موضوع: كتاب الزكاة/متعلق الزکاة /اموال زکوی واجب و مستحب
یکی از اقوالی که مرحوم امام در کتاب الزکاة در فصل اول این کتاب مطرح نمودهاند چنین عنوانی دارد: «القول: فيما تجب فيه الزكاة وما تُستحبّ» یعنی بحث راجع به چیزهایی است که زکات واجب یا مستحب به آنها تعلق میگیرد؛ در این بحث مسائلی مطرح شده که ذیلا بیان خواهد شد.
«(مسألة 1): تجب الزكاة في الأنعام الثلاثة: الإبل و البقر و الغنم، وفي النقدين: الذهب و الفضّة، وفي الغلّات الأربع: الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب، ولا تجب فيما عدا هذه التسعة. وتُستحبّ في الثمار وغيرها ممّا أنبتت الأرض حتّى الاشنان، دون الخضر و البقول كالقتّ و الباذنجان و الخيار و البطّيخ ونحو ذلك. واستحبابها في الحبوب لا يخلو من إشكال، وكذا في مال التجارة و الخيل الإناث. و أمّا الخيل الذكور وكذا البغال و الحمير فلا تستحبّ فيها.»[1]
«زكات در چهارپايان سهگانه (يعنى) شتر و گاو و گوسفند و در نقدين (يعنى) طلا و نقره و در غلّات چهارگانه (يعنى) گندم و جو و خرما و كشمش واجب است و در غير اين نه چيز زكات واجب نيست. و زكات در ميوهها و غير آن از چيزهايى كه از زمين مىرويد حتى گياه چوبك مستحب است بر خلاف صيفىجات و سبزيجات مانند يونجه و بادنجان و خيار و خربزه و مانند آن (كه مستحب نيست). و استحباب زكات در حبوبات و همچنين در مال التجاره و اسبهاى ماده خالى از اشكال نيست. و اما اسبهاى نر و استرها و الاغها زكات در آنها مستحب نيست.»[2]
بیان استاد: زکات واجب بر سه صنف از اموال تعلق میگیرد؛ صنف اول انعام ثلاثه است و شامل شتر و گاو و گوسفند میشود و صنف دوم نقدین است که شامل طلا و نقره میشود و اما صنف سوم غلات اربعة است که شامل گندم و جو و خرما و کشمش میشود؛ جمعا زکات واجب بر نه چیز تعلق میگیرد این حکمی است که هم در جهت اثبات و هم در جهت نفی مورد اتفاق است فقط در طرف نفی یک مخالف وجود دارد که ابن جنید است که بعدا نظر ایشان توضیح داده خواهد شد؛
نصوص کثیر و متواتری وجود دارد که بر وجوب زکات در این نه چیز و نفی وجوب از غیر این نه چیز دلالت دارد؛ تعدادی از روایات که دلالت بر وجوب زکات در این نه چیز دارند را در جلسه گذشته مطرح کردیم این روایات علاوه بر ثبوت وجوب زکات در این نه چیز بر انحصار زکات واجب در این نه چیز و نفی زکات واجب از غیر این نه چیز دلالت دارند به عنوان نمونه چند روایت را در این خصوص یادآورد میشویم:
1. «محمّد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة ومحمّد بن مسلم، وأبي بصير، وبريد بن معاوية العجلي، والفضيل بن يسار كلّهم، عن أبي جعفر وأبي عبد الله عليهماالسلام قالا:
فرض الله عزّ وجلّ الزكاة مع الصلاة في الأموال، وسنّها رسول الله صلىاللهعليهوآله في تسعة أشياء، وعفا عمّا سواهنّ: في الذهب والفضّة، والإِبل والبقر والغنم، والحنطة والشعير والتمر والزبيب، وعفا عمّا سوى ذلك.»
[3]
2. «وعنه، عن أبيه، عن إسماعيل بن مرار، عن يونس، عن عبد الله بن مسكان، عن أبي بكر الحضرمي، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال:
وضع رسول الله صلىاللهعليهوآله الزكاة على تسعة أشياء: الحنطة والشعير والتمر والزبيب، والذهب والفضّة، والإِبل والبقر والغنم، وعفا (رسول الله صلىاللهعليهوآله) عمّا سوى ذلك.»
