97/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/أحكام الزكاة /عمومیت وجوب زکات نسبت به مسلمان و کافر
بحث مناسبتی: اعیاد مبارک شعبانیه مخصوصا اعیاد ابتدای این ماه میمون و مبارک را بر همه شما حاضرین تبریک عرض میکنیم؛ روز گذشته سوم شعبان مصادف بود با سالروز ولادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه الصلاة و السلام و روز بسیار میمون و مبارکی بود؛ روایتی از امام صادق(ع) در کتاب مسند الإمام الحسین(ع) از مناقب ابن شهرآشوب راجع به فضیلت سوم شعبان روز ولادت امام حسین(ع) و زیارت آن حضرت نقل شده است: «روى ابن شهرآشوب عن ابن عبّاس و الصادق (عليه السلام): إِنَّ اَلْحُسَيْنَ لَمَّا وُلِدَ أَمَرَ اَللَّهُ جَبْرَئِيلَ أَنْ يَهْبِطَ فِي أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ فَيُهَنِّئَ رَسُولَ اَللَّهِ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى وَ مِنْ جَبْرَئِيلَ قَالَ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَمَرَّ عَلَى جَزِيرَةٍ فِي اَلْبَحْرِ فِيهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ فَكَانَ مِنَ اَلْحَمَلَةِ فَبَعَثَهُ اَللَّهُ فِي شَيْءٍ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ وَ أَلْقَاهُ فِي تِلْكَ اَلْجَزِيرَةِ فَعَبَدَ اَللَّهَ سَبْعَمِائَةِ عَامٍ حَتَّى وُلِدَ اَلْحُسَيْنُ فَقَالَ اَلْمَلَكُ لِجَبْرَئِيلَ أَيْنَ تُرِيدُ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَى مُحَمَّدٍ بِنِعْمَةٍ فَبُعِثْتُ أُهَنِّئُهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنِّي فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ اِحْمِلْنِي مَعَكَ لَعَلَّ مُحَمَّداً يَدْعُو لِي قَالَ فَحَمَلَهُ فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى اَلنَّبِيِّ هَنَّأَهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْهُ وَ أَخْبَرَهُ بِحَالِ فُطْرُسَ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قُلْ لَهُ يَتَمَسَّحْ بِهَذَا اَلْمَوْلُودِ وَ عُدْ إِلَى مَكَانِكَ قَالَ فَتَمَسَّحَ فُطْرُسُ بِالْحُسَيْنِ وَ اِرْتَفَعَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَيَّ مُكَافَأَةٌ لاَ يَزُورُهُ زَائِرٌ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لاَ يُسَلِّمُ مُسْلِمٌ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ سَلاَمَهُ وَ لاَ يُصَلِّي عَلَيْهِ مُصَلٍّ إِلاَّ أَبْلَغْتُهُ صَلاَتَهُ ثُمَّ اِرْتَفَعَ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ فَالْمَلَكُ لَيْسَ يُعْرَفُ فِي اَلْجَنَّةِ إِلاَّ بِأَنْ يُقَالَ هَذَا مَوْلَى اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ . »[1] این روایت را ابن شهرآشوب از ابن عباس و امام صادق(ع) نقل کرده است و مضمون روایت این است که زمانی که امام حسین(ع) به دنیا آمد خداوند به جبرائیل امر کرد که با همراهی هزار مَلَک به زمین نازل شود تا تبریک و تهنیت خداوند و خود را به رسول خدا(ص) برساند؛ جناب جبرائیل به امر خدا بر زمین نازل شد و در مسیر عبور از کنار جزیرهای در دریا میگذشت که دید در آن جزیره مَلَکی افتاده که به او فطرس گفته میشود و این ملک از کارگزاران بنام الهی بین ملائکه بود و علّت این وضعیت پیش آمده برای این مَلَک آن بود که خداوند او را برای مأموریتی فرستاده بوده ولی در انجام آن مأموریت سستی و کوتاهی کرده بود تا جایی که خداوند او را تنبیه کرده و بال و پر او را شکست بود و او را در آن جزیره رها کرده بود؛ فطرس در این وضعیت هفتصد سال عبادت خداوند را بجای آورد تا زمانی که امام حسین(ع) به دنیا آمد.
