مَالِ مَوْلاَهُ وَ قَدْ صَارَ لِلْيَتَامَى قَالَ نَعَمْ»[12] .
راوی مکاتبهای با امام رضا(ع) دارد و در آن سؤال کرده است از مملوکی که از مولای خود غائب و دور است و مولای او فوت شده است و از طرف مولای خود مبالغی در دست دارد، و زمان وجوب زکات فطر نیز رسیده است، راوی سؤال میکند آیا این مملوک اجازه دارد از اموال این مولی در حالی که فوت شده است و اموالی که در دست دارد و به ایتام این مولی رسیده است زکات فطره خود را پرداخت نماید؟ امام در جواب فرمودهاند «بله» در ادامه مرحوم صدوق فرموده است: «وَ رَوَاهُ اَلْكُلَيْنِيُّ كَمَا مَرَّأَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى مَوْتِ الْمَوْلَى بَعْدَ الْهِلاَلِ لِمَا تَقَدَّمَ» این روایت حمل میشود بر موردی که پس از تعلق وجوب زکات فطره، این مولی فوت شده است نه قبل از آن.
مرحوم صاحب جواهر در استدلال به این روایت اشکالاتی وارد نمودهاند: «و ذيل المكاتبة المزبورة مع مخالفته لما دل على عدم جواز التصرف لغير الولي لم أجد عاملا به، فلا يصلح دليلا لما خالف الأصول»[13] .
اگر بنا باشد طبق این مکاتبه عمل شود و به مملوک اجازه داده شود که از اموال مولای خود زکات فطره خود را بدهد در حالی که این اموال پس از موت مولی به ایتام او منتقل شده است، دو اشکال وارد میشود؛ اشکال اول: برای غیر ولی که این غیر شامل مملوک نیز میشود اجازه در تصرف در اموال این بچههای یتیم داده نشده است پس این مملوک نیز اجازه تصرف در اموال این ایتام جهت پرداخت زکات فطره را ندارد و در اشکال دوم مرحوم صاحب جواهر مدعی هستند کسی را ندیدهاند که به مضمون این روایت عمل کرده باشند زیرا استدلال به این روایت در این مورد مخالف اصول پذیرفته شده است.
در نتیجه پرداخت زکات فطره از اموال ایتام مطلقا ممنوع است چه از طرف خود این ایتام و چه از طرف مملوکین و عائله این ایتام، تا اینجا شرط اول وجوب زکات فطره به اتمام رسید.
شرط دوم وجوب زکات فطره: «حریّت»
مرحوم امام در ادامهی مسئله اول فرمودهاند: «ولا على المملوك»[14] یعنی یکی از شرائط وجوب زکات آن است که این معیل آزاد باشد و تحت ملکیت کسی در نیامده باشد.
ادامه این بحث در جلسه آینده