درس خارج فقه استاد مقتدایی

95/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (شرائط ولی فقیه: عدالت)

دیروز روز پنجم ماه جمادی الاولی مصادف بود با روز ولادت میمون و مبارک و پرفضیلت دومین بانوی جهان اسلام عقیله اهلبیت حضرت زینب کبری که روز مبارکی است بنابر مشهور روز پنجم جمادی الأولی سال ششم هجرت در مدینه نقل می‌کنند و بنابر روایتی نقل می‌کنند که نام ایشان از طرف خداوند توسط جبرئیل انتخاب شد. و بعضی هم می‌گویند به اعتبار زین اب است علی‌ای‌حال جلالت شأن و مقام بالای ایشان بر همه معلوم است یک جهت اینکه ایشان دارای علم لدنّی بوده است که امام سجاد(ع) خطاب به ایشان فرمود: «يَا عَمَّةِ اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ»[1] عمه جان آرام باش. گذشته عبرت آینده‌ها هستند یعنی شما الگو و اسوه آیندگان هستی. عمه جان تو الحمدلله درس نخوانده دانشمندی و بدون اینکه از بشر آگاهی و بصیرت بیاموزی آگاه و بصیر هستی.

این کلام امام سجاد(ع) نشان می‌دهد کسی به عقیله بنی هاشم درس نداده ولی عالمه و فهمه است این همان علم لدنی است که خداوند به او عطا کرده است. و قرب او به درگاه پروردگار و مقام و شأن و جایگاهی که نزد خداوند دارد همین بس که وجود سیدالشهداء(ع) در وداع آخرین با خواهرش می‌فرماید «یا اختاه لا تنسینی فی نافلة اللیل»[2] خواهر جان در نافله شبت مرا از دعای خیر فراموش نکن. و این قرب ایشان را می‌رساند و نیز مستجاب الدعوة بودن از حالاتی است که برایشان نقل می‌کنند و اینکه ایمانش در حد امامت و حد معصوم بود و تالی تلو معصوم بود. شاهدش این است که وقتی در گودال قتلگاه بدن برادر را مشاهده کرد به جای شیون کردن گفت «اللهم تقبل هذا المسجی من آل الرسول» کلامی است که یا باید از انبیاء شنیده شود یا از امامان معصوم. و این نشانه قوت ایمان ایشان است. حتی در ظهر عاشورا در مورد فرزندانش به برادر بگوید جدمان ابراهیم خلیل الرحمان فرزندش را آماده ذبح در راه خدا کرد و من هم این فرزندان را برای شهادت تقدیم شما می‌کنم و بعد از شهادت فرزندانش هم از خیمه بیرون نیامدند و این شرافت و جایگاه علمی و ایمان ایشان را می‌رساند.

مرحوم شیخ محمدحسن اصفهانی که در مراثی اهل بیت اشعار بلندی دارد در رابطه با حضرت زینب هم اشعاری دارد که می‌گوید:

و شجاعت ایشان مانند پدرش امیرالمومنین است در مجلس ابن زیاد با آن قساوت و قدرتی که داشت وقتی خطاب به حضرت زینب کلمات طعن آمیز می‌گوید حضرت زینب خطاب به او می‌فرماید «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ‌ يَا ابْنَ‌ مَرْجَانَة»[3] و او را نسبت به زن فاحشه معروف می‌دهد و این خیلی شجاعت می‌خواهد زیرا پدرش با این زن زنا کرد و این فرزند به دنیا آمد و پدرش را هم می‌گفتند زیاد بن ابیه چون خود زیاد معلوم نبود که از کدامیک از کسانی است که با مادرش زنا کرده بودند و یکی هم ابوسفیان بود. خود معاویه هم قبول داشت و او را برادرش می‌خواند. این شجاعت است که در برابر زنازاده فرزند زنازاده‌ای با اقتدار در پست حاکم کوفه نشسته است؛ با شجاعت بگوید مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند زناکار.

دیروز روز مبارکی بود امیدواریم خود بی بی حضرت زینب(س) به اذن پروردگار عنایتی بفرماید نسبت به نظام جمهوری و مسؤولین و رهبری نظام و همه مسلمین که تحت ظلم و کشت و کشتار هستند و نیز نسبت به حرم مطهرشان عنایت بفرمایند از برکت دعای ایشان همه مشکلات برطرف بشود.

بحث فقهی: شرایط ولی فقیه: عدالت:

راجع به چند مطلب که در تتمه عدالت بحث کردیم گفتیم مشهور می‌گویند که عدالت ملکه است و از اینجا استفاده کردیم که گناه دو گونه است یکی کبیره و دیگری صغیره و از بزرگانی نقل کردیم که می‌گویند هر ذنبی کبیره است و استدلال به روایت هم کردیم که «انظر الی من عصیت»[4] که جواب دادیم که کبیره بودن همه گناهان درست نیست حتی در قرآن هم به کبیره و صغیره تصریح شد و فرمود ﴿وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً﴾[5]

و آیات دیگری هم در این مورد داشتیم و نقل کردیم.