فطرس با دیدن جبرائیل و ملائکه همراه او از او سؤال کرد قصد کجا را دارید؟ جبرائیل گفت: خداوند نعمتی را به پیغمبر(ص) عنایت کرده است و خداوند مرا برانگیخته تا هم تبریک و تهنیت خودش را و هم تبریک خودم را به پیغمبر(ص) برسانم؛ فطرس احساس کرد فرصت خوبی برای بخشایش کوتاهیش پیدا شده به همین خاطر خطاب به جبرائیل گفت: من را هم به همراه خود ببرید شاید پیامبر(ص) شفاعت من را کند و در حق من دعا کند؛ پس جبرائیل فطرس را همراه خود برد، زمانی که جبرائیل در محضر پیغمبر(ص) حاضر شد تهنیت خداوند و تهنیت خودش را به حضرت رساند و از وضعیت فطرس و تقاضای او خبر داد؛ رسول خدا(ص) خطاب به جبرائیل فرمودند که به فطرس بگو خودت را به این مولود مسح کن و بال و پرت را به قنداقه حسین بمال و به جای خود برگرد.
فطرس بدن حسین(ع) را مسح کرد و آزاد شد و کنار ایستاد و خطاب به رسول خدا(ص) عرضه داشت: یا رسول الله! امت تو حسین را خواهند کشت و بر گردن من است در ازای این آزادی که به برکت حسین نصیب من شد آن را جبران کنم و جبران من این است که سلام هر زائری که به حسین(ع) سلام کند سلام او را به حسین(ع) ابلاغ کنم و از راه دور هر مسلمانی که بر حسین(ع) سلام کند سلام او را برسانم و هر کس بر حسین(ع) صلوات بفرستد صلوات او را به اطلاع حسین(ع) برسانم. فطرس این را گفت و به بالا به همان جایی که قبلا بود پرواز کرد؛ این روایت به تنهایی گویای عظمت مولود این ایام یعنی امام حسین(ع) است.
و اما یک نکته و درسی که از این روایت میتوان گرفت آن است که فطرس نه بخاطر تخلف و سرپیچی از امر خداوند بلکه بخاطر سستی در اجرای فرمان خدا به چنین مجازاتی محکوم شده بود حالا خودمان را در نظر بگیریم که زمان اول وقت نماز زمانی است که خداوند به همه ما امر میکند به عبادت خدا و اقامه نماز مشغول باشیم حالا اگر بنا باشد هر کسی به هر بهانهای یکی به بهانه کار یکی به بهانه درس یکی به بهانه کسالت و خستگی مدام نماز اول وقت را ترک کند این همانند آن امری است که در اجابت آن کوتاهی و سستی کردهایم و به اندازه خودش مستحق مجازات خواهیم بود هر چند اصل نماز را در آخر وقت بجا آورده باشیم بنا بر این باید جدیت کنیم تمام اوامر الهی را در اولین فرصت خود بجای آوریم.
دعای روز ولادت امام حسین(ع): مرحوم شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد» آورده است: در این روز امام حسین بن علی علیهما السلام متولّد شد و در توقیع شریف حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به قاسم بن علاء همدانی، وکیل آن حضرت آمده است که: مولایمان امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه سوم شعبان متولّد شد، پس آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان: «اللهم! إني أسألك بحق المولود في هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله وولادته، بكته السماء ومن فيها والأرض ومن عليها، ولما يطأ لابتيها قتيل العبرة وسيد الاسرة الممدود بالنصرة يوم الكرة المعوض من قتله أن الأئمة من نسله والشفاء في تربته والفوز معه في أوبته والأوصياء من عترته بعد قائمهم وغيبته حتى يدركوا الاوتار ويثأروا الثار ويرضوا الجبار ويكونوا خير أنصار صلى الله عليهم مع اختلاف الليل والنهار، اللهم! فبحقهم إليك أتوسل وأسأل سؤال مقترف معترف مسئ إلى نفسه مما فرط في يومه وأمسه، يسألك العصمة إلى محل رمسه، اللهم! فصل على محمد وعترته واحشرنا في زمرته، وبوئنا معه دار الكرامة ومحل الإقامة.