[4]
در این روایت نیز مانند روایت قبلی به صراحت وجوب زکات در موارد نه گانه که رسول خدا(ص) مشخص نموده است واجب شده است و از سایر موارد زکات بخشیده شده است؛ این که عبارت «عفی رسول الله(ص)» در روایت استعمال شده به این معنا نیست که زکات بر این امور واجب شده است ولی رسول خدا(ص) بخشیده است بلکه به این معناست که از اول بر این امور زکات واجب نشده است و وجوب زکات از آنها برطرف شده است.
3. «وفي (معاني الأخبار) عن أبيه، عن محمّد بن يحيى، عن محمّد بن أحمد، عن موسى بن عمر، عن محمّد بن سنان، عن أبي سعيد القماط، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله عليهالسلام أنّه سئل عن الزكاة؟ فقال:
وضع رسول الله صلىاللهعليهوآله الزكاة على تسعة وعفا عمّا سوى ذلك: الحنطة والشعير والتمر والزبيب، والذهب والفضة، والبقر والغنم والإِبل، فقال السائل: فالذرة؟ فغضب عليهالسلام ثم قال:
كان والله على عهد رسول الله صلىاللهعليهوآله السماسم والذرة والدخن وجميع ذلك، فقال: إنّهم يقولون: أنّه لم يكن ذلك على عهد رسول الله صلىاللهعليهوآله، وإنّما وضع على تسعة لمّا لم يكن بحضرته غير ذلك؟ فغضب، ثمّ قال:
كذبوا، فهل يكون العفو إلاّ عن شيء قد كان، ولا والله ما أعرف شيئاً عليه الزكاة غير هذا، فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر.»
[5]
در این روایت امام(ع) پس از بیان موارد وجوب زکات در پایان روایت با قسم، انحصار زکات را در این نه مورد تأکید میکند و به قدری برای حضرت این امر مهم بود که در انتهای روایت این چنین میفرمایند که هر کس خواست به این سخن پیغمبر(ص) ایمان بیاورد و هر کس خواست به این سخن کافر شود ولی سخن پیغمبر(ص) این است که زکات در این نه چیز واجب شده است؛ بنا بر این با دقت در این دسته از روایات این را به دست میآوریم که از اول زکات فقط بر این نه چیز وضع شده و بر هیچ چیز دیگری مانند برنج و حبوبات دیگر چنین زکاتی واجب نشده است وقتی به ظاهر این دسته از روایات نیز توجه میکنیم همین نکته را به دست میآوریم مثلا وقتی امام(ع) میفرماید: «وضع رسول الله» معنایش این است که در مقابل «وضع» «لم یوضع» قرار میگیرد یعنی ابتداءا رسول خدا(ص) بر بعضی اقلام زکات را وضع فرمودند و بر بعضی وضع نفرمودند و هرگز به این معنا نیست که بر همه این اقلام اعم از غلات اربع و برنج و حبوبات زکات واجب بوده ولی پیغمبر(ص) به غیر از این غلات اربع وجوب را از مابقی برطرف نمودهاند چنانچه قبلا مطلبی را در این خصوص از مرحوم صاحب جواهر بیان کردیم.