و بحث دیگر این بود که میزان در صغیره و کبیره بودن چیست؟ گفتیم در روایات آمده است گناهانی که وعده صریح آتش برای آن داده شده است کبیره است که تعداد آن کم است و بعضی هم گفتند تصریح به نار لازم نیست بلکه اگر ضمنا هم برساند کفایت می‌کند که در این صورت تعداد گناهان کبیره بیشتر می‌شود و بعضی از این هم تعدی کردند و گفتند در روایات هم مواردی داریم که گناهانی را کبیره شمرده است. برای نمونه آمده است «من ترک الصلاة متعمدا فقد کفر»[6] [7] کسی عمداً نماز را ترک کند کافر شده است که نشان می‌دهد ترک صلاة از گناهان کبیره است. و مرحوم صاحب جواهر[8] نقل کرد که به حدود 40 مورد رسیدم و دیگران بیشتر شمردند و از ابن عباس نقل شده که تا 700 مورد شمرده است.

بحث امروز این است که گفتیم مشهور می‌گویند اصرار بر صغیره خودش کبیره است در عبارات سید در عروه[9] خواندیم که مراد از عدالت را ملکه‌ای می‌داند که انسان را بر می‌انگیزاند بر اجتناب از ارتکاب کبائر و اصرار بر صغائر. و مرحوم امام هم همین را فرمودند. و مرحوم صاحب جواهر[10] می‌فرماید مفتاح الکرامة[11] ادعای اجماع کرده است و نیز از کتاب تحریر علامه[12] نقل می‌کند که «الاجماع علی أنه إن داوم علیها او وقعت منه فی اکثر الاحوال ردّت شهادته» یک چنین فردی که مداومت بر صغائر دارد و در هر حالی از او صادر می‌شود اجماع است که شهادتش قبول نمی‌شود.

ملاحظه می‌فرمایید علامه دو امر را مورد اجماع می‌داند یکی اصرار بر صغیره دوم همواره انجام شدن گناه از ناحیه شخصی که در این صورت بالاجماع شهادتش قبول نیست.

پس جمعی از بزرگان ادعای اجماع می‌کنند که اصرار بر صغیره خودش کبیره است.

حالا باید ببینیم اصلا اصرار یعنی چه؟ و معیار در صدق اصرار چیست؟ و دلیل بر این مطلب چیست؟

بررسی معنای لغوی اصرار:

مرحوم صاحب جواهر[13] از صحاح[14] و قاموس[15] و نهایه[16] نقل می‌کند که اصرار به معنای «الاقامة علی الشیئ و الملازمة و المداومة» است.

کسی که بر چیزی مداومت داشته باشد و ایستادگی در آن دارد و از خودش جدا نمی‌کند را اصرار می‌گویند و تعداد مرتبه را لغت ذکر نمی‌کند و احاله به عرف می‌کند و عرف باید تشخیص دهد که با چند مرتبه اصرار صدق می‌کند پس اصرار را به معنی اکثار و مداومت داشتن می‌گیریم.

اکنون پرسش دیگری مطرح است که؛ آیا در اصرار، تکرار در یک نوع گناه معتبر است یا اینکه انجام ده گناه متفاوت صغیره هم اصرار صدق می‌کند؟ اینجا بعید نیست که بگوییم نسبت به مجموع اصرار بر صغیره صدق می‌کند حتی اگر متفاوت باشند.

لذا صاحب جواهر[17] می‌فرماید «صرح غیر واحد بعدم الفرق بین المداومة علی النوع الواحد من الصغیرة و الاکثار منه و بین غیره فی صدق الاصرار علی الصغیرة المراد بها الجنس»

بسیاری از بزرگان تصریح کردند در اصرار فرقی نمی‌کند که نوعی واحد باشد و یا در چند نوع باشد در هر دو حالت صدق اصرار بر صغیره می‌کند و یکی بودن در جنس از نظر گناه بودن کفایت می‌کند.

نکته: خدا رحمت کند مرحوم حاجی انصاری که از منبری‌های معروف قم بود و خیلی خوش بیان بود در اوائلی که کشف حجاب شده بود می‌گفت در بازار می‌رفتیم با بازاری‌های تهران دیدیم یکی از این بازاری‌ها وقتی یک خانم مکشفه بر و رو دار می‌آید نگاه می‌کند و خیره می‌شود و آن‌ها که بر و رویی نداشتند یک نگاه می‌کرد و می‌گفت لااله الاالله. مرحوم حاج انصاری می‌گفت با او شوخی می‌کردیم حاجی حاجی یکی از آن لا اله الا الله‌ی‌ها دارد می‌آید.