اللهم! وكما أكرمتنا بمعرفته فأكرمنا بزلفته وارزقنا مرافقته وسابقته واجعلنا ممن يسلم لامره ويكثر الصلوة عليه عند ذكره وعلى جميع أوصيائه وأهل أصفيائه الممدودين منك بالعدد الاثني عشر النجوم الزهر والحجج على جميع البشر، اللهم! وهب لنا في هذا اليوم خير موهبة وأنجح لنا فيه كل طلبة كما وهبت الحسين لمحمد جده وعاذ فطرس بمهده فنحن عائذون بقبره من بعده نشهد تربته وننتظر أوبته آمين رب العالمين.»[2]
«خدایا، از تو میخواهم بهحق مولود در این روز که پیش از برخاستن صدایش و قبل از ولادتش به شهادتش وعده داده شده، آسمان و هر که در آن است، زمین و هر که بر آن است بر او گریست در حالیکه هنوز قدم در جهان نگذاشته بود، کشته اشک، سرور خاندان، مدد یافته به یاری روز بازگشت، پاداش شهادتش اینکه امامان از نسل اویند و شفا در خاک اوست و پیروزی با اوست درگاه بازگشتش و نیز پیروزی با جانشینان از خاندانش پس از قیامکنندهشان و غیبت اوست تا آنکه انتقام گیرند و حضرت جبّار را خشنود سازند و بهترین یاران دین حق شوند، درود خدا بر ایشان همگام با رفت و آمد شب و روز. و خونخواهی نمایندخدایا! به حق آنان به تو توسّل میجویم و از تو میخواهم درخواست گنهکار اقرار کننده به گناه و بد کرده به خود با اموری که در امروز و دیروزش کوتاهی نموده، از تو تا هنگام رفتن در گورش پناه میخواهد؛
خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در جمع او محشور کن و همراه وی در بهشت و جایگاهابدی جای ده. خدایا! همچنان که ما را به شناساییاش گرامی داشتی پس ما را به تقرّب به آن حضرت گرامی دار و رفاقت و سابقه محبّت با او را روزی ما کن و ما را از کسانی قرار ده که فرمانش را تسلیم میشوند و به هنگام بردن نامش صلوات زیاد بر او میفرستند و نیز بر همه جانشینان و خاندان برگزیدهاش، آن یاری شدگان از سوی تو به عدد دوازده، آنانکه ستارگان درخشانند و حجّتهای الهی بر تمام بشر،خدایا! ببخش بر ما در این روز بهترین بخشش را و برآور برای ما هر خواستهای را، چنانکه حسین را به محمّد جدّش عطا کردی و آنجا فطرس به گهوارهاش پناهنده شد پس از شهادتش ما نیز پناهنده به مزار اوییم، بر تربتش حاضر میشویم و بازگشتش را انتظار میکشیم، آمین ای پروردگار جهانیان»[3] .
بیان استاد: این دعائی است که از امام(ع) نقل شده است متن دعا مثل یک روایت میماند در مفاتیح هم این دعا وارد شده و إن شاء الله دیروز شما حاضرین توفیق خواندن این دعا را داشتید این دعا مخصوص روز میلاد آن حضرت است در این دعا چنین میخوانیم: «اللهم! إني أسألك بحق المولود في هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله وولادته» روز ولادت حسین(ع) هست ولی او کسی است که قبل از به دنیا آمدنشان خبر شهادتشان داده شده است و اهل آسمان و زمین بر این مصیبت گریستهاند و اما فرازی که بیشتر مد نظر ما است این عبارت است که: «اللهم! وهب لنا في هذا اليوم خير موهبة» خدایا! در این روز بهترین موهبتها را به ما عنایت بفرما. «وأنجح لنا فيه كل طلبة» و تمام حاجات ما را در این روز عزیز برآورده به خیر بگردان. «كما وهبت الحسين لمحمد جده وعاذ فطرس بمهده فنحن عائذون بقبره من بعده» همان طور که در این روز حسین(ع) را به جدشان رسول الله(ص) هدیه کردی و همان طور که فطرس ملک به قنداقه حسین(ع) پناه آورد و نجات پیدا کرد و ما هم إن شاء الله به قبر حسین(ع) پناه میآوریم و امیدوار هستیم که به برکت این قبر مطهر خدایا! گناهان ما را بیامرزی و حاجات ما را برآورده به خیر کنی.