و اما علاوه بر روایاتی که زکات را به این نه چیز واجب میکند و به طور کلی از مابقی این نه چیز زکات را نفی مینماید یک دسته روایات وجود دارد که به صراحت نام برخی اقلام غیر از غلات اربع را نام میبرد و زکات را از آنها نفی مینماید مخصوصا آن اقلامی که برخی مسلمین تصورشان این بوده که زکات شامل این اقلام نیز میشود به عنوان نمونه به یک روایت از این قبیل روایات توجه میکنیم:
«وبإسناده عن علي بن الحسن، عن محمّد بن إسماعيل، عن حمّاد بن عيسى، عن عمر بن اُذينة، عن زرارة وبكير ابني أعين، عن أبي جعفر عليهالسلام قال: ليس في شي أنبتت الأرض من الاُرز والذرة والحمّص والعدس وسائر الحبوب والفواكه غير هذه الأربعة الأصناف وإن كثر ثمنه زكاة ، إلاّ أن يصير مالاً يباع بذهب أو فضّة تكنزة ثمّ يحول عليه الحول وقد صار ذهباً أو فضّة فتؤدّي عنه من كلّ مائتي درهم خمسة دراهم، ومن كلّ عشرين ديناراً نصف دينار.»[6]
بیان استاد: این روایت معتبر و صحیحه است دو راوی یکی زرارة بن أعین و دیگری بکیر بن أعین که برادر هستند مستقیما از امام باقر(ع) نقل این روایت میکند، حضرت در این روایت به صراحت نام چند قلم از اقلامی که از محصولات زمینی هستند را نام میبرند و وجوب زکات را از آنها منتفی میدانند که این اقلام شامل ذرّت، نخود و عدس میباشد و به طور کلی از سایر حبوبات و میوهها غیر از این غلات اربع که زکات بر آنها واجب است زکات را نفی میفرمایند حتی اگر درآمد زیادی از این محصولات به دست آمده باشد مگر این که کسی در مقابل این محصولات طلا و نقره معامله کند و بر این طلا و نقرهها یک سال بگذرد و به اندازه نصاب هم باشد با این شرائط بر این طلا و نقره که همان نقدین است زکات تعلق خواهد گرفت نه بر خود این محصولات که در روایت اسم برده شده است؛
و اما در مقابل این روایاتی که به صراحت برخی اقلام غیر از غلات اربع را نام میبرد و آنها را از دائره وجوب زکات خارج میداند یک دسته از روایات هم داریم که به صراحت نام برخی اقلام که غیر از غلات اربع هستند را نام میبرد و میگوید که زکات بر آنها تعلق میگیرد البته باید ببینیم که جمع بین این دو دسته روایات چگونه است که در ادامه بیان خواهد شد.
مرحوم صاحب وسائل الشیعة در ابتدای باب9 از ابواب «ما تجب فیه الزکاة» چنین عنوانی را انتخاب کرده است: «باب استحباب الزكاة فيما سوى الغلاّت الأربع من الحبوب التي تكال، وعدم وجوبها فيما عدا الأربع، وتساوي الجميع في الشرائط» و بعد از این عنوان روایات این باب را مطرح میکند، البته این روایات ظهور در وجوب دارند ولی مرحوم صاحب وسائل برداشت استحباب را در غیر غلات اربع داشتهاند.
روایت اول: «محمّد بن يعقوب، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن العباس بن معروف، عن علي بن مهزيارـ في حديث ـ أنّ أبا الحسن عليهالسلام كتب إلى عبد الله بن محمّد:
الزكاة على كل ما كيل بالصاع، قال: وكتب عبد الله: وروىٰ غير هذا الرجل، عن أبي عبد الله عليهالسلام، أنّه سأله عن الحبوب؟ فقال: وما هي؟ فقال:
السمسم والارز والدخن، وكلّ هذا غلّة كالحنطة والشعير، فقال أبو عبد الله عليهالسلام:
في الحبوب كلّها زكاة.»
[7]
البته مرحوم صاحب وسائل همه روایت را نقل نکردهاند و قسمتی که مربوط به بحث میشده است را مطرح نمودهاند این روایت حدیث معتبری است و راوی آن که علی بن مهزیار است این چنین نقل میکند: امام هادی(ع) نامهای نوشتند به عبد الله بن محمد که متن آن نامه این بود: «زکات بر آنچه قابلیت کیل بالصاع دارد تعلق میگیرد» یعنی تمام غلاتی که به نحوی برای تشخیص مقدار آن از کیل استفاده میشود که کیل آن به اندازه صاع است تعلق میگیرد؛ راوی در ادامه میگوید: شخصی غیر از عبد الله بن محمد چنین نقل کرده است که از امام صادق(ع) سؤال کرد راجع به چگونگی زکات حبوبات، امام(ع) سؤال فرمودند که مقصود تو از حبوبات کدام است؟ راوی در پاسخ عرض کرد: مقصود من کنجد و برنج و ارزن است زیرا ما همه این اقلام را جزء حبوبات میدانیم همان طور که گندم و جو را از حبوبات میدانیم، امام(ع) در پاسخ فرمودند: در همه حبوبات زکات است.