دلیل بر مطلب چند روایت است؛

    1. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ.»[18]

ابن سنان می‌گوید حضرت امام صادق(ع) فرمود: هیچ گناه کبیره‌ای نیست بعد از استغفار و توبه از آن گناه کبیره و نیز اگر اصرار بر صغیره کرد دیگر صغیره نیست بلکه تبدیل به کبیره می‌شود. این روایت نشان می‌دهد اصرار بر صغیره گناه را به کبیره تبدیل می‌کند.

    2. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ مَنِ اجْتَنَبَ الْكَبَائِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسْأَلْ عَنِ الصَّغَائِرِ»

محمد بن ابی عمیر گوید از حضرت امام کاظم(ع) شنیدم که فرمود کسی که از گناهان کبیره پرهیز کند از بابت گناهان صغیره‌اش مؤاخذه نمی‌شود. – الی أن قال – تا آنجا که امام کاظم در ذیل روایت فرمود:

«قَالَ النَّبِيُّ(ص) لَا كَبِيرَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِيرَ مَعَ الْإِصْرَارِ الْحَدِيثَ.»[19]

پیامبر خدا فرمود هیچ کبیره‌ای با استغفار کبیره نیست و هیچ صغیره‌ای با اصرار صغیره نیست. یعنی تبدیل به کبیره می‌شود.

نکته: در صغیره اگر شخص صغیره مراد باشد یک صغیره را چند بار انجام دهد تبدیل به کبیره می‌شود ولی اگر جنس صغیره را مراد بدانیم در آن صورت اگر از هر گناهی یک مورد انجام دهد که در جمع عرفا صدق چند مرتبه کند تبدیل به کبیره می‌شود.

    3. روایت دیگر هم «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) يَقُولُ لَا وَ اللَّهِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَيْ‌ءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ.»[20]

ابوبصیر گوید از امام صادق(ع) شنیدم فرمود: به خدا قسم اگر کسی اصرار بر شیئی از معاصی داشته باشد اطاعتی که می‌کند هم از او پذیرفته نیست.

بحث دیگری است که آیا ارتکاب صغیره مضر به عدالت است یا خیر؟ برای بعد انشاءاله.


[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج45، ص164، بیروت.
[2] عوالم العلوم، بحرانی، ج11، ص954، موسسه امام مهدی علیه السلام.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج45، ص116، بیروت.
[4] مستدرک الوسائل، نوری، ج11، ص330، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب40، ح16، آل البیت: «عَنْ أَبِي‌ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَرَى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَةٍ يَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَيْهِ وَ الْكَافِرَ يَرَى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى ذَنَبِهِ يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ الذُّنُوبَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُمَثَّلَةً يَا أَبَاذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيْتَ يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحْرَمُ الرِّزْقَ بِالذَّنْبِ يُصِيبُهُ».
[5] سوره کهف، آیه49.
[6] الکافی، کلینی، ج2، ص287، ح9، اسلامیة: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)».
[7] الکافی، کلینی، ج2، ص386، ح9، اسلامیة: «مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَيْهَا فَلَيْسَ يَكُونُ قَصْدُهُ لِتَرْكِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا نُفِيَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْكُفْرُ».
[8] جواهر الکلام، نجفی، ج13، ص320، دار إحیاء التراث العربی.
[9] العروة الوثقی (المحشی)، یزدی، ج3، ص189، جامعه مدرسین.
[10] جواهر الکلام، نجفی، ج13، ص322، دار إحیاء التراث العربی.
[11] مفتاح الکرامة، عاملی، ج8، ص298، جامعه مدرسین.
[12] تحریر الاحکام، علامه حلی، ج5، ص247، موسسه امام صادق(ع): «و أما الصغائر فإن داوم علیها او وقعت منه فی اکثر الاحوال ردّت شهادته اجماعا».
[13] جواهر الکلام، نجفی، ج13، ص322، دار إحیاء التراث العربی.
[14] الصحاح، جوهری، ج2، ص711، دار العلم للملایین.
[15] القاموس المحیط، ج2، ص69.
[16] النهایة، ابن اثیر، ج3، ص22، اسماعیلیان.
[17] جواهر الکلام، نجفی، ج13، ص322، دار إحیاء التراث العربی.
[18] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص338، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب48، ح3، آل البیت.
[19] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص335، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب47، ح11، آل البیت.
[20] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج15، ص337، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب48، ح1، آل البیت.