خدایا! به آبروی امام حسین(ع) اسباب زیارت قبر امام حسین(ع) در دنیا و شفاعتشان را در آخرت برای همه ما مقدر بفرما. پروردگارا! به آبرو و عظمت امام حسین(ع) بین ما و آن حضرت و بین ما و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) جدایی نیانداز. ما را با اهل بیت(ع) بعد از مرگ محشور بگردان.
این مطالب از باب احترام و عرض ارادت به مناسبت ولادت سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) بیان شد.
بحث فقهی: مسأله دهم تحریر الوسیله در کتاب الزکاة قدری طول کشیده است إن شاء الله بتوانیم در این جلسه تتمه بحث را به اتمام برسانیم؛ یک بحث که مرحوم امام در این مسأله متعرض آن شدهاند این است که زکات بر کفار هم واجب است این بحث به همراه دلیل آن بیان شد بحث بعدی آن بود که همین زکاتی که بر کفار هم واجب است اگر ادا کند باطل است امکان این که یک کافر بتواند این عبادت یا هر عبادت دیگری را صحیحا انجام دهد وجود ندارد برای این که زکات عبادت است و عبادت قصد قربت میخواهد که اطاعة لأمر الله انجام شود و از یک کافر قصد قربت متمشی نمیشود به همین دلیل اگر بحا بیاورد باطل است.
مطلب سومی که مرحوم امام متعرض شدهاند این است که اگر کافر امتناع میکند و از پرداخت زکات طفره میرود «کان للأمام او نائبه» در زمان حضور امام(ع) خود امام و در زمان غیبت، نائب امام یا حاکم شرع میتوانند زکات را قهرا از کافر اخذ نمایند وقتی نمایندگان امام(ع) یا نائب امام راهی میشوند زکات غلات یا انعام ثلاثه را از اراضی تحت حکومت دریافت کنند زکات کفار را نیز دریافت میکنند بنا بر این این هم یک مسأله است که امام(ع) یا نائب امام این حق را دارند ولو قهرا که زکات کفار را دریافت کنند.
دفع یک شبهه: شبههای در اینجا مطرح میشود و آن شبهه این است که اگر یک کافر خودش داوطلبانه اقدام کند و زکات مال خود را پرداخت نماید هرگز زکات او قبول نمیشود و در روز قیامت بازخواست خواهد شد پس چطور بر امام(ع) یا نائب امام(ع) این تکلیف وجود دارد ولو قهرا زکات کفار را أخذ نماید؟ در جواب این شبهه میگوئیم: معنای أخذ زکات از کفار ولو قهرا این نیست که حاکم شرع بجای کفاری که زکات آنها را أخذ کرده قصد قربت کند و تکلیف از دوش کفار برداشته شود زیرا اصلا مقام این نیست که زکات شرعی کفار پرداخت شود بلکه مقام این است که فقراء و نیازمندان در غلات زکوی و انعام ثلاثه و نقدین چه صاحب این اموال مسلمان باشند یا کافر حقی دارند و به هر حال باید این حق در اختیار نیازمندان قرار بگیرد و حاکم شرع موظف است از طرف نیازمندان و چشم انتظاران زکات، این حق را از کسانی که در مظان تعلق زکات هستند أخذ نماید.
