97/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/متعلق الزکاة /اموال زکوی واجب و مستحب
نظر استاد: اتفاق فقهاء و مشهور بین فقهاء بر این است که زکات منحصر در موارد نه گانه است و چنین اتفاق و شهرتی در جانب نفی نیز وجود دارد که زکات در غیر این نه چیز واجب نیست بنا بر این با معیار قرار دادن روایت فوق در صورت تعارض بین دو دسته روایات آن دسته از روایاتی که دلالت دارند بر وجوب زکات در مطلق حبوبات مخالف مشهور خواهند بود و مورد طرح واقع خواهند شد؛ نفی وجوب مطابق با فتوای مشهور است پس آن دسته روایاتی که زکات واجب را در موارد نه گانه منحصر دانستهاند ترجیح داده خواهند شد.
بیان استاد: یکی از توجیهاتی که بیان شده این است که حصر زکات در موارد نه گانه مربوط به زمان صدر اسلام است ولی در اواخر حیات شریف پیامبر اسلام(ص) زکات بر بقیه غلات نیز واجب شده است در این موضوع مرحوم صاحب حدائق کلامی را از مرحوم شیخ در رد این توجیه مطرح میفرمایند، مضمون کلام ایشان این است که آنچه از یونس بن عبد الرحمن در جمع بین اخبار متعارض مطرح شده است مبنی بر این که حمل شود روایات دال بر انحصار زکات در امور نه گانه بر زمان صدر اسلام ولی روایاتی که دلالت بر وجوب زکات بر سایر غلات میکند حمل شود بر زمان اواخر عمر شریف پیغمبر(ص) ولی در این توجیه مرحوم شیخ اشکال وارد کرده است و بیان اشکال ایشان این است که بعد از این که مرحوم شیخ روایات دال بر تعلق زکات بر سایر غلات را حمل بر استحباب میکند میگوید: نمیتوان توجیه یونس ابن عبد الرحمن را پذیرفت در جایی که گفته است وجوب زکات در امور نه گانه مربوط به صدر اسلام است ولی بعد از آن در اواخر عمر پیغمبر(ص) خداوند بر سایر غلات نیز زکات را واجب نموده است مرحوم شیخ در توضیح این اشکال میگوید: این قول امام صادق(ع) است که فرموده است «پیغمبر(ص) زکات را بر نه چیز واجب کرد و از مابقی عفو فرمود» این قول میرساند که عفو پیغمبر(ص) لااقل تا زمان امام صادق(ع) ادامه داشته زیرا اگر بنا بود غیر از این نه مورد موارد دیگری به متعلقات زکات واجب اضافه شود دیگر عفو کردن چه معنایی داشت و این قول یونس ابن عبد الرحمن واضح البطلان است، مرحوم صاحب حدائق بعد از این بیان مرحوم شیخ میگوید: این استدلال مرحوم شیخ استدلال مناسب و خوبی است.
بیان استاد: یونس ابن عبد الرحمن بر اساس برداشت و استظهار خود بین زمان صدر اسلام و بعد از آن تفاوت قائل شدهاند و این قسمت از کلام ایشان مربوط به نقل روایت از امام صادق(ع) نیست که برای ما حجت باشد بله برای خودشان حجت است ولی برای دیگران فقط قول معصوم(ع) حجت است؛ به منظور آشنایی بیشتر با این روایت اصل روایت را از مرآة العقول نقل میکنیم: «علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن إسماعيل بن مرار، عن يونس، عن عبد الله بن مسكان، عن أبي بكر الحضرمي، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال وضع رسول الله صلىاللهعليهوآله الزكاة على تسعة أشياء الحنطة والشعير والتمر والزبيب والذهب والفضة والإبل والبقر والغنم وعفا عما سوى ذلك قال يونس معنى قوله إن الزكاة في تسعة أشياء وعفا عما سوى ذلك إنما كان ذلك في أول النبوة كما كانت الصلاة ركعتين ثم زاد رسول الله صلىاللهعليهوآله فيها سبع ركعات وكذلك الزكاة وضعها وسنها في أول نبوته على تسعة أشياء ثم وضعها على جميع الحبوب.»[4]
بیان استاد: مرحوم خوئی بعد از این که طریق جمع بین دو دسته از روایات را از ناحیه مشهور فقهاء حمل بر استحباب شده است را نقل میکند ولی در ادامه چنین جمعی را در این مقام قبول نمیکند و قائل میشود: ما زمانی به سراغ جمع بین دو دسته روایت میرویم که بین آنها تعارض برقرار باشد ولی در این دو دسته از روایات تناقض بر قرار است زیرا وقتی این دو عبارت «فیه الزکاة» و «لیس فیه الزکاة» که در متن این دو دسته روایات به کار رفته است را ملاحظه میکنیم و یا دو عبارت «عفی عن الزکاة» و «أنه فیه الزکاة» را ملاحظه میکنیم و در معرض عرف قرار میدهیم عرف از چنین عباراتی به غیر از تناقض مفهوم دیگری برداشت نمیکند.
