درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی

96/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الزكاة/أحكام الزكاة /شرط بلوغ النصاب در تعلق وجوب زکات

تقریر محدودهٔ بحث:

فقهاء، در شرائط کسی که زکات بر او واجب می‌شود، شش شرط را لحاظ کرده‌اند که عبارت است از: بلوغ، عقل، حرّیت، ملک، تمکن تام از تصرف و بلوغ حد نصاب؛ تا کنون پنج شرط مطرح شده است و امروز شرط ششم و آخرین شرط از شرائط کسی که زکات بر او واجب می‌شود را بررسی می‌کنیم؛ بر اموال صبی هر چند زیاد هم باشد زکات تعلق نمی‌گیرد در مجنون هم به دلیل نبود شرط دوم ولو این که اموال زیادی داشته باشد زکات تعلق نمی‌گیرد همچنین مملوک به جهت نداشتن شرط حرّیت زکات بر اموال او تعلق نمی‌گیرد هر چند مالک بودن عبد را ممنوع ندانیم؛ علاوه بر این شرائط باید شرط ملکیت نیز محقق باشد و این ملکیت باید به نحوی باشد که تمکن تام در تصرف نسبت به اموال زکوی داشته باشد و اما در شرط ششم خصوصیت دیگری از اموال زکوی بررسی می‌شود و آن شرط این است که اجناس نه گانه زکات باید هر کدام به حد نصاب وجوب زکات رسیده باشند تا زکات بر آنها تعلق گیرد؛ این بحث که حد نصاب زکات اموال زکوی چه معیاری دارد در عناوین بعدی مطرح خواهد شد فعلا در شرائط «من تجب علیه الزکاة» مطالبی ارائه می‌شود و مسأله اول اختصاص به همین امر دارد و اما امروز راجع به مسأله دوم مباحث را پیش خواهیم برد مسأله این است که چنانچه زمان بلوغ و زمان تعلق زکات از جهت تقدم و تأخر اختلافاتی داشته باشند احکامی مترتب خواهد بود که بررسی خواهد شد.

کلام مرحوم امام: «سادسها: بلوغ النصاب، وسيأتي تفصيله إن شاء اللَّه تعالى[1]

ششم آن‌ها: رسيدن به حد نصاب است؛ و تفصيل آن ان شاء اللَّه به زودى خواهد آمد؛ هر کدام از اجناس زکوی مختص به خود نصاب معینی دارند که در جای خود به تفصیل بیان خواهد شد، مقصد اول کتاب الزکاة در تحریر الوسیلة راجع به «زکات مال» تنظیم شده است در قول اول مسائل مربوط به «من تجب علیه الزکاة» مطرح می‌شود و قول دوم مختص به «في ما تجب فيه الزكاة وما تُستحبّ‌» سخن به میان آورده است؛ اما اموری که زکات بر آنها واجب است عبارت است از انعام ثلاثة که شامل گاو و گوسفند و شتر است که هر کدام مخصوص به خود نصاب معینی دارند و دومین گروه از اجناسی که زکات بر آنها تعلق می‌گیرد نقدین می‌باشد که منظور درهم و دینار است که اگر کسی به مدت یک سال مالک مقداری که در شرع معین شده است بشود زکات بر این اموال تعلق خواهد گرفت سومین گروه غلات اربعة هستند که شامل گندم و جو و کشمش و خرما می‌شوند این غلات نیز چنانچه به نصاب خود برسند زکات بر آنها تعلق خواهد گرفت.

مسأله 2: هر کدام از شرائط شش گانهٔ کسی که زکات بر او واجب می‌شود فروعاتی دارند که در ضمن مسائلی مطرح خواهد شد.

«لو شكّ في البلوغ حين التعلّق، أو في التعلّق حين البلوغ، لم يجب الإخراج، وكذا الحال في الشكّ في حدوث العقل في زمان التعلّق مع كونه مسبوقاً بالجنون، ولو كان مسبوقاً بالعقل وشكّ في طروّ الجنون حال التعلّق وجب الإخراج.»[2] اگر به هنگام تعلق گرفتن زكات در بالغ شدن شخص و يا به هنگام بالغ شدن شخص در تعلق گرفتن زكات شك نمايد، دادن زكات واجب نيست. و مطلب همچنين است، در مورد شك در اينكه در زمان تعلّق زكات عقل پيدا كرده يا نه، با آن‌كه قبلًا ديوانه بوده، ولى اگر قبلًا عاقل بوده و شك كند كه در زمان تعلّق زكات ديوانگى عارض شده يا نه، زكات دادن واجب است.