و اما ادامه روایت این است: «وروي أيضا عن أبي عبد الله عليهالسلام أنّه قال: كلّ ما دخل القفيز فهو يجري مجرى الحنطة والشعير والتمر والزبيب، قال: فأخبرني جعلت فداك، هل على هذا الاُرز وما أشبهه من الحبوب الحمص والعدس زكاة؟ فوقّع عليهالسلام: صدِّقوا الزكاة في كلّ شيء كِيل» روایت شده است از امام صادق(ع) که حضرت فرمودند: هر چیزی که مقدار آن بر اساس قفیز به دست میآید همان حکم گندم و جو و خرما و کشمش را خواهد داشت؛ راوی در ادامه برای این که ابهامی باقی نماند از امام(ع) سؤال میکند: آیا بر این برنج و آنچه شبیه این برنج است از قبیل نخود و عدس زکات است؟ امام(ع) در توقیع شریف خود نوشتند: قبول کنید آنچه با کیل اندازه گیری میشود زکات بر آن وجود دارد؛
بنا بر این ظاهر این روایت این است که زکات بر جمیع غلات علاوه بر غلات اربع واجب میباشد البته گفته شد که با جمع بین دو دسته روایات امر بر زکات در جمیع غلات حمل بر استحباب میشود به استثناء غلات اربع که زکات در آنها واجب است؛ و اما راجع به کلمه «قفیز» در کتب لغات این چنین وارد شده است: «مكيالٌ، و هو ثمانية مكاكيك.»[8]
یعنی قفیز نوعی مکیال است که اندازه آن هشت مکیال است، یعنی چنان کیلی است که حجم زیادی از حبوبات را در خود جای میدهد.
روایت دوم: «وعنه، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن اسماعيل قال: قلت لأبي الحسن عليهالسلام: إنّ لنا رطبة واُرزا، فما الذي علينا فيهما؟ فقال عليهالسلام:
أمّا الرطبة فليس عليك فيها شيء، وأمّا الاُرز فما سقت السماء العُشر، وما سقي بالدلو فنصف العُشر من كلّ ما كِلتَ بالصاع، أو قال:
وكيل بالمكيال.»
[9]
کلمه «رطبة» که در این روایت استعمال شده چنانچه در مجمع البحرین آمده «النابتة " هي بالفتح فالسكون: القصب خاصة مادام رطبا» به معنای یک گیاه نی مانندی است که تو خالی میباشد و تا زمانی که تازه و مرطوب است این اسم بر آن اطلاق میشود ولی زمانی که خشک شود به آن رطبة گفته نمیشود؛ راوی که محمد بن اسماعیل است نقل میکند: به امام هادی(ع) عرض کردم ما مقداری رطبة و برنج داریم آیا تکلیفی از جهت زکات بر عهده ما است؟ حضرت در جواب فرمودند: اما رطبة هرگز زکات بر آن تعلق نمیگیرد و اما برنج اگر با آب باران رشد میکند یک دهم، مقدار زکات آن است و اگر با آب دلو رشد میکند یک بیستم، زکات آن است با پیمانههایی که اندازه آن یک صاع است؛ یعنی اگر برنج که در این روایت نام آن آمده به حد نصاب رسیده باشد اگر آن برنج با آب باران و بدون زحمت آبیاری شده باشد زکات آن از هر ده صاع یک صاع است و اگر با دلو آبیاری شده باشد که زحمت و هزینه به همراه دارد به ازای هر بیست صاع برنج یک صاع آن زکات خواهد بود.
روایت سوم: «وعن حميد بن زياد، عن ابن سماعة، عمّن ذكره، عن أبان، عن أبي مريم، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: سألته عن الحرث، ما يُزكّىٰ منه؟ فقال:
البرّ والشعير والذرة والاُرز والسلت والعدس، كلّ هذا ممّا يزكّى، وقال:
كلّ ما كيل بالصاع فبلغ الأوساق فعليه الزكاة.»
[10]
این روایت از ابی مریم نقل شده است از امام صادق(ع) سؤال میکند راجع به زکات محصولاتی که از مزارع به دست میآید؛ امام(ع) در جواب به شکل مصداقی میفرمایند: گندم و جو و ذرت و برنج و نوع مرغوب از جو و عدس همه اینها که از مزارع به دست میآید زکات دارند و همچنین حضرت در ادامه یک قاعده کلی را بیان میفرمایند که هر محصولی که با صاع کیل میشود و به حد نصاب رسیده باشد زکات بر آن تعلق میگیرد.
روایت چهارم: «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمّاد، عن حريز بن عبد الله، عن محمّد بن مسلم قال: سألته عن الحرث، ما يزكّى منها؟ قال عليهالسلام
: البرّ والشعير والذرة والدخن والاُرز والسلت والعدس والسمسم، كلّ هذا يزكّى وأشباهه.»
