97/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/متعلق الزکاة /اموال زکوی واجب و مستحب
مرحوم خوئی این دو دسته روایات را متناقض دانستهاند و گفتهاند در صورتی حمل بر استحباب و یا تقیه امکان پذیر است که بین دو دسته روایت تعارض یا تنافی بر قرار باشد ولی در جایی که بین دو دسته روایت تناقض بر قرار باشد هر دو از درجه اعتبار ساقط میشوند مانند این است که کسی یک بار بگوید: «فیه الزکاة» و بار دیگر بگوید: «لیس فیه الزکاة» و قائل شدهاند بین این دو کلام متناقض راهی برای جمع کردن وجود ندارد هر چند فتوای نهایی مرحوم خوئی آن است که زکات در حبوبات مستحب است و با فتوای مشهور متحد میشود ولی مبنای فتوای ایشان این نیست که جمع بین دو دسته روایات قائل شده باشد بلکه مبنای ایشان تمسک به روایت علی بن مهزیار است که در جلسات قبل مورد استناد واقع شد؛ علی ای حال مشهور قائل به استحباب در حبوبات هستند حبوباتی از قبیل برنج و ذرت و کنجد در این حبوبات زکات مستحب.
ولی در موارد نه گانه زکات واجب است مرحوم محقق در شرایع فرموده است: «لكن يستحب فيما عدا ذلك من الحبوب مما يدخل المكيال و الميزان كالذرة و الأرز و العدس و الماش و السلت و العلس»[1] یعنی زکات مستحب است در غیر از غلات اربع از حبوباتی که کیلی و وزنی هستند مانند ذرت و برنج و عدس و ماش و جو و علف خوراکی؛ و در جای دیگر میفرماید: «و تستحب في كل ما تنبت الأرض مما يكال أو يوزن- عدا الخضر كالقت و الباذنجان و الخيار و ما شاكله»[2] و مستحب است زکات در هر چیزی که از زمین میروید از آن محصولاتی که کیلی یا وزنی هستند به استثناء سبزیجات مانند بادمجان و خیار و مانند اینها.
در جلسه گذشته عبارتی از مرحوم سید را مورد مطالعه قرار دادیم: «مما يستحب فيه الزكاة كل ما يكال أو يوزن مما أنبتته الأرض عدا الغلات الأربع فإنها واجبة فيها، وعدا الخضر كالبقل والفواكه والباذنجان والخيار والبطيخ ونحوها.»[3] ایشان زکات را در آنچه از زمین میروید از محصولاتی که کیلی و وزنی هستند را مستحب میداند به استثناء غلات اربع که زکات در آنها واجب است و به استثناء سبزیجات مانند باقلا و میوهجات و بادمجان و خیار و خربزه و مانند این اقلام. در حاشیه بر این فتوای مرحوم سید از بین پانزده فقیهی که بر عروة حاشیه وارد کردهاند هیچ کدام حاشیهای که مخالف این فتوای مرحوم سید باشد وارد نکردهاند مگر مرحوم امام که فرمودهاند: «الإشكال فيه» حالا باید ببینیم که وجه این اشکال مرحوم امام چه چیزی میباشد.
با تتبعی که انجام شده هیچ وجهی برای این اشکال مرحوم امام نمیتوان پیدا کرد مگر این که بگوییم مرحوم امام نیز مانند مرحوم خوئی قائل باشد بین دو دسته روایات تناقض وجود دارد و این موجب میشود به آن دسته از روایاتی که زکات را در حبوبات واجب دانستهاند از درجه اعتبار ساقط شوند و اکتفاء شود به همان دسته از روایاتی که بالصراحة زکات را در نه چیز منحصر میکردند.
