درس خارج فقه استاد مقتدایی

99/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الزكاة/أحكام الزكاة / زکات مال(وجوب وصیت به زکات مانند سایر دیون؛ جواز دفع زکات موصی به ورثه و خود وصی در صورت استحقاق)

تعلق زکات مال یا بر عهده مالک است و یا در مال مالک؛ اگر تمام مالی که به حد نصاب رسیده است را مصرف کرده است این زکات بر عهده و ذمه او خواهد بود ولی اگر این مال موجود باشد ولی هنوز زکات مال را از آن عزل نکرده باشد و مثلا در انبار باشد در این فرض زکات به مال او تعلق گرفته است.

کسی که آثار فوت را در خود می بیند واجب است که وصیت کند تا زکاتی که بر عهده اوست یا زکاتی که در مال اوست دفع گردد و این اختصاص به زکات مال ندارد و تمام اقسام واجبات حقوقی از قبیل خمس، کفارات، دیون و ... چنین حکمی را دارند و این یک الزامی عقلی است که نباید بر ذمه کسی هیچ نوع بدهی باقی بماند، شرع مقدس نیز این حکم عقل را تأیید کرده است و برای اجرای آن احکامی را مقرر نموده است.

وجوب وصیت به زکات مانند سایر دیون؛ جواز دفع زکات موصی به ورثه و خود وصی در صورت استحقاق

مسئله13:

مرحوم امام در مسئله13 به این موضوع توجه نموده اند و در ذیل آن فروعاتی مطرح نموده اند:

«من كان عليه أو في تركته الزكاة و أدركه الموت يجب عليه الإيصاء بإخراجها من تركته‌، و كذا سائر الحقوق الواجبة، و لو كان الوراث مستحقين جاز للوصي أداؤها إليهم من مال الميت، و كذا جاز أخذها لنفسه مع الاستحقاق و عدم انصراف في الوصية إلى أدائها إلى الغير و يستحب دفع شي‌ء منها إلى غير الوارث إذا أراد دفعها إليه‌»[1] .

یکی از فروعات این است که اگر ورّاث، مستحق دریافت زکات باشند و چنین وصیتی نیز از طرف وصی انجام شده باشد باید زکات وصیت شده عزل شود تا به وصیت عمل شود ولی جایز است که این زکات به همین ورثه میت داده شود.

این مسئله اتفاقی و اجماعی است همان طور که در جلسه قبل اقوالی را در این خصوص از مرحوم سید و صاحب جواهر و صاحب مدارک عرض کردیم.

تمسک به صحیحه علی بن یقطین

روز گذشته در تأیید این حکم، صحیحه علی بن یقطین مطرح گردید:

«وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع رَجُلٌ مَاتَ وَ عَلَيْهِ زَكَاةٌ وَ أَوْصَى أَنْ تُقْضَى عَنْهُ الزَّكَاةُ وَ وُلْدُهُ مَحَاوِيجُ إِنْ دَفَعُوهَا أَضَرَّ ذَلِكَ بِهِمْ ضَرَراً شَدِيداً فَقَالَ يُخْرِجُونَهَا فَيَعُودُونَ بِهَا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ يُخْرِجُونَ مِنْهَا شَيْئاً فَيُدْفَعُ إِلَى غَيْرِهِمْ»[2] .

در این روایت که از جهت سند و دلالت مورد اعتبار است راوی خبر می‌دهد از میتی که بر عهده او زکات مالش باقی مانده و آن را دفع نکرده است و در وصیت خود متعرض این موضوع شده است تا وصی او این زکات را از مالش عزل نماید واز طرف دیگر این موصی فرزندان مستحقی دارد که اگر این زکات از مال او جدا شود آنها دچار ضرر شدید می‌شوند؛ امام کاظم علیه السلام در این موضوع جایز دانسته‌اند که پس از عزل این مقدار مال به نیت زکات، آن را به همین ورّاث نیازمند او برسانند و مقداری از این زکات مال را به غیر این ورّاث دفع نمایند.