بیان استاد: صوری در تقدم و تأخر زمان بلوغ و زمان تعلق زکات به اموال زکوی قابل تصور است که هر کدام احکام مخصوص به خود را طلب می‌کند؛

صورت اول تلاقی زمان بلوغِ مالکِ اموالِ زکوی با زمان تعلق زکات به این اموال است، مثلا پسر بچه‌ای که مالک مزرعه بزرگ گندم است درست همان زمان که دانه‌های موجود در خوشه‌ها سفت می‌شود و زکات بر آنها تعلق می‌گیرد مصادف می‌شود با روزی که مالک این مزرعه به زمان بلوغ خود رسیده است یا مالک نخلستانی است و خرما به وضعیت سرخی یا زردی رسیده تعلق وجوب زکات بر این اموال حتمی خواهد بود؛ در این فرض هم زمان بلوغ مالک و هم زمان تعلق زکات به اموال زکوی معلوم است و شکی در تعلق وجوب نیست پس شرط محقق شده در نتیجه یجب علیه الزکاة و امکان دارد مطمئن باشیم هم بلوغ حاصل نشده و هم زمان تعلق زکات نرسیده باشد در این مورد هم تکلیف معلوم است که زکات واجب نشده است ولی در صور دیگر یا در زمان بلوغ مالک و یا در زمان تعلق زکات بر اموال زکوی تردید است که به احکام آن خواهیم پرداخت.

صورت دوم آن است که زمان بلوغ معلوم است ولی زمان تعلق زکات نامعلوم است؛ مثلا می‌دانیم این طفل روز شنبه آخر شهریور به سن بلوغ رسیده است و از طرفی دانه‌های گندم داخل خوشه سفت شده است و یا خرما رنگین شده است و به عبارتی زمان تعلق زکات حلول کرده است ولی تردید از این جهت است که در زمان بلوغ هم این گندم یا خرما رسیده بوده یا بعد از بلوغ رسیده است؛ اگر در زمان بلوغ این گندم و خرما هم رسیده باشند زکات واجب خواهد شد ولی اگر رسیدن گندم و خرما بعد از بلوغ حاصل شده باشد زکات واجب نخواهد شد، در این جا سؤال پیش می‌آید در فرضی که زمان رسیدن این گندم و خرما معلوم نیست تکلیف چه می‌باشد آیا زکات بر این مالکی که به سن بلوغ رسیده واجب است یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال چاره‌ای نداریم که به اصل استصحاب تمسک بجوییم، برای این که زکات واجب شود به دو شرط نیاز است؛ شرط اول بلوغ مالک که بالوجدان قابل احراز است و شرط دوم زمان تعلق زکات است که سفت شدن گندم و یا رنگین شدن خرما در این مثال می‌باشد؛ بنا بر اصل استصحاب یقین داریم که قبلا این گندم و خرما نارس بوده‌اند و از طرفی شک داریم که آیا زمانی که رسیده شدند آیا بلوغ مالک هم محقق شده بوده یا نه؟ این جا ارکان استصحاب محقق است یعنی یقین سابق در عدم تعلق وجوب به جهت رسیده نبودن گندم و خرما و شک لاحق یعنی تردید در این که زمان بلوغ مالک آیا تعلق وجوب محقق شده به جهت تردید در رسیده بودن این اموال زکوی؟ استصحاب عدم تعلق وجوب را جاری می‌کنیم بنا بر این در این صورت زکات واجب نمی‌شود.

صورت سوم آن است که زمان تعلق زکات معلوم است ولی زمان بلوغ نامعلوم است مثلا در روز یک‌شنبه هم تعلق زکات قطعی است و هم بلوغ مالک از طرفی روز شنبه تعلق زکات قطعی بوده یعنی روز شنبه گندم سفت شده یا خرما رنگین شده ولی تردید است که آیا بلوغ مالک نیز در روز شنبه واقع شده بود یا نه؟ در این فرض نیز اصل عدم تعلق وجوب را جاری می‌کنیم و نتیجه می‌گیریم زکات واجب نیست.

صورت چهارم آن است که در تقدیم و تأخیر زمان بلوغ و زمان تعلق زکات در هر دو تردید وجود دارد مثلا روز یک‌شنبه هم بلوغ واقع شده و هم تعلق زکات و از طرفی می‌دانیم یکی از این دو روز شنبه واقع شده است ولی نمی‌دانیم کدام یک است در نتیجه برائت از تکلیف جاری می‌شود و زکات واجب نخواهد بود.

تمام این فروضی که گفتیم در جایی که کسی مجنون بوده و سپس عقل پیدا کرده و در همین زمان زکات به اموال زکوی او تعلق گرفته جاری می‌شود مثلا اگر در روز یک‌شنبه به یقین برسیم این مجنون هم عاقل است و هم به اموال زکوی او مانند گندم زکات تعلق گرفته یعنی مثلا زمان رسیدن گندم شده، در این فرض اگر بدانیم روز شنبه عاقل شده و شک کنیم همان روز هم به گندم او زکات تعلق گرفته یا نه؟ با اصل استصحاب عدم تعلق وجوب را جاری می‌کنیم صورت دیگر آن است که روز شنبه یقین داریم زمان تعلق زکات به گندم فرارسیده بوده ولی تردید داریم در روز شنبه هم مالک عاقل بوده یا نه؟ در این فرض هم اصل عدم تعلق وجوب را جاری می‌کنیم و همچنین اگر در روز شنبه بدانیم که یکی از عقل یا تعلق زکات واقع شده ولی معلوم نباشد کدام یک است در این فرض نیز برائت از تکلیف جاری می‌شود.

صورت دیگر آن است که کسی قبلا عاقل بوده ولی بعدا بر او جنون عارض شده ولی تردید ما در این است که آیا زمان تعلق زکات مجنون بوده یا نه؟ در این فرض حکم به تعلق وجوب زکات صادر می‌شود.


[1] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص330.
[2] تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص330.