«غير ان هناك رواية واحدة من اجلها نحكم بالاستحباب، وهي صحيحة علي بن مهزيار»[5] مرحوم خوئی بعد از این که طریق جمع بین این دو دسته روایات و حمل بر استحباب از این طریق را مردود معرفی میکند ولی در ادامه خود ایشان نیز برداشت استحباب زکات در حبوبات غیر از غلات اربع را قائل میشود ولی نه از طریق جمع بین روایات متعارض بلکه از طریق تمسک به روایت علی بن مهزیار که قبلا مورد استناد قرار دادیم ولی مجدد در توضیح کلام مرحوم خوئی متذکر این روایت میشویم:
«وعن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن العبّاس بن معروف، عن علي بن مهزيار: قال قرأت في كتاب عبد الله بن محمّد إلى أبي الحسن عليهالسلام: جعلت فداك، روي عن أبي عبد الله عليهالسلام أنّه قال: وضع رسول الله صلىاللهعليهوآله الزكاة على تسعة أشياء: الحنطة والشعير والتمر والزبيب، والذهب والفضّة، والغنم والبقر والإِبل، وعفا رسول الله صلىاللهعليهوآله عمّا سوى ذلك، فقال له القائل: عندنا شيء كثير يكون بأضعاف ذلك، فقال: وما هو؟ فقال له: الارز، فقال أبو عبد الله عليهالسلام: أقول لك: إنّ رسول الله صلىاللهعليهوآله وضع الزكاة على تسعة أشياء وعفا عمّا سوى ذلك، وتقول: عندنا اُرز وعندنا ذرة، وقد كانت الذرة على عهد رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم؟! فوقع عليهالسلام: كذلك هو، والزكاة على كلّ ما كيل بالصاع ... الحديث»[6]
بیان استاد: روایتی که مرحوم خوئی در اثبات استحباب در غیر غلات اربع به آن تمسک جستهاند صحیحه علی بن مهزیار است؛ در این صحیحه وارد شده است که علی بن مهزیار گفته است نامهای را که عبد الله بن محمد به امام حسن عسکری(ع) نوشته بود را خواندم و در آن نامه عبد الله بن محمد خطاب به حضرت نوشته بود جانم به فدایت از امام صادق(ع) به ما روایت شده است که حضرت فرمودهاند رسول خدا(ص) زکات را در نه چیز قرار داد؛ گندم، جو، خرما، کشمش ، درهم، دینار، گوسفند، گاو و شتر و از مابقی عفو نمود، با این اوصاف آیا برای من واجب است زکات دهم از غلات دیگری که بسیار بیشتر در نزد ما است؟ حضرت فرمودند: منظور تو کدام غلات است؟ او جواب داد: منظورم برنج است؛ حضرت در ادامه فرمودند: من به تو گفتم که پیغمبر(ص) زکات را در نه چیز قرار داد و ما بقی را عفو کرد تو بازهم میگویی نزد ما برنج است و یا نزد ما ذرت است؟ در حالی که ذرت در زمان رسول خدا(ص) هم بوده است و اگر بنا بود زکات داشته باشد رسول خدا(ص) واجب میکردند.
امام حسن عسکری(ع) در جواب نامه عبد الله بن محمد مرقوم فرمودند: حق چنین است که در این روایت آمده و زکات در هر چیزی که قابلیت کیل با صاع را داشته باشد تعلق میگیرد؛ قسمت پایانی روایت دلالت دارد بر این که زکات در غیر موارد نه گانه مستحب است.
نظر استاد: هر چند مرحوم خوئی در مجموع قائل شدهاند که زکات در حبوبات غیر از غلات اربع مستحب است ولی طریقی که ایشان در اثبات این استحباب بیان کردهاند و این استحباب را فقط به یک روایت مستند کردهاند را قبول نداریم؛ این که ایشان گفتند بین این دو دسته روایات تعارض نیست که حمل بر استحباب شود بلکه بین آنها تناقض وجود دارد این قول را هم قبول نداریم زیرا هیچ تناقضی بین این دو دسته روایات وجود ندارد یک دسته از روایات در حبوبات گفتهاند: «فیه زکاة» و دستهای گفتهاند: «لیس فیه الزکاة» آنجایی که گفته شده «فیه الزکاة» حمل بر هر دو نوع زکات میشود یعنی هم مواردی که بالصراحة زکات در آنها واجب است و هم مواردی مانند برنج و ذرت که ظهور در وجوب دارند اگر معارضی در بین نباشد زکات در هر دو دسته واجب خواهد بود ولی اگر در این میان معارض باشد از ظهور دسته دوم از روایات دست میکشیم و قائل میشویم که زکات در این دسته دوم مستحب است و ما معتقدیم چنین معارضی وجود دارد.
در بحث استحباب حبوبات در روایات فقط از لفظ «کیل» استفاده شده است و هیچ تصریحی به لفظ «وزن» نشده است در توضیح میتوانیم مدعی شویم که عنوان «کیل» در حکم استحباب حبوبات هیچ موضوعیتی ندارد بلکه این عنوان مشیر به خارج است یعنی معمولا چنین بوده که حبوبات را با «کیل» اندازه گیری میکردند و یکی از مصادیق اندازه گیری ذکر شده است نه این که واقعا عنوان «کیل» موضوعیتی داشته باشد بلکه اگر در یک نوع خاص از حبوبات از معیار «وزن» هم استفاده کنند باز این حکم استحباب بر او بار میشود .
با همه این توضیحات و ادلهای که در استحباب زکات در حبوبات مطرح شده است و با این صراحتی که مرحوم سید در عروة در استحباب زکات در حبوبات چه کیلی و چه وزنی بیان کردهاند و حواشی متعدد فقهاء که همگی این حکم را پذیرفتهاند ولی با این حال در حاشیه عروه در بین حواشی متعدد فقط مرحوم امام فرمودهاند: «مر الإشكال فيه» توضیح این فتوای امام إن شاء الله در جلسه آینده.