بحث رجالی با موضوع «علی بن یقطین»

کلام مرحوم خوئی در کتاب معجم رجال الحدیث: «و قال الشيخ: «علي بن يقطين رحمة الله عليه: ثقة، جليل القدر، له منزلة عظيمة عند أبي الحسن موسى ع، عظيم المكان في الطائفة»[3] .

شیخ طوسی علی بن یقطین را مردی مورد وثوق و جلیل القدر که دارای منزلت و جایگاه رفیع در نزد امام کاظم(ع) بود معرفی می‌نماید.

کلام ابن شهر آشوب: «ومن خواص أصحابه: علي بن يقطين مولى بني أسد»[4] .

در این قول نیز علی بن یقطین به عنوان خواص یاران امام کاظم علیه السلام معرفی شده است.

روایت عبد الرحمن بن الحجاج: «محمد بن مسعود، قال حدثنا محمد بن عیسی ، عن الحسن بن محبوب ، عن عبدالرحمن بن الحجاج ، قال ،خرجت عاما من الأعوام ومعی مال کثیر لأبی ابراهیم ( ع ) ، وأودعنی علی بن یقطین ،رسالة سأله الدعاء، فلما فرغت من حوائجی وأوصلت المال إلیه قلت جعلت فداک سألنی علی بن یقطین أن تدعو الله له فقال للآخرة قلت نعم ، قال فوضع یده علی صدره ثم قال ضمنت لعلی بن یقطین ألا تمسه النار»[5] .

در این روایت عبدالرحمن بن الحجاج نقل می‌کند در یکی از سالها مقدار زیادی از اموال أبی ابراهیم در اختیار من بود تا به امام کاظم(ع) برسانم بعد از ملاقات با امام(ع) اموال را تحویل حضرت دادم و بعد از آن پیام علی بن یقطین را به حضرت رساندم حضرت سؤال کردند که علی بن یقطین از من راجع به امر دنیا سؤال کرده است یا راجع به امر آخرت؟ من در جواب عرض کردم که راجع به امر آخرت سؤال کرده است و از شما استدعای دعای خیر دارند امام کاظم(ع) دست بر سینه مبارک گذاشتند و فرمودند: من بهشت را برای علی بن یقطین ضمانت می‌کنم و هرگز آتش عذاب به سراغ او نخواهد آمد.

روایت یعقوب بن یقطین: «محمد بن مسعود، قال حدثنی محمد بن نصیر وجبریل بن أحمد،قالا حدثنا محمد بن عیسی ، قال حدثنی یعقوب بن یقطین ، قال ،سمعت أبا الحسن الخراسانی( ع ) یقول أما إن علی بن یقطین مضی وصاحبه عنه راض ،یعنی أبا الحسن(ع)»[6] .

در این روایت نیز رضایت امام کاظم)ع) از این شخصیت به صراحت بیان شده است.

روایت عبد الله بن یحیی الکاهلی: «محمد بن مسعود، قال حدثنی محمد بن نصیر. وحدثنی حمدویه و ابراهیم ،قالوا حدثنا محمد بن عیسی ، عن عبید الله بن عبد الله ، عن درست ، عن عبد الله بن یحیی الکاهلی، قال ،کنت عند أبی ابراهیم( ع ) إذ أقبل علی بن یقطین ،فالتفت أبو الحسن ( ع ) إلی أصحابه ، فقال من سره أن یری رجلا من أصحاب رسول الله (ص)فلینظر إلی هذاالمقبل فقال له رجل من القوم هوإذن من أهل الجنة فقال أبو الحسن ( ع ) أما أنافأشهد أنه من أهل الجنة»[7] .

در این روایت جریانی نقل می‌شود که در آن امام کاظم(ع) در جمع تعدادی از اصحاب خود حاضر بودند و مشاهده کردند که از دور علی بن یقطین نزدیک می‌شود امام(ع) فرمودند: هرکس می‌خواهد یکی از اصحاب پیغمبر(ص) را ببیند پس به این کسی که به طرف ما می‌آید نگاه کند. در این بین یکی از حضار پرسید: در این صورت او از اهل بهشت است؟ امام(ع) فرمود: آگاه باشید که من شهادت می‌دهم او اهل بهشت است.