بیان استاد: مرحوم فاضل لنکرانی نیز مانند مرحوم خوئی معتقد به این اشکال است و قبول ندارند که جمع بین این دو دسته روایات صحیح باشد آن جمع متعارف که بین فقهاء متداول است مصداق آن در این قبیل روایات نیست زیرا آن جمعی که بین روایات متداول است مربوط به روایتین متعارضین است ولی این روایات متناقضین هستند و اما روایت علی ابن مهزیار که تنها سند مرحوم خوئی در حکم به استحباب زکات در حبوبات بود به آن هم اشکال وارد میکند و قائل میشود که صدر روایات به صراحت میگوید زکات فقط در نه چیز است و مابقی عفو شده است و حتی وقتی که راوی سؤال میکند نزد ما غیر از غلات از ذرت و برنج فراوان یافت میشود آیا در این غلات زکات واجب است؟ امام(ع) با عصبانیت متذکر میشوند که مگر من همین الأن نگفتم که زکات فقط در نه چیز است؟ باز تو سؤآل میکنی که آیا در ذرت و برنج زکات است؛ اشکال جایی است که در انتهای این روایت امام حسن عسکری(ع) مرقوم فرمودند «در هر چیزی که به پیمانه صاع کیل شود زکات است» بنا بر این صدر و ذیل حدیث با یکدیگر سازگاری ندارند و نمیتوان در اثبات مدعا مورد استناد واقع شوند چنانچه مرحوم فاضل میگوید: به جهت اضطراب جدی در صدر و ذیل این روایت نمیتوان اصلا هیچ حکمی را بر وفق آن صادر نمود بنا بر این هیچ راهی برای حکم به استحباب زکات در حبوبات وجود ندارد همان طور که مرحوم امام نیز در این مسأله اشکال نمودند و قائل به استحباب نشدند وجه اشکالی که مرحوم امام در عدم استحباب زکات در حبوبات فرمودهاند را میتوان در همین استدلالی که ما ذکر کردیم بیان نمود از طرفی دو دسته روایات بین آنها تناقض و تنافی وجود دارد همان طور که مرحوم خوئی متذکر شدند و از طرفی روایت علی بن مهزیار که تنها مستمسک مرحوم خوئی در اثبات استحباب زکات در حبوبات بود در آن هم اشکال وارد است بنا بر همان استدلالی که بیان شد.
نظر استاد: آنچه مورد نظر ما است آن است که بین این دو دسته روایات تعارض وجود دارد همان طور که قبلا مفصلا بیان کردیم و تناقضی در کار نیست و طبق همان رویه فقهاء در صورت بروز تعارض به مرجحات علاجیه مراجعه میشود و در روایت علی بن مهزیار نیز هیچ اشکالی ندارد که بگوییم صدر روایت دلالت بر انحصار وجوب زکات در نه چیز دارد ولی ذیل روایت که مرقومه امام حسن عسکری(ع) است دلالت بر استحباب زکات در سایر حبوبات دارد در مجموع هیچ مانعی از حکم به استحباب در حبوبات وجود ندارد؛ مرحوم امام و مرحوم فاضل لنکرانی قائل شدهاند استحباب زکات در مجموع حبوبات مورد اشکال است ولی فتوای ما این است که زکات در حبوبات مستحب است؛ اگر کسی تمایل داشت در غیر از غلات اربع زکات بدهد و ثوابی ببرد مستحب است که اقدام به این امر بکند و مثلا برای برنج و ذرت و نخود و عدس و ماش زکات بدهد. این تمام کلام در این بحث.
بیان استاد: در حبوبات مشهور قائل به استحباب زکات بودند ما نیز این قول را تقویت کردیم در میوهجات مانند سیب و انار و انواع فواکه آیا زکات مستحب است؟ مرحوم امام میفرماید: مستحب است که از هر آنچه از زمین میروید مانند میوهجات زکات آنها پرداخت گردد حتی محصولاتی مانند چوبک اشنان و زعفران و پنبه، در صورت رسیدن به حد نصاب، زکات مستحب به آنها تعلق میگیرد البته چون در این قسمت موضوع بحث ما زکات میوهجات است از بیان ادامه این مسأله صرف نظر میکنیم.