بهترین حالت آن است که یک مسلمان به قصد قربت و با اختیار خود اقدام به پرداخت زکات نماید ولی اگر مکلّفین به زکات چه مسلمان و چه کافر از پرداخت زکات امتناع ورزند این حاکم شرع است که زکات را ولو قهرا أخذ خواهد نمود تا فقراء به حق خود برسند ولی چون برای کفار امکان قصد قربت وجود ندارد تکلیف شرعی همچنان بر دوش آنها میماند هرچند فقراء به حق خود رسیده باشند؛ دلیل این حکم آن است که زکات به عین اموال زکوی تعلق میگیرد و کاری نداریم که صاحب این اموال آیا مسلمان هستند یا کافر از طرفی حاکم شرع ولی همه مردم از جمله ولی فقراء و نیازمندان است و متصدی دفاع از حقوق فقراء و نیازمندان است و به هر قیمتی شده باید این حق به نیازمندان برسد در این فرض حاکم شرع در صدد این نیست که جنبه عبادت کفار را حل کند به نحوی که ولو قهرا زکات را از کفار اخذ نماید و بجای آنها نیت نماید بلکه در صدد ستاندن حق مسلم فقراء و نیازمندان است [فرض کنید سارقی اسباب و اثاثیه یک خانواده مظلومی را سرقت میکند در این فرض مأموران حاکم شرع موظف هستند که این سارق را تحت تعقیب قرار دهند و حق این خانواده مظلوم را بگیرند هر چند این سارق در زمانی که مأموران این اثاثیهها را از او میستانند خشمگین باشد و قصد قربت نداشته باشد]
به عبارت اخری برای زکات دو حیثیت است یک حیثیت آن است که زکات یک امر عبادی است و باید به قصد قربت و رضای خدای متعال اتیان شود و یک حیثیت دیگر آن است که «وصوله لصاحب الحق» زیرا فقراء و نیازمندان در این اموال زکوی دارای حق هستند و باید این حق به آنها برسد و حاکم شرع عهده دار حیثیت دوم است نه اول به هر حال از کافر امکان قصد قربت متمشی نیست چه خودش داوطلبانه زکات بدهد و چه حاکم شرع قهرا زکات او را أخذ نماید ولی حاکم شرع موظف است آن حیثیت دوم که حفظ حقوق فقراء در امر زکات است را احیاء نماید.
تلف و اتلاف زکات کافر در دست کافر:
کلام مرحوم امام: «بل له أخذ عوضها منه لو كان أتلفها أو تلفت عنده على الأقوى.»[4] مطلب چهارمی که مرحوم امام در این مسأله متعرض آن میشوند آن است که اگر زکات به مال کافر تعلق بگیرد و در مهلت خود آن را پرداخت نکند و این زکات تلف شود مثلا اگر گندم است آن را در انبار ذخیره کند و در یک حادثهای آتش بگیرد و یا اگر مثلا گوسفند است زکات آن را تحویل متولیان زکات ندهد و در اثر یک اتفاقی مانند سیل و بیماری این گوسفندان تلف شوند و یا این که این اموال زکوی در اختیار این کفار اتلاف شوند مثلا گندمها تبدیل به آرد و نان شود و یا به فروش برسد و یا گوسفندان ذبح شوند در همه این فروض حاکم شرع عوض این اموال زکوی را از این کافر اخذ مینماید؛ سهم فقراء در اموال زکوی که در اختیار این کافر بوده در مهلت خود پرداخت نشده پس باید عوض آن از سایر اموال این کافر جبران شود؛ مرحوم امام این فتوی را «علی الأقوی» میداند و حکم صریح نمیدهد پس معلوم است کسانی هستند که این فتوا را قبول ندارند.
کلام مرحوم سید: «ولو كان قد أتلفها فله أخذ عوضها منه»[5] مرحوم سید با قاطعیت فتوا صادر میکند که در صورت اتلاف مال زکوی در دست کافر حاکم شرع باید عوض این مال را از سایر اموال این کافر جدا نماید و در اختیار فقراء قرار دهد در حالی که مرحوم امام «علی الأقوی» أخذ عوض را مطرح نمودند.