کلام یونس: «محمد بن مسعود، قال حدثنی جبریل بن أحمد، قال ، قال العبیدی، قال یونس ،إنهم أحصوا لعلی بن یقطین سنة فی الموقف مائة وخمسین ملبیا»[8] .

در یکی از سالها تعداد کسانی که به نیابت از علی بن یقطین به حج مستحبی رفته بودند به 150 نفر رسید.

روایت بکر بن محمد الأشعری: «محمد بن مسعود، قال حدثنی محمد بن أحمد، قال حدثنی محمد بن عیسی ، قال روی بکر بن محمدالأشعری، أن أبا الحسن الأول ( ع ) قال إنی استوهبت علی بن یقطین من ربی عز و جل البارحة فوهبه لی ، أن علی بن یقطین بذل ماله ومودته ،فکان لذلک منا مستوجبا، ویقال إن علی بن یقطین ربما حمل مائة ألف إلی ثلاثمائة ألف درهم و أن أبا الحسن ( ع )زوج ثلاثة بنین أوأربعة،منهم أبو الحسن الثانی،فکتب إلی علی بن یقطین أنی قدصیرت مهورهن إلیک.

قال محمد بن عیسی فحدثنی الحسن بن علی أن أباه علی بن یقطین رحمه الله وجه إلی جواریه حتی حمل حباءهن ممن باعه ،فوجه إلیه بما فرض علیه من مهورهن، وزاد ثلاثة آلاف دینار للولیمة،فبلغ ذلک ثلاثة عشر ألف دینار فی دفعة واحدة.حدثنی حمدویه و ابراهیم ،قالا حدثنا أبو جعفر، عن الحسن بن علی ، وذکر مثله»[9] .

در این روایت نیز به وضوح میزان اعتماد امام کاظم(ع) به علی بن یقطین معلوم می‌شود زیرا حضرت کمک های مالی فراوانی را از این شخصیت دریافت می‌کردند؛ برخی موارد صد هزار تا سیصد هزار درهم نقل شده است که علی بن یقطین به امام(ع) کمک مالی می‌کرد به نحوی که امام تدارک ازدواج سه یا چهار فرزند خود که یکی از آنها امام رضا(ع) بود با هدایای مالی این شخصیت انجام دادند.

قول حسین بن علی: «محمد بن مسعود، قال حدثنی علی بن محمد، قال حدثنا محمد بن عیسی ، قال ،زعم الحسین بن علی أنه أحصی لعلی بن یقطین بعض السنین ثلاثمائة ملب أومائتین وخمسین ملبیا، و إن لم یکن یفوته من یحج عنه ، و کان یعطی بعضهم عشرین ألفا، وبعضهم عشرة آلاف فی کل سنة للحج...»[10] .

در این قول طبق محاسبه‌ای که حسین ابن علی داشت در بعضی سالها از طرف علی بن یقطین سیصد نفر یا دویست و پنجاه نفر به حج مستحبی اعزام می‌شدند و هیچ سالی نبود مگر اینکه کسانی از طرف او حج بجا می‌آوردند و علی بن یقطین مبالغ زیادی در اختیار کسانی که از طرف او به حج می‌رفتند قرار می‌داد؛ این مبلغ تا بیست هزار و ده هزار درهم نقل شده است.

بررسی سایر رجال این حدیث:

در بررسی سایر روات موجود در سند این حدیث عرض شود که همه آنها مورد وثوق و مورد تأیید هستند؛ علی ابن ابراهیم رجلٌ عالمٌ پدرش ابراهیم ابن هاشم قمی همه مورد وثوق هستند یکی دیگر از راویان این حدیث علی بن عمیر است که او هم رجلٌ عالمٌ ثقةٌ در نتیجه تمام افراد ذکر شده در حدیث مورد اطمینان هستند.