نظر استاد: ما هیچ روایتی نداریم که بالصراحة حکم ثمار را از جهت تعلق زکات مشخص کرده باشد بلکه فتوای به استحبابی که برخی فقهاء برای زکات ثمار قائل شدهاند به جهت عموماتی بوده است که در روایات وارد شده است و شامل ثمار نیز گردیده است؛ این عمومات چند دسته هستند و همه این عمومات را میتوان چنان تفسیر کرد شامل ثمار نگردند و در مجموع هیچ دلیلی بر تعلق زکات استحبابی به میوهجات نداریم هر چند برخی بزرگان مانند مرحوم امام قائل به چنین استحبابی شده باشند.
برخی از این عمومات میگوید: «ما یکال و ما یوزن» یعنی آنچه قابلیت کیل و وزن دارد زکات در آن راه دارد البته مقصود از «ما یوزن» یک معیار مستقلی نبوده و برگشت آن به کیل بوده است و عدهای مانند مرحوم حکیم قائلند مشهور ثمار را از مصادیق ما یکال میدانند بنا بر این در ثمار نیز زکات مستحب است در حالی که مرحوم خوئی مدعی هستند که نه در شهرها و نه در روستاها هیچ جا مقدار میوهجات را به وسیله کیل به دست نمیآورند یعنی سابقه ندارد میوهجاتی مثل سیب و زرد آلو و هلو را داخل پیمانه و کیل بریزند تا مقدار آن را به دست بیاورند چنانچه در جایی مشاهده بشود که برای به دست آوردن مقدار این میوهجات از کیل استفاده میکنند معمولا این کیل راهی برای به دست آوردن وزن آن است و متعارف نیست که کیل مستقلا به عنوان معیار اندازه گیری برای میوهجات استفاده شود؛
دسته دیگری از عمومات هستند که معیار «ما انبتت الأرض» را بیان کرده است یعنی میگویند هر چه که از زمین بروید برای آن زکات است حالا برای برخی مانند غلات اربع زکات واجب است ولی برخی دیگر مانند برنج و ذرت زکات مستحب با این معیار اگر میوهجات را جزء «ما انبتت الأرض» تلقی کنیم در این صورت حکم به استحباب زکات در آنها داده خواهد شد ولی با توجه به این که در روایات این باب، «خضروات» استثناء شده است این احتمال راه پیدا میکند که میوهجات هم داخل در عمومات خضروات باشد و این حکم استحباب شامل آن نشود هر چند با مراجعه به عرف و حتی با مراجعه به کتب لغوی به هیچ وجه میوهجات را داخل در مفهوم سبزیجات ندانستهاند بنا بر این چنین استثنائی که در روایات وارد شده است شامل ثمار نخواهد شد و هیچ اشکالی نیست از این که گفته شود در ثمار در صورتی که به حد نصاب زکات رسیده باشد زکات مستحب باشد ولی روایتی داریم که معنای «خضر» را برای ما تفسیر میکند و این معنا چنان است که ثمار را داخل در مفهوم «خضر» نموده است و آن روایت این است: «محمّد بن الحسن بإسناده عن محمّد بن علي بن محبوب، عن العبّاس بن معروف، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة، عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهماالسلام أنّهما قالا: عفا رسول الله صلىاللهعليهوآله عن الخضر، قلت: وما الخضر؟ قالا: كلّ شيء لا يكون له بقاء: البقل والبطيخ والفواكه وشبه ذلك ممّا يكون سريع الفساد...»[11] راوی زراره است و از دو امام بزرگوار این روایت را نقل میکند که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمودهاند: رسول خدا(ص) زکات را از خضروات بخشیدهاند. زراره میگوید: من سؤال کردم: مقصود از «خضر» چیست؟ در جواب فرمودند: هر چیزی که استعداد بقاء و ماندگاری نداشته باشد و مثال زدند به سبزیجات و خربزه و میوهجات از آنچه سریعا در معرض خرابی قرار میگیرند؛ با توجه به این روایت میوهجات داخل در مفهوم «خضروات»خواهند شد و دلیلی باقی نمیماند که ما بخواهیم زکات ثمار را مستحب بدانیم.
البته برخی تفصیلاتی قائل شدهاند و گفتهاند آن میوههایی که مانند سیب دوام بیشتری دارند زکات به آن تعلق میگیرد ولی آن میوههایی که دوامی ندارند زکات مستحب به آن تعلق نمیگیرد.