وجه این فتوا: وجهی که میتوان برای این فتوای مرحوم امام که «علی الأقوی» أخذ زکات تلف شده یا اتلاف شده در دست کافر را به دست حاکم شرع لازم میداند و مرحوم سید که به قاطعیت این فتوا را صادر میکند این است که این مال زکوی در دست کافر چنان است که سهم فقراء به عنوان زکات در بین این اموال موجود است و فقراء نسبت به زکات اموال او شریک او به حساب میآیند و همه این اموال برای خود کافر نیست بنا بر این در صورت تلف شدن این اموال این کافر ضامن است و باید آن را جبران نماید و اما این که مرحوم امام «علی الأقوی» این فتوا را صادر کردند نشانه این است که نظر مخالفی هم در این مسأله وجود دارد و اما ذیلا متذکر این مخالف خواهیم شد.
قول مخالف: «لقاعدة الضمان بالإتلاف، وحينئذ فتؤخذ منه قهراً. لكن المحكي عن تصريح الشيخين، والفاضلين، والشهيدين، وغيرهم: عدم الضمان، بل عن جماعة: نسبته إلى المشهور. ودليله غير ظاهر. نعم استدل له: بأن الكافر لا يتمكن من الأداء، والتمكن منه شرط في الضمان. وفيه: أنى لكافر يتمكن من الأداء، وإنما الذي لا يتمكن منه الأداء الصحيح المقرب، وهو ليس بشرط للضمان، كما يظهر من ملاحظة النصوص المتقدمة. مع أنه تمكن دعوى تمكنه من الأداء الصحيح بالإسلام قبل وقت التعلق. إلا أن يشكل الأخير: بأن التمكن المستند الى ما قبل التعلق لا يجدي في الضمان. ويشكل ما قبله: بأن عدم شمول نصوص نفي الضمان عند عدم التمكن لمثله لا يقتضي الضمان، إلا بناء على عموم: «على اليد .. » للفرض.
فالعمدة: أن التمكن من الأداء شرط للضمان بالتلف لا بالإتلاف الذي هو محل الكلام، فان الضمان به ليس مشروطاً بالتمكن من الأداء، كما لا يخفى. وقد أطال شيخنا الأعظم (ره) في تقريب عدم الضمان بما لم يتحصل لنا المراد منه. مع أنه في آخر كلامه قال: «ويبقى الكلام في دليل ما ذكروه: من اشتراط الإسلام في الضمان، وليس بواضح، كما اعترف به غير واحد.»[6] مرحوم سید محسن حکیم در مستمسک عروة در حاشیه بر این فتوای مرحوم سید که فرمودند حاکم حق دارد در صورت تلف شدن زکات در دست کافر، عوض آن را اخذ نماید به قاعده ضمان بالإتلاف متمسک شدهاند و به جهت این قاعده چنین حقی برای حاکم شرع وجود دارد که عوض زکات را ولو قهرا از کافر اخذ نماید، البته باید به این نکته توجه داشت علت این که مرحوم امام «علی الأقوی» قائل شدند که حاکم شرع باید عوض زکات تلف شده یا اتلاف شده در دست کافر را أخذ نماید و فتوای صریح ندادهاند به جهت این است که فقهائی که از بزرگان فقهاء شیعه به شمار میآیند مانند شیخ مفید و شیخ طوسی و علامه حلی و فرزندشان فخر المحققین و شهید اول و شهید ثانی و برخی دیگر از بزرگان به عدم ضمان کافر در این مسأله قائل شدهاند بلکه جماعتی این عدم ضمان را به مشهور نسبت دادهاند چنانچه مرحوم حکیم در این حاشیه متذکر آن شدهاند.
کسی که قائل شده است کافر در قبال زکات تلف شده ضامن است به قاعده ضمان تمسک جسته است اما در توجیه قول این بزرگان و اشکال بر این توجیهات، مرحوم حکیم جملاتی بیان کردهاند که مضمون آن را مطرح میکنیم: دلیل قول این بزرگان در عدم ضمان کافر نسبت به زکات تلف شده غیر واضح است، البته چه بسا برای استدلال به قول این بزرگان بتوان گفت که کافر تمکن از پرداخت زکات ندارد زیرا او به جهت اعتقاد کفر آلود خود نمیتواند قصد قربت کند بنا بر این در جایی که تمکن از زکات نباشد ضمانی نسبت به زکات به وجود نمیآید زیرا تمکن شرط ضمان است.