علی بن یقطین بنا بر نقل شیخ طوسی چهار حدیث از امام صادق(ع) نقل کرده است و ایشان بنا بر تحقیق مرحوم خوئی تا هشت حدیث از امام صادق(ع) نقل کرده است.

بررسی ایراد مطرح شده بر سند حدیث:

تنها ایرادی که به این حدیث گرفته شده است آن است که در سند حدیث عبارت «أبا الحسن الأول» آمده است و این مرسوم نبوده است که امام در قید حیات باشد و هنوز «أبالحسن الثانی» نیامده، سخن از أبالحسن الأول باشد بنا بر این از این جهت امکان تردید در اصل حدیث وجود دارد.

دفع ایراد مطرح شده در سند حدیث:

پاسخ اول: می‌توان این ایراد را اینگونه پاسخ داد: این احتمال است که علی ابن یقطین این روایت را بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع) نقل کرده باشد یعنی همان زمانی که ابالحسن الثانی یعنی امام رضا(ع) بر مسند امامت قرار گرفته‌اند.

واقفیه بعد از شهادت امام کاظم(ع) به جهت طمعی که در وجوهات داشتند از تحویل آنها به امام رضا(ع) اجتناب می‌کردند در نهایت منکر امامت امام رضا(ع) شدند علی بن یقطین در جهت دفاع از امامت امام رضا(ع) روایات فراوانی که در حقانیت امام رضا(ع) از امام موسی کاظم(ع) در سینه داشت برای مردم بیان کرد.

پاسخ دوم: و اما می‌توان دفاع دیگری از صحت این حدیث نمود به اینکه امکان دارد در ضبط حدیث به خطا این قید «الثانی» اضافه شده باشد و برای این ادعا ما قرینه داریم و آن قرینه این است که چون همیشه علی بن یقطین با کنیه «ابالحسن» امام کاظم(ع) را اراده می‌کرد در این روایت نیز مقصود وجود مبارک امام کاظم(ع) است.

حکم أخذ زکات برای خود وصی:

مرحوم امام در پایان این مسئله فرع دیگری مطرح فرموده‌اند:

«و كذا جاز أخذها لنفسه مع الاستحقاق و عدم انصراف في الوصية إلى أدائها إلى الغير و يستحب دفع شي‌ء منها إلى غير الوارث إذا أراد دفعها إليه‌»[11] .

با دو شرط جایز است که وصی از زکات مال برای خود استفاده نماید شرط اول اینکه مستحق زکات باشد و شرط دوم اینکه انصراف به غیر وصی نباشد یعنی اگر موصی بگوید که این زکات را به فقراء برسان بعد از شناسایی آنها، در این فرض انصراف به غیر وصی دارد ولی اگر بگوید این زکات را به فقراء برسان شامل خود وصی هم می‌شود.

إن شاء الله ادامه مباحث در جلسه آینده.


[1] تحرير الوسيلة، امام خمینی ره، ج‌1، ص362، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌9، ص244، أبواب مستحقین للزکاة، باب14، ح5، مؤسسه آل البیت(ع).. «وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ أَقُولُ الْوَجْهُ فِيهِ مَا سَبَقَ وَ يَأْتِي عَلَى أَنَّهُ لَا تَجِبُ نَفَقَتُهُمْ عَلَيْهِ بَعْدَ مَوْتِه»
[3] معجم رجال الحديث، خوئی سید ابوالقاسم، ج‌13، ص242، مؤسسة الخوئي الإسلامية.
[4] مناقب آل ابی طالب(ع)، ابن شهر آشوب، ج4، ص325، طبع علامه.
[5] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص730، آل البیت(ع).
[6] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص730، آل البیت(ع).
[7] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص730، آل البیت(ع).
[8] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص731، آل البیت(ع).
[9] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص732، آل البیت(ع).
[10] إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص733، آل البیت(ع).
[11] تحرير الوسيلة، امام خمینی ره، ج‌1، ص362، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.