[11]
محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل میکند از حضرت راجع به زکات محصولاتی که از مزارع به دست میآید سؤال کردم حضرت در جواب فرمودند غلاتی مانند گندم و جو و ذرت و ارزن و برنج و نوعی جو و عدس و کنجد همگی زکات بر آنها تعلق میگیرد؛ بعد از این فرمایش امام(ع) یک معیار کلی ایراد فرمودند که تمام این غلات و هر محصولی که شبیه آنها باشد زکات به آنها تعلق میگیرد؛ این روایت نیز ظهور در وجوب دارد.
روایت پنجم: «وبالإِسناد، عن حريز، عن زرارة، عن أبي عبد الله عليهالسلام مثله، وقال:
كلّ ما كيل بالصاع فبلغ الأوساق فعليه الزكاة، وقال:
جعل رسول الله صلىاللهعليهوآله الصدقة في كلّ شيء أنبتت الأرض إلاّ ما كان في الخضر والبقول، وكلّ شيء يفسد من يومه.»
[12]
در این روایت نیز امام صادق(ع) یک قاعده کلی ایراد میفرمایند که در آن هر محصولی که با کیلی بنام صاع اندازه گیری میشود و مقدار آن به حد نصاب رسیده باشد زکات بر آن تعلق میگیرد؛ امام(ع) در ادامه فرمودند: رسول خدا(ص) زکات را بر هر چیزی که از زمین میروید قرار داد به استثناء سبزیجاتی مانند تره و ریحان و صیفیجاتی مانند هندوانه و خربزه و هرچیزی که دوام کمی دارد و باید به مصرف روزانه برسد.
روایت ششم: «وعنه، عن إبراهيم بن هاشم، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة قال: قلت لأبي عبد الله عليهالسلام في الذرّة شيء؟ فقال لي:
الذرّة والعدس والسلت والحبوب فيها مثل ما في الحنطة والشعير، وكلّ ما كيل بالصاع فبلغ الأوساق التي تجب فيها الزكاة فعليه فيه الزكاة.»
[13]
زرارة نقل میکند از امام صادق(ع) سؤال کردم که آیا ذرت زکات دارد؟ حضرت در جواب فرمودند که ذرت و عدس و جو و حبوبات همان حکمی را دارند که گندم و جو دارد و هر چیزی که با پیمانه صاع، کیل میشود و به حد نصاب هم رسیده باشد زکات بر آن تعلق خواهد گرفت.
روایت هفتم: «وبالإِسناد عن حريز، عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله عليهالسلام: هل في الاُرز شيء؟ فقال:
نعم، ثمّ قال
: إنّ المدينة لم تكن يومئذ أرض اُرز، فيقال فيه، ولكنّه قد جعل فيه، وكيف لا يكون فيه وعامّة خراج العراق منه.»
[14]
أبی بصیر نقل میکند که از امام صادق(ع) سؤال کردم که آیا برنج زکات دارد؟ حضرت فرمودند: بله و در ادامه فرمودند: در زمان رسول خدا(ص) برنج در مدینه کشت نمیشد تا این که گفته شود زکات دارد و یا ندارد ولی اکنون در این شهر برنج کشت میشود و چطور میتوان قبول کرد که در برنج زکات نباشد در حالی که از بس محصول پردرآمدیست که در عراق همه مالیات از برنج است؟
در برخی نسخ بدل از «ولکنّه قد جعل فیه» عبارت «ولکنّه قد حصل فیه» وارد شده است و این با معنای کشت و کار، سازگرتر است.
بیان استاد: با دو دسته روایات روبرو هستیم؛ یک دسته از روایات با شدت و قطعیت زکات واجب را فقط در اموال نه گانه مشخص نمودهاند و دسته دیگر روایاتی هستند که در بین محصولات علاوه بر غلات اربع برخی غلات دیگر مانند برنج و ارزن و ذرت و کنجد و امثال این غلات را مشمول زکات دانستهاند وقتی به ظاهر این روایات نگاه میکنیم ظهور در وجوب را به دست میآوریم البته توضیحاتی راجع به جمع بین این روایات وجود دارد که إن شاء الله در جلسه بعدی بیان خواهیم کرد.