و اما در جواب میتوان گفت: البته کافر تمکن از أداء زکات دارد آنچه برای کافر مقدور نیست آن است که تمکن از أداء زکات صحیح مقرب را ندارد چنانچه زکات او مسقط تکلیف از او نیست در حالیکه اولا تمکن از قصد قربت شرط ضمان نیست ثانیا حتی برای او امکان زکات بر وجه صحیح و مقرب نیز وجود داشت زیرا میتوانست اسلام بیاورد و با اسلام آوردن قصد قربت نیز از او متمشی میشد در حالی که به اختیار خود مسلمان نشد.
بنا بر این برای کافر هم امکان اداء زکات به فقراء وجود دارد و هم امکان مسلمان شدن و پرداخت زکات بر وجه مقرب بودن در نتیجه چنانچه زکات به مال کافر تعلق بگیرد و از اداء آن امتناع بورزد و آن مال تلف شود و یا آن مال را اتلاف کند ضامن خواهد بود؛ این مطالب مضمون کلامی بود که مرحوم حکیم در مستمسک ایراد کردهاند.
و اما علت این که مرحوم امام «علی الأقوی» قائل به ضمان کافر در صورت تلف یا اتلاف زکات شدهاند این است که چنین اقوال مخالفی وجود دارد ولی به جهت این که استدلال مخالفین قانع کننده نیست پس قول مقابل که ضمان کافر است «قول اقوی» به حساب خواهد آمد.
«نعم، لو أسلم بعد ما وجبت عليه سقطت عنه و إن كانت العين موجودة على إشكال، هذا لو أسلم بعد تمام الحول. و أمّا لو أسلم ولو بلحظة قبله فالظاهر وجوبها عليه.»[7] البته اگر بعد از واجب شدن زكات بر او، اسلام بياورد از او ساقط مىشود اگر چه عين موجود باشد- البته داراى اشكال است- و اين در وقتى است كه بعد از تمام شدن سال اسلام بياورد و اما اگر پيش از تمام شدن سال مسلمان شود- اگر چه يك لحظه قبل از آن باشد- ظاهراً زكات بر او واجب است.
بیان استاد: اموال زکوی دو قسم است؛ یک قسم آن است که شرط حول در آن معتبر نیست و آن خصوص غلات اربعة است در این قسم از اموال زکوی تعلق زکات مربوط به زمانی است که این غلات رسیده باشند مثلا در گندم و جو زمان رسیدن آنها زمانی است که دانهها داخل خوشه سفت شوند و در خرما زمان تعلق زکات زمانی است که خرما به زردی یا سرخی گراییده باشد در این قسم از اموال اگر یک کافر بعد از رسیدن این غلات مسلمان شود زکات او بر اساس قاعده «الإسلام یجبّ ما قبله» بخشیده شده است ولی اگر قبل از رسیدن این غلات مسلمان شود ولو یک لحظه در این فرض به عنوان یک مسلمان زکات بر او واجب است زیرا اسلام آوردن تکالیف ما قبل را برطرف میکند نه تکالیف ما بعد را؛
در اموال زکوی که حول معتبر است که شامل انعام ثلاثه و نقدین است در این اموال نیز چنانچه کافر بعد از حول و تعلق وجوب زکات مسلمان شود زکات امسال او بخشده میشود ولی اگر قبل از حول مسلمان شود و در لحظه تعلق وجوب زکات مسلمان باشد ظاهرا در این فرض زکات بر او واجب است.
همان طور که مرحوم امام فرمودند اگر یک کافر بعد از تعلق وجوب زکات مسلمان شود بر اساس قاعده «الإسلام یجبّ ما قبله» زکات امسال او بخشده میشود ولی این فتوا به همراه اشکال است زیرا هر چند بخشش زکات کافر بعد از مسلمان شدنش یک امتنان در حق او به شمار میآید ولی نسبت به فقراء این بخشش امتنان به شمار نمیآید.